مسلح شدنِ دوباره و تراژدی‌یی دیگر؟

گزارشگر:حلیمه حسینی - ۲۱ عقرب ۱۳۹۱

زمزمه‌هایی به گوش می‌رسند که در گوشه و کنارِ این کشور، گروه‌ها و جریان‌هایی آغاز به مسلح شدن نموده‌اند و می‌خواهند حرکت‌های جدی‌یی در جهتِ توان‌مندسازی نظامیِ خود صورت دهند. این‌که تا چه حد این گزارش‌ها و گمانه‌زنی‌ها درست است، هنوز سند دقیق و موثقی در دست نیست. اما داغ‌ترین خبری که در این زمینه چندی پیش در رسانه‌ها منعکس شد، در مورد فعالیت‌های اسماعیل خان در هرات بود. ولی او در گفت‌وگو با رسانه‌ها، توزیع سلاح را نپذیرفته و آن را رد کرده است.
بدون شک این دور از واقعیت هم نخواهد بود که با وضعیتی که در افکار عامه به وجود آمده و احساس خطری که از بازگشتِ طالبان و یا احتمال بروز هرگونه تزلزل و شکاف سیاسی در داخل کشور بعد از ۲۰۱۴ موجود است، کسانی بخواهند برای این‌که سررشته امور از دست‌شان بیرون نرود و بتوانند وزنِ خود را در معادلات سیاسی آینده افغانستان حفظ نمایند، نیم‌نگاهی به بخش نظامی و توانمندسازی نظامیِ خود داشته باشند تا نشود روزی طالبان یا هر گروه و جناح دیگری که احتمال قدرت‌نمایی‌ و بیدادشان بعد از ۲۰۱۴ می‌رود، آنان را با دستان خالی غافل‌گیر کنند و آن‌ها نیازمند دفاع از خود و بازی کردن نقشی موثرتر گردند.
اما اگر از زاویه دیگر به این مسأله بنگریم و به ریشه‌های حرکت‌هایی از این دست و علاقه‌مندی دوباره مردم و رهبران جهادی و یا هر گروه دیگر به مسلح شدن نگاه کنیم، این خود حکایت از حوادث بد و تکان‌دهنده آینده دارد. مگر غیر از این است که میلیون‌ها دالر در طول یک دهه گذشته مصرف شد تا سلاح از میان مردم جمع گردد و خلع سلاحِ آرام و مسالمت‌آمیز صورت بگیرد، چرا که افغانستانی مسلح و مملو از راکت و نارنجک، به بشکه باروتی می‌ماند که هر آن احتمال انفجارش می‌رود. اما بدون شک وقایعی در طول سال‌های گذشته رخ داد که مردم به عدمِ صداقت و شفافیتِ پروسه خلع سلاح‌ کردنِ خود و سیاسی و سلیقه‌یی انجام شدنِ آن پی بردند و سرنوشت دردناکِ خویش را در فردای بی‌سلاح و دستانِ خالی تصور کردند. مردم به خوبی دریافتند که چرا باید بعضی مناطق خلع سلاح شوند و چرا بعضی مناطق باید هنوز سلاح‌های‌شان وجود داشته باشد. از این‌رو این خود می‌تواند دلیلی باشد که دیگران را وا‌دارد برای آینده‌ مبهم و نامطمینِ خویش پس از ۲۰۱۴ آماده‌گی‌های لازم را روی دست گیرند.
اما آن‌چه دردناک خواهد بود، این است که بدون شک مسلح شدنِ افراد به این شکل ـ پنهانی، غیر قانونی و در پس پرده ـ از سوی هر کسی که باشد، به صف‌بندی‌های خاموش و از پیش تعیین شده‌یی خواهد انجامید که با هر جرقه‌یی، خانه‌جنگی‌ها و برادرکشی‌های دیگری را در پی خواهد داشت. کم نیستند دستانی و کسانی که به این آسیاب که فقط با خونِ این ملت می‌چرخد، هر روز دالر و اسلحه می‌ریزند تا همین‌طور به چرخشِ خود ادامه دهد و آرامش را برای همیش بر این ملت حرام گرداند.
حال باید طراحان و تیوریسین‌ها و نخبه‌گان سیاسیِ ما و هم‌چنان رهبران اپوزیسیون به‌خوبی بر این حساسیت‌ها واقف شده و با درکی درست از فردای پیش روی افغانستانی‌ها، این علاقه روزافزونِ شهروندانِ ما را به مسلح شدن و آماده نبردی موهوم و قریب‌الوقوع شدن به ظنِ خویش را، کنترل کرده و نگذراند که در افکار عمومی، فکرِ جنگ جا گرفته و رشد نماید. امروز به نفع مردم افغانستان نخواهد بود اگر به هر دلیل و بهانه‌یی، یک بار دیگر رو در روی یکدیگر بیاستند و انتقام همه ندانم‌کاری‌های دیگران را از هموطنانِ بی‌گناهِ خود بگیرند. اما فکر بازگشت طالبان و خطر احتمالی تسلط دوباره آن‌ها را نیز باید سنجید و در روشنیِ یک استدلال و معادله درست، برای ملت روشن ساخت که آیا این فقط یک وهم است که برای تضعیفِ روحیه مردم برجسته می‌شود و یا این‌که واقعاً یک احتمال قوی است و امکان بازگشتِ آن‌ها به قدرت هنوز هم وجود دارد.
این شفافیت به خرج دادن‌ها و صداقتی که از سوی رهبران اپوزیسیون و نخبه‌گان سیاسیِ ما می‌تواند نسبت به مردم ارایه شود، دست‌کم می‌تواند دورنمای روشن‌تری را فرا روی آن‌ها قرار دهد و گزینه‌های بیشتری برای استفاده از امکاناتِ امروز و فرصت‌سازی برای فردای خویش را مقابل‌شان قرار دهد.
اگر کنترل و مهار درستی از این‌گونه خواست‌ها و سلایق صورت نگیرد و هر کس در هر گوشه و کنار بخواهد به بهانه آمدنِ طالب و یا حتا از روی ترس واقعی از فردای درهم و آشفته افغانستان سلاح به‌دست بگیرد، بدون شک تاوان این تا دندان مسلح شدنِ ملیشه‌ها و گروه‌ها و جریانات را فقط ملت و شهروندانِ ساده و از همه‌جا بی‌خبرِ این سرزمین خواهند پرداخت که در آینده‌یی نه چندان دور، خود را در میدان جنگی ناخواسته محصور خواهند یافت که نه پای رفتن باشد و نه راهی برای گریز و مجبور شوند که برای زنده ماندن و دفاع از ناموس و مال و جانِ خود تا آخرین قطره خون مبارزه کنند! همان تراژدیِ تلخی که در گذشته تکرار شد و هنوز زخم‌های ناشی از آن خانه‌جنگی‌ها التیام نیافته است و دیگر این ملت توان پذیرفتنِ چنین تلخی‌ها و دردهایی را نخواهد داشت.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.