درس‌های کودتایِ ترکیــه

گزارشگر:احمد عمران - ۲۷ سرطان ۱۳۹۵

حوادث ترکیه در طولِ یک روز و یک شبِ گذشته، نه تنها در سرخط خبرهای جهان قرار گرفت که حتا مردمِ عادیِ جهان و به‌ویژه کشورهای منطقه را وادار کرد که با حیرت و تعجب این حوادث را لحظه به لحظه دنبال کنند. کاربرانِ فیس‌بوک در افغانستان نیز دستِ کمی از همتایان جهانیِ خود نداشتند و mandegar-3همپا با حوادث ترکیه، ضمن اطلاع‌رسانی، نظراتِ خود را نیز در مورد کودتای نافرجامِ این کشور به اشتراک می‌گذاشتند.
برخی شهروندانِ افغانستان در زمانِ آغازِ کودتا در میدان هوایی استانبول، منتظر پرواز به سوی کشور بودند، اما به دلیلِ این‌که فرودگاه به روی پروازها بسته شده بود، این مسافرانِ مضطرب بی‌کار ننشسته و ضمن به اشتراک گذاشتنِ تصویرهایی از کودتا که شاهد آن بودند، نگرانیِ خود از وضعیت را نیز بیان ‌کردند. برخی کاربرانِ فیس‌بوک به تمجید از رجب طیب اردوغان رییس جمهوری ترکیه که از سوءقصد جان به سلامت برد و موفق شد کودتا را عقب بزند، پرداختند و به گفتۀ یکی از دیگر کاربران فضای مجازی، از او « قهرمان» ساختند. اما شماری دیگر، ضمن تقبیح نفسِ کودتا، به مشکلات دموکراسی در ترکیه پرداخته بودند. سران بیشترِ کشورهای جهان نیز کودتا در ترکیه را محکوم کرده و آن را مغایر ارزش‌های دموکراتیک اعلام کردند.
حوادثِ ترکیه چیزهای زیادی را به ما یادآوری می‌کند. شاید شنیدنِ خبرِ کودتا آن‌هم در کشوری که سال‌های سال است تجربۀ انتخابات و دموکراسی دارد، برای مردمِ جهان خبری حیرت‌انگیز به شمار رود؛ ولی این کشور با وجود این‌که بر اساس اصول دموکراسی اداره می‌شود، در داخل مشکلات فروانی دارد. از جدایی‌طلبانِ کُرد گرفته تا برخی گروه‌ها و جناح‌های سیاسی که نسبت به سیاست‌های اردوغان ملاحظات و گاه انتقادهای شدیدی دارند.
ترکیه در مفصلِ اروپا و آسیا واقع شده؛ کشوری نیمه‌اروپایی و نیمه‌آسیایی. با این حال، حوادثِ ترکیه این نگرانی را به ما گوش‌زد می‌کند که هنوز شکافِ بزرگی میان شرق و غرب وجود دارد. در غرب کمتر می‌توان راهِ نجات را در انجام کودتا سراغ کرد. انسانِ اروپایی و غربی سال‌هاست که دیگر چیزی به نامِ کودتا را فراموش کرده است. در کشورهای اروپایی و غربی، راه‌های تغییر سیاست به شیوۀ نرم‌افزارانه انتخاب می‌شوند و اگر مشکلی نیز با دولت‌های خود داشته باشند، تلاش می‌کنند آن را از راه‌های نافرمانیِ مدنی و چیزهایی از این دست حل کنند. اما در شرق هنوز «فکر کودتا» به عنوان راه نجات، حالا چه محق باشیم چه نباشیم، زنده است. ترکیه نشان داد که این «فکر» می‌تواند گاه از قوه به فعل درآید.
این‌جا بحث بر سرِ حمایت از اردغان و یا مخالفت با کودتاچیان نیست. هنوز حتا به‌صورتِ روشن، کسی در مورد رهبرانِ کودتا در ترکیه چیزی نگفته است. انگشت اتهامِ طیب اردوغان رییس جمهوری ترکیه به سوی فتح‌الله گولان یکی از رهبران مذهبی ترکیه نشانه رفته که فعلاً در امریکا زنده‌گی می‌کند. آقای گولان دست داشتن در کودتا را رد کرده و گفته که او به گزینه‌یی فراتر از انتخابات نمی‌اندیشد.
کودتا حتا اگر به هدفِ بهتر شدنِ وضعیت صورت گیرد ـ که چنین احتمالی اگر بعید به نظر نرسد، بسیار ضعیف است ـ گزینه‌یی دموکراتیک و مورد تأیید نمی‌تواند باشد. کودتا گرفتنِ قدرت از راهِ نامشروع است. تجربۀ کودتاهای افغانستان نشان داده است که که پیامی به جز ویرانی و کشتار نمی‌توانند داشته باشند.
افغانستان سال‌های زیادی را در ظلِ مرگبارِ حکومت‌های کودتایی زیسته و بهتر از هر کشوری در منطقه نتایجِ فاجعه‌بارِ آن را می‌فهمد و حس می‌کند. همین حالا گروه‌های تمامیت‌خواه در هیأتِ طالبان و دیگر گروه‌های مسلح، به چیزی جز رسیدن به قدرت از راه زور نمی‎اندیشند. زور و تفنگ، دو ابزار اصلیِ هر کودتایی اند. سرانِ کودتا حتا اگر محق باشند، که چنین احتمالی نیز اگر بعید نباشد ولی بدون شک بسیار ضعیف خواهد بود، نمی‌توانند عملِ خود را توجیه کنند.
کودتا راه بازکردن به فاجعه است و از این لحاظ، مردم ترکیه از آزمونِ بزرگی سربلند بیرون آمدند. اما از جانب دیگر، این نکته نیز قابل طرح است که صرفاً نباید به داشتن برخی ارزش‌های دموکراتیک در کشور خود بالید. حاصل کردن رضایتِ اکثریت، کارِ دشواری است ولی این اعتماد عمومی باید در جامعه وجود داشته باشد که می‌توان از راه‌های دموکراتیک به خواسته‌های خود رسید.
در هرجامعه یی بدون شک مشکلات و نارضایتی‌هایی وجود دارد و عده‌یی خواه‌ناخواه نسبت به سیاست‌های دولت معترض‌اند. چنین دولت‌هایی باید این‌گونه احتمالات و واقعیت‌ها را به رسمیت بشناسند و دروازۀ گفت‌وگو را بیش از هر زمانِ دیگری با ناراضیان سیاسیِ خود باز کنند. صرفاً نباید به این دل خوش داشت که از راهِ انتخابات به حکومت رسیده‌ایم و اکثریت از ما حمایت می‌کنند. فراموش کردنِ اقلیت‌ها و گروه‌های معترض، گاه به فاجعه منجر می‌شود.
دولت‌مردان افغانستان هم پس از حوادث ترکیه، بیشتر باید به خود آیند و نسبت به سیاست‌های خود محتاط باشند. شاید بسیاری‌ها فضای ترکیه را چندان با افغانستان قابل مقایسه ندانند، ولی نمی‌توان انکار کرد که کشورها با وجود اختلافاتی که از نگاه بافتار سیاسی و اجتماعی می‌توانند داشته باشند، اشتراکاتِ فراوانی نیز با هم دارند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.