احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 26 اسد 1395 - ۲۶ اسد ۱۳۹۵
داکتر عبدالله میگوید که «دو سال است که توهین میشویم». او این سخنانِ بهشدت تند را روز یکشنبه در جمع تعداد کثری از رهبرانِ تیم اصلاحات و همگرایی در قصر سپیدار بیان کرد. او در این سخنرانی که بدون شک یکی از تاریخیترین سخنرانیهای چند سال اخیرِ رهبران کشور میتواند تلقی شود، خاطرنشان کرد که اینبار هیچ تصمیمی به مصالحه بدون دستیابی به خواستهای مردم ندارد.
بسیاریها حتا در جناح خودِ آقای عبدالله نسبت به این سخنان با شک و تردید نگاه میکنند و در محدودۀ فضای مجازی که این روزها باز داغ شده است، حرفهای مختلفی مینویسند. یکی از این کاربران فیسبوک نوشته است که آقای عبدالله شعرهایی میگوید که در قافیۀ آن بند میماند. به گفتۀ این کاربر شبکۀ مجازی، آقای عبدالله در زمان بحران انتخابات نیز گفتههایی از این دست مطرح کرده بود، ولی بهزودی از آنها چشمپوشی کرد.
یکی از حمایتگران مهمِ آقای عبدالله در حوزۀ غرب افغانستان نیز حرفهای جالبی دربارۀ اوضاع متشنجِ فعلی در صفحۀ خود نوشته است. فرهاد مجیدی از نمایندهگان هرات در پارلمان کشور چنین مینویسد: «اوضاع داغ کنونی و جار و جنجالهای سیاسییی که میان دو شریک قدرت در افغانستان یک بارِ دیگر سربالا کرده است، مرا واداشت تا این یادداشتِ کوچک را بنویسم. من در دوسال گذشته سکوت کردم، اما اینبار میخواهم این سکوت را بشکنم و به مسایلی اشاره کنم که ظرف این دوسال در دلم تلنبار شده است. اینها دردهای شخصیِ من نیستند، اینها دردهای ملتِ مناند که به فرداهای روشن چشم دوختهاند. اینها دردهای آن سربازیاند که بدون امید به آیندهاش، در کوهپایههای بدخشان و در دشتهای هلمند از این خاکِ پُرافتخار مردانه دفاع میکند. این دردهای آن پسر و دخترِ یتیمی است که نانآور خانۀ خود را در انتحاری از دست دادهاند. من به عنوان نمایندۀ مردم در پارلمان در انتخابات سال ۱۳۹۳ به حمایت داکتر عبدالله، آنچه که در توانم بود انجام دادم. پولهای هنگفتی را در این راه بدون آنکه چشمداشتِ خاصی به جز آبادی و شکوفایی کشورم در سر داشته باشم، به مصرف رساندم. من به این دلیل در کنار داکتر عبدالله قرار نگرفتم که منافع شخصیام را تأمین کنم. من به این دلیل در کنار داکتر عبدالله قرار گرفتم که تابوشکنی کنم و این کشور را در مسیری قرار دهم که زودتر به اعتلا و توسعه برسد. در یک سال گذشته من پنج بار از داکتر عبدالله تقاضای دیدار کردم، اما نتوانستم ایشان را یک بار هم ببینم. من برای اهداف شخصی نمیخواستم که به دیدن آقای عبدالله بروم و نه از ایشان تقاضای پول و یا امتیاز شخصی داشته باشم، بل میخواستم با او در مورد حل مشکلات مردم حرف بزنم و مشوره بدهم. حالا که ایشان در طول سه ماه رییسجمهوری را دیده نتوانستند، شاید ریشۀ آن در عملکرد ضعیفِ خودشان باشد. شاید ایشان نتوانستند آنگونه که لازم بود، از اقتداری که مردم به ایشان داده بودند، به نفع مردم استفاده کنند. با همۀ دلشکستهگیهایی که از آقای عبدالله دارم، اما امروز هم از او حمایت میکنم. زیرا حمایتِ من بازهم برمیگردد به همان اصول و هدفهایی که به آنها باور دارم. میخواهم به اشرفغنی رییسجمهوری بگویم که اگر فکر میکنید با حذف من و ما میتوانید در کاخ ریاست جمهوری بمانید، سخت اشتباه میکنید. من همچنان خواهان سهم پنجاه درصدی خود در قدرتِ سیاسی هستم و از آن به هیچ صورت نمیگذرم.»
