احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روح الله یوسف زاده/ سه شنبه 30 سنبله 1395 - ۲۹ سنبله ۱۳۹۵
مروری گذرا بر تاریخ چهار دهۀ کشور نشان میدهد که جنگ و ناامنی در افغانستان، موضوعی نیست که کهنه گردد یا از صدرِ اخبارِ داخلی و خارجی، به ذیل کشـیده شود. اگر در گذشته تنها نیرویی به نامِ «طالبان»، اقتدار و حاکمیتِ دولت را به چالش میکشید، امروز هیولایِ «داعش» نیز به صفِ آشوبگرانِ صحنۀ افغانستان افزوده شده که بهمراتب قسیتر از طالبان میتواند عمل کند و وحشت بیافریند. هرچند گفته میشود این دو گروه در تضاد و رقابت با همدیگر عمل میکنند، اما مسلماً دهشتگری وجهِ اشتراکِ هر دو است و نتیجۀ فعالیتهای هر دو گروه در تضعیفِ حاکمیت و نظم و امنیتِ عمومی، در جویبارِ خونِ بیگناهان به یکدیگر متصل میگردد.
شورای امنیت سازمان ملل چندی پیش، اوضاع افغانستان را مورد ارزیابی قرار داد. نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل در افغانستان در این نشست گفت که فعالیتِ نیروهای مخالف افزایش یافته و احتمال اینکه این کشور شاهدِ درگیریهای بیشتری در ماههای آینده باشد، زیاد است. با این حال نمایندۀ ویژه سازمان ملل، از تواناییهای نیروهای امنیتیِ کشور با تحسین یادآوری کرد و گفت که با وجود تلاشهای مخالفان برای تسخیر شهرها، آنها موفق به این کار نشدهاند. نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل، یکی از دلایلِ افزایش ناامنیها در افغانستان را موجودیتِ اختلاف در میان رهبرانِ دولت وحدت ملی دانست. به گفتۀ او، این اختلافها سبب شده که ثبات سیاسی و امنیتی با چالشهای جدی روبهرو شود. در همین حال، نمایندۀ دایمی افغانستان در سازمان ملل نیز در نشست شورای امنیت با توجه به وضعیت موجودِ امنیتی در افغانستان، از این شورا خواست که در قبال نقش پاکستان در ناآرامیهای کشور بیتفاوت نباشد. آقای صیقل گفت که مخالفان مسلح با حمایت استخباراتِ منطقه، تلاشهای زیادی به خرچ دادند که شورای کویته و شبکۀ تروریستیِ حقانی را به داخل کشور منتقل کنند. او گفت که هرچند تا به حال نیروهای مخالف در این تصمیم به موفقیتی دست نیافتهاند، ولی تلاشهای آنها برای تحققِ چنین هدفی ادامه دارد.
فارغ از همۀ آنچه که سیاستمدارانِ داخلی و خارجی پیرامونِ افغانستان میگویند، تجربۀ زندهگی در این کشور و درگیری با واقعیتهای تلخ و دشوارِ آن نیز منبعِ بسیار خوبی برای تحلیل و واکاوایِ اوضاع و شرایط است. مردم افغانستان که با گوشتوپوستِ خویش حوادث و ناامنیها را لمس و بار گرانِ مشکلاتِ اقتصادی و اجتماعی را بر شانههای خود حمل میکنند، شاید بهتر از هر تحلیلگر و کارشناسِ اموری به کُنه و ریشۀ مسایل پی ببرند و چاره و درمانِ اوضاع را تشخیص دهند. حرفها و اظهارنظرِ سیاستگرانِ خارجی و داخلی، همواره در چهارچوب یا لفافۀ بایدها و نبایدهای دیپلماتیک و نیز در حصارِ سیاستها و بازیهای بزرگتر اسیر ماندهاند؛ از اینرو یا سطحی و تکراری و یا اینکه چنان پُرتکلف و پیچدرپیچ سخن میگویند که هیچ نسخۀ درمانی نمیتوان از خلالِ آنها دریافت کرد. اما مردم در یک جملۀ ساده، همۀ مشکلاتِ کشور را ناشی از اختلافاتِ داخلیِ رهبران و غفلتِ آنان از بازیهای بیرونی میدانند و نسخۀ درمان را حلِ همۀ اختلافات و رسیدن به یک اجماعِ سیاسی و ملی و عطفِ توجه به خواستها و مطامعِ همسایهگان و بیگانهگان تشخیص میدهند. مسلماً این تشخیص در عینِ سادهگی، ظرافتها و پیچیدهگیهای فراوانی را پوشش داده و میتواند ما را تا دوردستهای دشوار راهنمایی کند، فقط به این شرط که نیتِ نیک و ارادۀ راسخ در روح و روانِ رهبران و تصمیمگیرندهگانِ اصلیِ جامعه شکل گرفته باشد.
