گزارشگر:احمد عمران/ دو شنبه 21 سرطان 1395 - ۲۰ سرطان ۱۳۹۵
گزارشهایی که در مورد افغانستان از متن و حواشیِ نشستِ اعضای ناتو در شهرِ وارسای پولند به گوش میرسند، امیدوارکننده اند. گویا یک بارِ دیگر جهان مشکلِ تروریسم و تبعاتِ آن را میخواهد به گونۀ جدی بررسی کند و تصمیمهای تازهیی در مبارزه با آن روی دست گیرد. بخشی از آجندای نشست ناتو، به بررسی مسایلِ افغانستان و ادامۀ کمکهای جهانی به این کشور اخصاص یافته و انتظار میرود که این بار بهصورتِ همهجانبه جامعۀ جهانی به تمویلِ نیروهای امنیتیِ کشور همت گمارد.
گفته میشود که ناتو از ادامۀ حضورِ خود تا سال ۲۰۲۰ میلادی در افغانستان در این نشست اطمینان داده است. اما در کنار این ادامۀ حضور ناتو در افغانستان برای یک مدت طولانی، این کشور نیاز دارد که برای ایستادن روی پای خود، نیروهای امنیتیِ مجهز و مطمین در اختیار داشته باشد. این امر زمانی میسر است که جامعۀ جهانی و بهویژه کشوهای عضو ناتو در فراهمسازی امکانات به نیروهای امنیتی افغانستان به گونۀ دقیق وارد اقدام شوند.
طیِ پانزده سال گذشته، بیشترین رنج مردم افغانستان از این ناحیه بود که بهرغمِ ایجاد نیروهای امنیتی قابل توجه، این نیروها به جنگافزارهای قوییی که بتواند آنها را در مبارزه با گروههای تروریستی یاری رساند، مجهز نشدهاند. بارها و بارها بحث تمویلِ نیروهای امنیتی بهویژه در عرصۀ هوایی مطرح شد، ولی به گونههایی جامعۀ جهانی از ایجاد نیروهای هواییِ قوی در افغانستان اجتناب ورزید. اینبار اما وضع به گونهیی رقم خورده که نمیتوان از این مسأله بهسادهگی عبور کرد. حالا تعداد نظامیانِ خارجی در کشور به حداقلِ خود رسیده و کار تأمینِ امنیت و مبارزه با تروریسم، یکسره به دوشِ نیروهای امنیتیِ افغانستان قرار گرفته است. اگر این نیروها به نحوِ درست تجهیز نشوند، بدون تردید دستاورد چندانی در تأمین امنیت و مبارزه با تروریسم بهدست نخواهیم آورد.
برخی گروهها و جناحها احتمالاً ادامۀ حضورِ ناتو را به فال نیک نگرفتهاند. گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی که قرار بود در یک تفاهم با دولت وحدت ملی، دست از مخاصمت بردارد و به روند صلح بپیوندد، با طرح اینکه زمان خروج نیروهای خارجی در اسرع وقت باید مشخص شود، از پذیرشِ صدای صلح خودداری ورزید و گفت تا زمانی که سربازانِ خارجی در افغانستان حضور داشته باشند، به این کشور نخواهد آمد.
اینگونه برداشتها از حضور نیروهای خارجی آنهم در زمانی که عملاً افغانستان در جنگِ اعلامناشده با پاکستان قرار دارد، نهتنها واقعبینانه به نظر نمیرسند که حتا نسبت به نیاتِ پشتِ پردۀ این افراد و جناحها نیز سوالهایی را مطرح میسازند. در زمانی که طالبان به حمایتِ استخبارات و برخی حلقاتِ رهبریِ پاکستان بر طبلِ جنگ میکوبند، چگونه ممکن است که افغانستان را در وضعیتِ شکننده و رو به افول قرار داد؟
واقعبینی این است که باید شراط را بسنجیم و سود و زیانهای یک مسأله را در ترازوی عقل قرار دهیم. با احساسات و حرفهای بدون پشتوانۀ عملی، نمیتوان برای افغانستان خوشبختی رقم زد.
تجربۀ سالهای هفتاد نشان داد که در نبود همکاریهای جهانی، افغانستان به دلایلِ زیاد در ورطۀ درگیریهای خونین قرار میگیرد. مگر در آن سالها خارجیها در افغانستان حضور داشتند که برخی گروهها به دستورِ پاکستانیها در افغانستان علیه دولتِ مشروع و قانونیِ آن اعلام جنگ کرده بودند، آنهم در وضعیتی که دولتِ تازهتأسیسیافته حتا قادر نبود که میزانِ نیروها و تواناییهایش را برآورد کند؟
بدون شک، اگر کمکها و همکاریهای جامعۀ جهانی نباشد، افغانستان به آن دوران برمیگردد. وقتی رییس جمهور غنی در نشستِ وارسا میگوید که همۀ کشورهای منطقه در امرِ مبارزه با تروریسم در کنار افغانستان قرار دارند به جز پاکستان، چرا این کشور چنان برافروخته میشود که دست به واکنش میزند؟ مگر غیر از این است که پاکستانیها تا به حال در امرِ مبارزه با تروریسم و بدامنیها دوستِ افغانستان نبودهاند؟
واکنش مقامهای پاکستانی به اظهاراتِ آقای غنی نشان داد که این کشور همچنان با گروههای دهشتافکن دست در یک کاسه دارد. به نظر میرسد که سخنانِ آقای غنی نقطۀ عطفی را در تغییرِ سیاستهای افغانستان در رابطه با پاکستان رقم خواهد زد. این سخنان بدون شک با استقبالِ مردمِ افغانستان مواجه میشود؛ زیرا مردم از سالهای زیادی انتظار داشتند که رهبرانشان در رابطه با پاکستان به عنوان اصلیترین عاملِ ناامنیهای افغانستان، چنین برخورد کنند. این سیاست را باید ستود و منتظرِ تعمیقِ آن در دیگر عرصهها هم بود؛ چرا که فقط با حرف نمیشود به هدفهای اصلیِ خود برای غلبه بر تروریسم و ناامنیها نایل آمد.
Comments are closed.