از این دست سخنان در فضای مجازی و غیرمجازی زیاد میتوان شاهد بود. از طرف دیگر، آنانی که در تیم آقای عبدالله نبودهاند هم، چندان از درِ مخالفت با او سخن نمیگویند. این نشان میدهد که اوضاع چندان بر وفق مراد ارگ آنگونه که برآورد کرده بود، نیست. به گونۀ مثال، تا به این لحظه از تنشهای موجود میان کاخ سپیدار و ارگ ریاست جمهوری، هیچیک از معاونان آقای غنی در حمایت از مواضعِ او سخن نگفتهاند. آقای غنی هم وقتی در افتتاح پارلمان جوانانِ کشور حضور یافت، هرگز بهصورت مستقیم به نشانی آقای عبدالله سخن نگفت، هرچند به گونۀ غیرمستقیم تلاش کرد که به بخشهایی از انتقادهای او پاسخ دهد.
در همین حال، گزارشهایی که از دیدوبازدیدهای مقامهای کشورهای جهان با داکتر عبدالله به گوش میرسد، مشعرند که آنان نیز ضمن اینکه خواهان رفع مشکلات موجودند، خواستهای رییس اجرایی را به نوعی تأیید میکنند. این فضا بدون شک فضایی متفاوت با فضای پس از انتخابات سال ۱۳۹۳ است. برخیها متأسفانه هنوز فکر میکنند که آنچه در این روزها اتفاق افتاده، شبیه به مسایل پس از انتخابات است. در حالی که نه ما در آن دوران زندهگی میکنیم و نه هم فضای افغانستان شبیه به آن سال شده است. شاید به دلیل تنشهایی که میان دو شریک قدرت بروز کرده، بتوان همسانیهایِ صوری میان این دو رویداد پیدا کرد؛ ولی از نظر عمقی، این دو رویداد کاملاً در بسترهای گفتمانیِ خود قابل بررسی و واکاویاند.
آقای عبدالله حالا پس از دو سال تجربه، آمده و رازهای مگو را برملا کرده است. در همین حال، هوادارانِ او نیز همان گروههای جوششی و به نوعی انقلابیِ سال ۹۳ نیستند، بل عقلانیتِ بیشتر در برخوردهایشان تبارز یافته است. این روزها هوادارانِ آقای عبدالله با احتیاط و شرط سخن میگویند. این نکته را هم نباید فراموش کنیم که ادامۀ وضعیتِ فعلی حتا برای عادیترین افراد جامعه نیز غیرقابل تحمل شده است. وضعیت امنیتی و اقتصادیِ کشور به گونهیی به سمتِ وخامت گراییده که نمیتوان با شعار و وعده مردم را فریب داد. مردم خواهانِ برخوردهای عینی و عملی با مشکلاتشاناند. کسانی هم که از آقای عبدالله حمایت میکنند، این روزها همین طیفِ سرخورده و بهشدت تحقیرشده اند. کسانی که در هر دو اردوگاه انتخاباتی به پای صندوقهای رای رفتند و خواستند که زندهگیشان را تغییر دهند. اما نه تنها که از رفتن به پای صندوقهای رای نتیجه نگرفتند که حتا پس از آن، وضعیت بدتر از چیزی شد که گمان نمیرفت. امروز مطالباتِ مردم در سخنانِ آقای عبدالله تبارز کرده و به نحوی، اوست که تا اینجای قضیه برنده بوده است!
Comments are closed.