زیاد از قضیه دور نرویم؛ اجماعِ سیاسی و ملی، یکی از اهدافِ اصولیِ دولت وحدتِ ملی را شکل میداد که متأسفانه بهدلیلِ غفلت و کمکاریِ رهبرانِ حکومت به جایی نرسید و هماکنون از «دولت وحدت ملی» چیزی در حدِ نام باقی مانده که هر لحظه بیم سقوط و فروپاشیِ آن نیز میرود. اکنون بهرغمِ اینکه جنگ و ناامنی در کشور سیرِ صعودی به خود گرفته و اختلافاتِ سیاسی کاملاً آفتابی شده، رهبرانِ دولت اگر بخواهند، میتوانند با حفظ خونسردی، رشتۀ کار را از همان نقطۀ گسست در تطبیقِ مفادِ توافقنامۀ دولت وحدتِ ملی پی بگیرند و اوضاع را به حالتِ عادی برگردانند. اصول مندرج در توافقنامۀ دولت وحدت ملی در صورت تطبیق، هر کدام گامهای بلندی هستند به سوی یک افغانستانِ سعادتمند و عاری از جنگ و خشونت. همۀ آنچه در توافقنامۀ دولتِ موجود تذکر رفته، از تقسیم مساویانۀ قدرت تا اصلاح نظام انتخاباتی و تغییر نظام، مقدماتیاند برای خیزِ تاریخی افغانستان به سوی وداعِ همیشهگی با فقر و فلاکت و جنگ و خشونت.
مسلماً پندها، هشدارها و کمکهای امریکا، و یا دوستی و کوچکنوازیِ هند، و حتا خصومت و دشمنیِ بیحسابِ حکومت پاکستان نسبت به افغانستان، هیچکدام نمیتواند تنها دلیلِ خوشبختی یا سعادتِ ما باشند؛ عروج و سقوطِ ملتها و دولتها از علاقه و ارادۀ خودِ آنان نشأت میگیرد و عواملِ دیگر فقط نقشِ تسهیلکننده و سرعتبخش دارند. این ما (رهبران و در مجموع، مردم افغانستان) هستیم که باید راهِ درست را در برزخِ هیاهویِ دوستی و دشمنیِ بیگانهگان برگزینیم. پاک کردنِ صورتِ مسأله و یا انکارِ زخمهای کهنه و مشکلاتِ تاریخی و یا فرافکنی و طفره از مسوولیتها، هرگز نمیتواند ما را به ساحلِ امن هدایت کند. اگر چنین نمیبود، قطعاً تا به حال میباید آقای غنی رکوردارِ بازسازی و پیشرفت در کشور میشد. صدالبته که پیروزی از دلِ شکستها و اعتراف به اشتباهات و ارادۀ راسخ به جبرانِ آن میگذرد و اکثریت مردم افغانستان نیز به این باورند که رهبرانِ دولت، با اعتراف به اهمال و اشتباهِ خود نسبت به تطبیقِ توافقنامۀ دولت وحدت ملی، میتوانند آغازی نیک و پُرقوت برای آبادی و آرامیِ افغانستان رقم زنند.
Comments are closed.