گزارشگر:سه شنبه 30 سنبله 1395 - ۲۹ سنبله ۱۳۹۵
در این روزها، حرفوحدیثهای فراوانی از پایان یافتنِ کار روی توافقنامه با حکمتیار شنیده میشود. «حکمتیار» نامی بسیار آشنا در تحولاتِ تاریخِ معاصرِ افغانستان است، اما این شهرت و برجستهگی بیشتر در جهتِ منفیِ قضیه قرار داشته و از همین رو، صلح و توافق با چنین فردی، هرگز یک امرِ ساده و عادی نمینماید. او در پانزده سال گذشته در برابرِ نظام و همۀ ارزشهای نوین ایستاد و در عین حال، بهقوتِ تمام متهم به بربادیِ جهاد و جانفشانیِ چهاردهسالۀ مردم، تضعیفِ حکومتِ مجاهدین و ویرانیِ شهرِ کابل و قتل عدۀ بیشماری از ساکنانِ آن است. هرچند او میتوانست در پانزده سالِ اخیر بهسانِ دیگر رهبرانِ جهادی، نقشِ خوبی را در تعاملاتِ افغانستان بازی کند، اما هر بار خود را در صفِ مخالفینِ صلح و آبادی قرار داد تا اینکه وارد فهرستِ سیاهِ جامعۀ جهانی شد و نامش در قطار تروریستانِ مشهورِ دنیا ثبت گردید.
اکنون بعد از چندین سال تلاش و فعالیت آنهم به حمایت و پشتیبانیِ خارجیها، گویا میانِ دولت و آقای حکمتیار توافقی حاصل شده است که بهزودی در هیأتِ یک موافقتنامه یا تفاهمنامه به امضایِ طرفین خواهد رسید. تجاربِ گذشته هرچند نشان داده که تلاشهای صلحخواهانه با حکمتیار محکوم به شکستاند و او هر بار به بهانهیی از آرامش و آتشبس ابا ورزیده، ولی اینبار نظر به امتیازهای کلانی که به وی داده شده و خاطرخواهیهای فراوانی که از او صورت گرفته، انتظار میرود که بهراستی او در صفِ مردم قرار گیرد و به پیوستن به دولت راضی گردد. البته باز نظر به تجاربِ گذشته، این را نیز میدانیم که تحققِ این مأمول در صورتی ممکن است که پاکستان بخواهد با قرار دادنِ آقای حکمتیار در کنار دولت، حسن نیتش را به جانب افغانستان نشان دهد.
بر اساسِ آنچه در متنِ موافقتنامه تذکر رفته و خواهد رفت، حکمتیار قانونِ اساسی را احترام میکند، تشکیلات نظامیاش را منحل میسازد، رابطهاش با تروریستان را میگسـلاند و به عنوانِ یک شخصیتِ سیاسی در تحولات بعدیِ کشور نقش ایفا میکنـد. مسلماً چنین حکمتیاری بهرغمِ همۀ امتیازهایی که دولت ـ از جمله اعزازِ وی به هر نامی که لازم دیده شود ـ به او میدهد، یک امرِ مثبت و سازنده برای دولت و مردم تلقی میگردد و این رویه و رویکرد نیز به شخصِ حکمتیار که بیرون از دولت تنهـا مانده است، بسیار مهم و باارزش میباشد.
در حال حاضر، تنها شخص حکمتیار بیرون از دولت باقی مانده، ولی برادرِ وی، پسران و دامادهایش همه بهنحوی در دولت سهیم شده و امتیازهای کلانی دریافت کردهاند. یقیناً با آمدنِ او، خانوادۀ حکمتیار بهصورتِ کامل در تشکیلاتِ دولت شامل شده و حکومتی خواهند شد. در چنین صورتی، انتظارِ عمومی از آقای حکمتیار که به سنِ کهنسالی پا گذاشته، این است که صادقانه به کشورِ زخمخوردۀ خویش قدم بگذارد و چنان سعی و رویه کند که مایۀ ثبات و آرامش در افغانستان گردد. اما اگر او با استفاده از شرایط کنونی و امتیازهایی که برایش در نظر گرفته میشود، به عقدهگشاییهای سیاسی بپردازد و بار دیگر ابزار دستِ بیگانهگان و برخی حلقه های داخلی شود، بدون شک کشور را وارد یک بحرانِ تازه خواهد کرد. بنابراین، آمدنِ آقای حکمتیار با دو تصویر و تحلیل همراه است: نخست اینکه او به صلح میپیوندد و بخشی از نظام میشود و به بهبودِ وضعیت میاندیشد؛ و دوم اینکه او میدان را از رقبای اصلیاش خالی میبیند و با حمایتِ برخی حلقههای داخلی و خارجی، وارد کشور میشود تا یک بارِ دیگر به نفاق قومی و اختلافاتِ داخلی دامن بزند و فازِ جدیدی از بحران را به وجود میآوردـ که امیدواریم چنین تحلیلی از بنیاد نادرست ثابت شود.
حالا اگر آقای حکمتیار مطابقِ تحلیلِ نخست به افغانستان قدم میگذارد، و با گذشته خدا حافظی کند و خودش را به عنوان یک چهره مثبت تغییر بدهد، خوش بیاید و مسلماً مردم نیز حوادثِ تلخِ گذشته و کارنامۀ بهشدت زیر سوالِ وی را نادیده میگیرند و او را میبخشند و از نو با وی معامله میکنند. اما اگر ایشان با نیت و رویکردِ دوم وارد کشور شوند، مسلم است که مردم او را بر نمیتابند.
Comments are closed.