گزارشگر:شنبه 12 سرطان 1395 - ۱۱ سرطان ۱۳۹۵
مورد حمله قرار گرفتنِ کاروان پنجصدنفریِ دانشجویان پولیس در کابل، گپِ سادهیی نیست که از کنارِ آن بهراحتی بگذریم. در همان آغازِ رویداد واضح بود که دستِ پلیدی از درون در خلقِ آن تلاش کرده تا پنجصد جوانِ آموزشدیده را به قتلگاه بفرستد. اما اظهاراتِ سخنگوی ریاستجمهوری، نشان میدهد که ارگ ریاستجمهوری تمایلی به بررسی جدیِ این رویداد ندارد. زیرا به باور ما، قبل از اینکه طالبان را قاتلانِ دهها سرباز و افسر جوانِ پولیس بدانیم، باید آنعده از مسوولانِ پولیسی که عامدانه پنجصد تن دانشجو را از اکادمی نظامی ولایت میدان وردک به مسلخِ کابل فرستادهاند، قاتلان و عاملانِ اصلیِ رویداد روزِ پنجشنبه بدانیم.
اینکه همۀ آنان کشته و یا زخمی نشدند، امری جداست؛ اما قرینهها نشان میدهند که نقشهیی شوم برای کشتنِ همۀ آنها طرح شده بوده است. اینکه پنجصد افسر بدون در نظرداشتِ تدابیرِ خاصِ امنیتی، یکجا به سمتِ کابل فرستاده میشوند، خود نشان میدهد که نیتِ پلیدی در کار بوده است. زیرا هیچ منطقی قبول ندارد که این تعداد از سربازان و افسران وطن، به یک ولایتِ ناامن که هشتاد درصدِ در کنترلِ طالبان است، فرستاده شوند تا درس بخوانند و بعد، عقل حکم نمیکند که این تعداد افسرانِ جدید وزارت داخله، از راهی ناامن و بدون تمهیداتِ لازمِ امنیتی به کابل فرستاده شوند.
فرستادنِ صدها سرباز از راهِ زمینی آنهم با این سطحِ نازلِ امنیتی، یقیناً خلافِ احتیاطِ نظامیان در شرایط جنگ است. ما بارها گفتیم که ستون پنجم در داخلِ نظام است و باید تصفیه شود. نمونۀ این ادعاها را در سطحِ وزارت، ولایت و فرماندهی امنیه هم داشتهایم. این نمونهها شکلهای عریان و برهنه از فعالیتِ ستونِ پنجم بودهاند؛ اما متأسفانه هیچ اقدامی در برابرِ آنها صورت نگرفته و برعکس، تلاش شده که آنان پاکترین و صادقترین مسوولانِ دولتی جلوه کنند و هر روز بیشتر از گذشته ترفیع بگیرند.
اگرچه معلوم نیست که در مورد فرمانده امنیۀ ولایت میدان وردک چه تصمیمی گرفته خواهد شد، اما رویداد روزِ پنجشنبه که صدها دانشجوی اکادمی پولیسِ میدان وردک را نشانه گرفت نیز نمیتواند بیارتباط با افشا شدنِ خیانت فرمانده امنیۀ آن ولایت باشد. ولی مسلماً کُلِ مسأله همین نیست. یعنی مقصرِ این رویداد، تنها فرمانده امنیۀ میدان وردک نمیتواند باشد و هستند دستهای دیگر و بزرگتری که در اداراتِ دولتی در پستهای مهم تکیه زدهاند و این رویداد و رویدادهای مشابه را طراحی و اجرا میکنند.
حالا وزارت داخلۀ کشور، باید به گونۀ جدی این رویداد را بررسی کند و در جریان بررسی، هیچ سهلانگاری و مصلحتی صورت ندهد. زیرا آنچه پس از این رویداد دیده و شنیده میشود، نشان از ضربه زدن به پولیس از داخل دارد. روایتِ برخی از نجاتیافتهگان و برخی از زخمیهای رویداد از این قرار است که یک یا دو انتحاری از خودِ محل و آدرس اولی، در بسهای حاملِ دانشجویان جابهجا شدهاند و خود را در کابل انفجار داده اند. در عین حال، نشانههایی از اینکه یک موترِ حاملِ مواد انفجاری و یا کدام انتحاریِ پیاده خودش را به کاروان پولیس زده باشد، در روایتهای شاهدان و زخمیهای رویداد وجود ندارد و فقط یک روایتِ رسمی موجود است. بنابراین وزارت داخلۀ کشور باید این رویداد را تا ریشه بررسی کند. زیرا شواهد و قراین نشان میدهند که رویداد اخیر نیز مانند رویدادی که چند ماه پیش در قطعۀ محافظت از رجال برجستۀ کشور رخ داد، با همکاری دستهایی در درون صورت گرفته است، اما متأسفانه تا کنون هیچ خبر و نشانی از نتایج تحقیقات دربارۀ رویداد قطعۀ حفاظت از رجال برجسته دیده نمیشود و گویی هیأت حقیقتیاب پرونده را بسته است.
اکنون جدیت و تعهـدِ رهبریِ وزارت داخله لازم است تا این قضیه به گونۀ قاطع و شفاف بررسی شود تا هم خیانتکاران به سزای عملشان برسند و هم تدابیر ویژهیی برای جلوگیری از تکرارِ این نوع حوادث اتخاذ گردد.
Comments are closed.