احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 12 سرطان 1395 - ۱۱ سرطان ۱۳۹۵
نویسـنده: دکتور مصطفی محمود/
مترجـم: سیداحمـد اشرفی/
بخش دوم/
آری، هر که توجه قلبی و هموغمِ خود را معطوف به خداوند سازد، مطمین میشود و به آرامشِ خاطر نایل میگردد و چون خداوند، آفریدهگار هستی و تقدیرکنندۀ اقدار و تعیینکنندۀ سرنوشتها و مبدعِ بیهمتاست؛ لهذا هرچه آفریده خوب و بدیع بوده، هیچکس بالاتر و زیباتر از وی خلق کرده نمیتواند و بهتر از آنچه هست، وجود ندارد. از این جهت، دنیا عرصۀ خونینِ بدیها نیست، بلکه درس بلندی است از حکمت و اتقان.
و چون خدا موجود است، پس تو تنها نیستی، بلکه هر جا میروی، در پناه عنایتِ الهی قرار میگیری و هر جا که فرود میآیی، در حفظ مشیتِ او میباشی و نتیجه این طرز تفکر، شعور دایمی به انس و امنیت و همراهی است، نه هجران و تنهایی و غدر و تباهی و وحشت و افسردهگی. این است حالِ کسانی که به «لا اله الا الله» از دل و جان باور دارند.
آنها لذتِ بهشت را در همین دنیا و قبل از جهان آخرت می چشند، آنها پادشاهانِ بیتخت و تاجی هستند که با گامهای استوار قدم برمی-دارند و چنان از اطمینان و ثباتِ کامل برخوردارند که هنگامههای بزرگ و زلزلههای سهمگین آنها را به لرزه درنمیآورد.
این است دواخانۀ خدایی برای هر کسی که از تشویش و اضطراب و افسردهگی رنج میبرد. شفای حقیقی و اکسیرِ زندهگی و آبِ حیات تنها و تنها در همینجاست. هرکسی از این آب بنوشد، دیگر تشنه نمیشود. در اینجا رسید و سندی وجود دارد که از همۀ ارزهایی که در روی زمین تبادله میشود، گرانبهاتر است. در این جا راهنما و قطبنمایی وجود دارد که همۀ راهها را به ما نشان میدهد. در اینجا برای هر دردی دارویی وجود دارد.
ترکیب روانی و اخلاقی مؤمنان
مؤمنان دارای بردباری، فروتنی و حیا میباشند. چنانکه خداوند میفرماید:
«وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (سورۀ فرقان: ۶۳)
ترجمه: بندهگان مؤمنِ خدا کسانی هستند که در زمین با آرامش راه میروند و هرگاه که جاهلان آنها را مورد خطاب قرار دادند، (عوض مجادله) میگویند سلام بر شما.
آنها را از سکوت طولانی، تفکر همیشهگی، فروتنی و دوریشان از جار و جنجال و غوغا و دشنام و نفرین، از تأنی و اتقان و حسن اداء در کارهایی که برایشان سپرده میشود و از خلقِ خوش و آرامشِ مزاجشان و از راستی، وفاداری و میانهرویشان در همه چیز باز میشناسی، و اگر بخواهیم با یک صفت جامع، طبیعتِ شخصیتِ مؤمن را معرفی کنیم، آن صفت عبارت است از: سکون و آرامش؛ زیرا سکون و آرامش دلالت بر این دارد که انسان توانسته مملکتِ درونی خود را بهطور کامل زیر کنترول درآورد و بر آن حکمرانی کند و این تنها نشانۀ انسجام و توازنِ نفس و هماهنگی میان امیالِ متناقضِ آن و انقیاد و فرمانبرداری آن از صاحبش میباشد و این نعمتیست که جز مؤمن کسِ دیگری از آن بهرهمند نمیباشد.
این سکون و آرامشِ باطنی در سیمای ظاهری فردِ مؤمن قابل تشخیص میباشد. این آرامش، آرامشِ توخالی و خنک و احمقانه نیست؛ بلکه آرامشیست برخاسته از تأمل و صفای نفس و بلندی همت و روشنبینی. تو گویی که بحر در درونِ او جریان دارد. بحر ظاهراً ساکن و آرام به نظر میرسد اما در عینِ حال در تبوتابِ همیشگی بوده، لحظه به لحظه لؤلؤها و مرجانها و صدفها را از اعماقِ خویش به بیرون میپراکند و بهطور بینهایت، غنی و ثروتمند و بخشنده است. این است خصیصه یک فرد مؤمن که همواره از آرامشِ نورانی و غنامند بهرهمند میباشد. چرا چنین است؟
بهخاطرِ اینکه رابطۀ مؤمن با پیرامونش و رابطۀ وی با گذشته و آیندهاش و دیدگاهِ وی در رابطه با مرگ و زندهگی و دیدگاهِ وی نسبت به کار و اخلاق، با دیدگاهِ یک فرد مادی کاملاً متفاوت است. بهطور مثال، اخلاق از دیدگاهِ یک انسانِ مادی عبارت است از اشباع غرایز بهنحوی که با حقِ دیگران در اشباع غرایزشان تصادم نداشته باشد. البته هدف اصلیِ این طرز دید، توزیع بهتر لذتهاست. اما اخلاق از دیدگاه دینی، برعکس، کنترول امیال و رغباتِ نفس و مخالفت با شهوت و هوا و هوس میباشد، تا جایگاه انسان به عنوان خلیفۀ خدا و وارث زمین تحقق پیدا کنـد.
Comments are closed.