احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:داکتر محییالدین مهـدی / یک شنبه 30 جوزا 1395 - ۲۹ جوزا ۱۳۹۵
بخش چهارم/
هرچند در فاصلۀ سقوط شاه امانالله تا خروج بریتانیا از هندوستان و تجزیۀ این کشور به دو کشور هند و پاکستان (از ۱۹۲۹ تا ۱۹۴۷م؛ مدتی حدود هجده سال) فرصتی پیش آمد تا این روابط بهبود یابد؛ اما دو امرِ مهم مانع آن گردید: نخست ادامۀ حفظ تعادل به عنوان قاعدۀ اصلی بازی بزرگ، و در واقع پابندی غرب به توافقاتی که در اواخر قرن نوزدهم میان روسیۀ تزاری و بریتانیای کبیر میان متصرفاتِ دو طرف حاصل گردیده بود. یکی از اصول اساسیِ این توافقات، افغانستان را بهحیث منطقۀ حایل در نظر گرفته بود. از اینرو غرب نمیتوانست با نزدیک شدن به افغانستان، آن تعهدات را زیر پا گذارد. دوم، به قدرت رسیدن حزب ناسیونالسوسیالیست آلمان (حزب نازی) به رهبری دولت هیتلر و تمایلات روزافزونِ حکومت افغانستان به نزدیکی به آن دولت بنا بر اشتراکاتِ مبانیِ اعتقادیِ هر دو طرف مبنی بر ایجاد اقتدار نژاد آریایی.
ممکن است همین امر باعث شده باشد که دولت افغانستان در جریان جنگ جهانی دوم با آنکه با سه قدرت بزرگِ متفقین یعنی بریتانیا، اتحاد شوروی و چین همسایه و همسرحد بوده، از پیوستن به جبهۀ متفقین و از تسلیمدهیِ دیپلوماتها و متخصصینِ آلمانی به آنان خودداری کرده و موقفِ بیطرفی اختیار نموده است. اندکی پس از ختم جنگ، چنانکه اشاره کردیم، کشور پاکستان از بدنۀ هند بریتانوی جدا گردید. در این زمان که دیگر “اتحاد محور” به رهبری آلمان وجود نداشت، جای صفبندیهای قبلی را صفبندیهای جدید گرفته بود. اتحاد شوروی به عنوان یکی از فاتحین مهم جنگ، اروپای شرقی را در اشغال داشت. درحالیکه در جانب دیگر، ایالات متحدۀ امریکا به عنوان فاتح مهمِ دیگر، رهبری جناحِ دیگر را عهدهدار بود.
جای بازی بزرگ را جنگ سرد گرفت، اما با ابعاد گستردهتر و در واقع ابعاد جهانی. رهبران پاکستان قبل از تأسیس این کشور جانب غرب را گرفتند؛ درحالیکه افغانستان ـ بنا به سوابقی که گفته شد ـ اجباراً متمایل به اتحاد شوروی گردید.
همانطور که پیش از این گفتیم، ادعای ارضی دولتهای افغانستان بر بخشی از اراضی که اینک جزو قلمرو پاکستان شمرده میشد، غرب را که متحد و حامی پاکستان بود، نسبت به افغانستان ناراضیتر ساخت، چندانکه دستکم ـ در تحلیل نویسندهگان و سیاستمداران غربی ـ علاقهمندی به انضمامِ این کشور به پاکستان نشان داده شد. از آن طرف، پاکستان وارد معاملاتِ عمیق با غرب گردید و به عضویت پیمان سنتو (یا بغداد) درآمد. در طول دورۀ مسما به “جنگ سرد”، پاکستان از حمایت غرب برخوردار بود. تجزیۀ پاکستان و جدا شدن پاکستانِ شرقی و تشکیل کشوری مستقل زیر نام بنگلهدیش، غرب را نسبت به آتیۀ پاکستان نگران ساخت؛ چندانکه علاوه بر حمایت تسلیحاتی و اقتصادی، پاکستان را در بهکارگیری حربۀ بنیادگرایی اسلامی علیه هند، مجاز دانستند.
ب: از کودتای ثور تا امروز
کودتای ۱۳۵۷ در افغانستان، گذشته از تبعات منطقوی وجهانیاش، دو کشور را بیش از پیش دور ساخت. برخی از تحلیلگران، علت کودتا را تمایلِ داوود به حل مشکلِ مرزی با پاکستان میدانند. به هر حال، کودتای کمونیستی و در پیِ آن تهاجم شوروی به افغانستان، زمینههای تازه برای پاکستان بهوجود آورد که در هر دو استقامتِ کار در داخلِ افغانستان و نزدیکی به جهان عرب و غرب، به موقعیتهایی دست یابد که حلِ مشکل را بیش از پیش دشوار میسازد.
پاکستان توانست رهبران مجاهدین را در قبضه بگیرد؛ فرماندهان را جیرهخوارِ خود سازد و از این طریق، تمام سنگرها به استثنای چند سنگر در شمال شرق را در اختیارِ خویش داشته باشد. القصه نهتنها داعیۀ واپسگیری اراضی از دست رفته را به فراموشی سپرد، بلکه طمع دستیابی به اراضی اینسوی دیورند را نیز در سر پرورانید.
هجوم شوروی همدردی و حمایتِ بیش از پیشِ غرب را نسبت به پاکستان برانگیخت، چندانکه پاکستان دو امتیاز محیرالعقول را بهدست آورد: نخست تسلیحاتی اتومی؛ دوم حق مداخله در آتیۀ افغانستان. بیثباتی بعد از تشکیل دولت اسلامی، جنگهای داخلی و سرانجام سقوط افغانستان بهدست طالبان، جزو امتیاز حقِ مداخله بود. میدانیم که اگر حوادث ۱۱ سپتمبر پیش نمیآمد، امریکا با دولت طالبان کنار میآمد. به این ترتیب، باید به این نتیجه رسید که امریکا فقط با جا دادن القاعده در افغانستان، با پاکستان مخالفت داشت، نه با همۀ برنامههای آن کشور. امریکا حتا تا اکنون حاضر نیست طالبان را دشمنِ خود بخواند، از همینرو هرگز در پی استیصال کاملِ آنان نبرآمد. آیا امریکا نمیدانست که بعد از خروج عساکرش، طالبان برمیگردند؟ یقیناً که میدانست!
نتیجۀ کلییی که از تهاجم امریکا و ناتو به افغانستان میگیریم این است که مقاومت در برابرِ خواستهای پاکستان را سرکوب و مضمحل ساخته و زمینه را برای تهاجمِ مجددِ این کشور فراهم آورده است. به عبارت دیگر، در دیدگاه ناتو و غرب هیچگونه تغییری در مناسبات افغانستان و پاکستان به مشاهده نمیرسد؛ بلکه ناتو و غرب کماکان طرفدارِ ادامۀ بحران و جنگاند، تا از یکسو زمینۀ تحکیم موقعیتِ پاکستان در افغانستان فراهم آید و از سوی دیگر زمینۀ مداخله در آسیای میانه و از آن طریق در فدراتیف روسیه و غرب.
Comments are closed.