گزارشگر:دوشنبه 25 اسد 1395 - ۲۴ اسد ۱۳۹۵
تعریف رمان عامهپسند
میتوان میان رمانهای (novels) نخبه و تخصصی، رمانهای جدی و رمانهای عامهپسند، تمایز گذاشت. اما تمایز اساسی میان عامهپسند و والا (high)(شامل جدی و نخبه) است. از واژۀ عامهپسند (popular) تعاریف متعددی در دست است؛ اما شاید بهتر باشد برای تعریف عامهپسند از ویژهگیهای آن استفاده کنیم. از آنجا که در قلمرو ادبیات فارسی ما عمدتاً شاهد تالیف رمان عامهپسندِ عاشقانه هستیم، فقط به ویژهگیهای رمانهای عامهپسند عاشقانه اشاره میکنیم.
ـ مضامین آنها درونی، احساسی ـ خانوادهگی است. یعنی حول زندهگیِ خانوادهگی افراد بهویژه زنان و افراد خانوادۀ آنها میگردد.
ـ جهانبینی ساده: خیر و شر مطلق. شخصیتها یا خوب هستند یا بد. شخصیت خاکستری همانطور که در دنیای واقعی وجود دارد، در این داستانها کمتر به چشم میخورد.
ـ در این قبیل داستانها محوریت اصلی با فرد است نه جمع.
ـ حوادث پی در پی، بر پایۀ شانس و گاه غیرطبیعی.
ـ حل این قبیل تضادها و حوادث عمدتاً به کمک عناصر متافیزیکی است: دست سرنوشت.
ـ شخصیتپردازیها اغلب ساده هستند، دو شخصیت اصلیِ داستان شاید کاملاً توصیف شوند، اما سایر شخصیتها نه. همچنین شخصیتها فاقد عمق احساسی هستند.
ـ سادهگی جملات، مضامین و واژهگان: چون اغلب مخاطبانِ این آثار تودۀ مردم هستند، بنابراین زبان به کار برده شده نیز ساده است. همچنین زبان و ادبیات تمام شخصیتها یکی است.
ـ استفادۀ مکرر از کلیشهها در تمامی عناصر: داستانها، شخصیتها، پایانهای خوب و رویایی، و حتا طرحهای روی جلد.
عواقب خطرناک ادبیات عامه پسند
خوانندۀ ادبیات جدى کم و بیش به تفکر واداشته مىشود؛ در حالىکه ادبیات عامهپسند، چندساعتى او را «سرگرم» مىکند. این سرگرمى به دلیل خصلتهاى عمومى این نوع ادبیات است که عبارتاند از:
۱) بهوجود آوردنِ تصادفهاى باورناپذیر براى حل معضل شخصیتهاى داستان؛ مثلاً رسیدن به یک ارث ناگهانى.
۲) سانتىمانتالیسم یا احساساتىگرایى (Sentimentalism)؛ تحریک و تهییج احساسات سطحى خواننده و جلب ترحمِ او نسبت به شخصیت مورد نظر نویسنده. در داستان عامهپسند، نویسنده از مایه هاى رمانتیسیسم استفاده نمىکند، بلکه خود را مقید به کلیشه هاى منسوخ مىکند.
۳) اختصاص کل روایت به محور عاشقانه یا عاطفى شخصیت ها؛ شخصیتهایى که یا خوبِ خوباند یا بدِ بد و معمولاً هم پیچیده نیستند.
۴) مطرحکردن بعضى از مسایل و رویدادهاى روزمره، از حرفهاى حاشیهیى بازیکنان فوتبال گرفته تا اختلافات زنها و شوهرهایى که منجر به قتل یکى بهدست دیگرى مىشود.
۵) در این داستانها، شخصیتها «فکر» نمىکنند؛ فکر نه براى سبک و سنگین کردن سود و زیان فلان معامله یا خرید این یا آن کفش یا فرش. بلکه فکر دربارۀ «چیستى» زندهگى.
۶) در همۀ کشورها ادبیات عامهپسند، معمولاً کارى به عادلانه بودن یا نبودنِ مناسبات سیاسى، اجتماعى و اقتصادى موجود ندارد. گویى داستان در فضایى غیر از بستر اجتماعىِ پرتلاطم و آلودۀ موجود مىگذرد. از الگوهاى واقعى، فقط خیابانها، کافهتریاها، ترافیک و دعواهاى سطحىِ روزمره را مىبینیم.
۷) متاسفانه نویسندهگان ادبیات عامهپسند، بسیارى از رخدادها، شخصیت ها و حتا صحنه ها را از آثار ادبیات جدى برداشت مىکنند و با حذف بخشهاى اساسى معنایى و ساختارى، چیزى به خواننده ارایه مىدهند که بهنام خودشان هم ثبت مىشود و نویسندۀ حوزه ادبیات جدى، دستش از این ارتباط کوتاه است.
۸) این نوع ادبیات خواننده را از لحاظ غریزه دچار رضایتخاطر آنى و به لحاظ روحى ـ عاطفى دستخوش تبوتاب مىکند. نتیجۀ این بازى روحى، روانى، مبتذل کردن فرهنگ از یکسو و ایجاد یا تداوم روحیۀ خودمحورى، ستمگرى و هرجومرجطلبى اخلاقى از دیگرسو است.
۹) توجه بیش از حد به خواستها و خواسته هاى مردم، خصوصاً گرایش جوانها به پول و افتخار؛ آنهم به روش سهل و سادهیى که فقط محصول ذهن نویسندهاند. البته در همانحال بنا به موقعیت، تبلیغ درویشمسلکى و بىاعتنایى به مالومنال و مشغول کردنِ ذهن خواننده به خصوصیات شخصیت ها، بهویژه تنهایى، مهربانى، نیکطبعى (یا برعکس خشونت و عدم شفقت) براى ایجاد همذاتپندارى نیز جزوِ طرحهای اصلی این دسته از نویسندهگان است.
۱۰) استفاده از بعضى عناصر دمدستى و نخنما مانند خواب و کابوس، تشریح و توضیح طولانى این رویاها براى سرگرمکردنِ خواننده، فال و احضار ارواح در این داستانها ید طولانی دارند.
۱۱) در این داستانها یا تغییراتى در شخصیتها دیده نمىشود، یا دامنۀ تغییراتْ بسیار سطحى است و در بیشتر موارد فقط به این دلیل چنین تغییراتى مطرح مىشوند که داستان پایان خوشى داشته باشد.
۱۲) حفظ تعلیقهاى سطحى تا پایان غافلگیرکنندۀ داستان؛ طورىکه خوانندۀ سطحىگرا کتاب را زمین نگذارد، از شگردهای دیگر این آثار است.
۱۳) بیشتر رمانهاى عامهپسند هر کشور به شکل عجیبى در قصه و شکل روایت مشابهت دارند، حتا در کل جهان چنین است. س
فرآوری: مهسا رضایی
بخش ادبیات تبیان
Comments are closed.