گزارشگر:سه شنبه 19 اسد 1395 - ۱۸ اسد ۱۳۹۵
سخنگوی والی فراه به بیبیسی گفته است که گروه طالبان در ولسوالی پشترودِ این ولایت بیش از ۴۰۰ خانواده را مجبور به ترکِ خانههایشان کرده است.
آقای ناصر مهری، سخنگوی مقام ولایتِ هرات افزوده است که طالبان از دو هفتۀ پیش، به چهار منطقۀ ولسوالی پشترود وارد شدهاند و مردمِ این نقاط را آواره کرده و خانههای آنها را به پایگاههای نظامی خود مبدل کردهاند.
گفته میشود که هماکنون بر اثرِ این تحولات، نیروهای دولتی در این مناطق عملیاتِ نظامی بهراه انداخته و جنگ میانِ دو طرف در گرفته است. درحالیکه خانوادههای بیجا شده بهشدت نیاز به کمک و حمایتِ حکومت دارند، طالبان قصد دارند با توسعۀ حضور و نفوذ خویش، به شهر فراه نزدیک شوند و حاکمیتِ دولت در این ولایت را به چالش بکشند.
فراه، در غربِ افغانستان موقعیت دارد. این ولایت تا چند سال پیش، در امنیت و آرامشِ نسبی بهسر میبرد، اما بهتدریج با تطبیق پروژۀ توسعه و انتقال جنگ، این ولایت و سایر ولایاتِ غربی افغانستان نیز به میدانِ جنگ و ناامنی بدل شدند؛ چنانکه شمال کشور نیز به صحنۀ معرکه برای تروریستان بدل گشته است.
هماکنون جنگ در کشور در تمامِ اضلاعِ جغرافیایی جریان دارد و کموبیش هر ولایتِ افغانستان در آتشِ درگیری میسوزد. کندز و بدخشان و جوزجان در شمالِ کشور بهشدت از ناحیۀ تروریستان آسیبپذیر اند. ننگرهار در شرق کشور همچنان صحنۀ بیدادِ داعشیان و طالبان و سوختنِ مردم بیگناه است. جنوبِ کشور نیز که حسابِ آن معلوم است. هلمند یکی از ولایاتِ جنوبی کشور سالهاست که کشتارگاهِ جوانانِ تازهموظف در اردو و پولیس شده است. روزی نیست که در این ولایت، خونِ مردم و نیروهای دولتی بر زمین نریزد و شبی نیست که بدون نوایِ رگبار و راکت صبح گردد.
اگرچه سخنگویانِ حکومتی و خبرنامههای رسمی همواره سعی دارند دامنۀ جنگها را محدود و شمارِ شهدا را ناچیز و اوضاع را «تحت مدیریت» جلوه دهند، اما این پنهانکاری و احیاناً مصلحتنگری، چیزی از حجمِ مصیبتِ وارده بر مردم نمیکاهد. در همین روزها و هفتههای اخیر، مردم زیادی از شمال و جنوبِ کشور به کابل آواره شدند و هر کدام کوچه به کوچه در جستوجوی نانوسرپناه سرگرداناند. آنها از جنگها و ویرانیهایی سخن میگویند که بسیاریشان نه در قلمِ خبرنگاران قید شده و نه در میزِ سخنگویانِ حکومت بیان شده است. مهاجرِ هلمندی از کشته شدنِ ۳۰ پولیس در یک روز، آنهم فقط در یک ولسوالی، سخن میگوید و آوارۀ جوزجانی از هجومِ یکشبۀ هزارها طالب به ولسوالی و قریۀشان و رها کردنِ تمام خانه و داراییشان.
القصه اینکه جنوب تا شمال و شرق تا غرب را جنگ و بیدادِ تروریستانِ طالبی و داعشی درنوردیده و حکومت هنوز خونسردانه از صلح سخن میگوید و جستهوگریخته نیز فرمانِ جنگ میدهد؛ حال آنکه نه صـلحی وجود دارد و نه فرمانی فیصلهبخش برای جنگ و سرکوبِ قاطع دشمن. سالهاست که حکومت سربازان و سردارانِ صادق و شجاعِ کشور را بهجای جنگ، به باتلاقِ معامله و تزویر سوق میدهد؛ به این ترتیب که آنها را در برنامۀ جنگییی توظیف و مصروف میکنند که در آن، ارادهیی به نابودیِ دشمن وجود ندارد و چه بسا که جانِ دشمن، عزیزتر از جانِ سربازِ رشید وطن است. نامِ دیگرِ این جنگ، جنگِ فرسایشیست؛ جنگی که در آن منافعِ استخباراتِ بیرونی و علایق تباریِ برخی حلقاتِ عالی قدرت، دستوپای سربازانِ میهن را میبندد و به آتشِ جنگِ دشمن بقا میبخشد.
از رییس دولتِ وحدت ملی جداً میخواهیم که به جنگِ فرسایشی و مزورّانه پایان دهد، با خونِ مردمِ بیگناه بیش از این بازی نکند و آیینِ درست جنگیدن و درست رهبری کردن را بیـاموزد!
Comments are closed.