بخش دوم و پایانی/

آن‌ها تصور می‌کنند هنرهای آشپزی، خانه‌داری و خلاصه کدبانوگری برای آن‌ها لازم نیست. این قبیل دخترانْ غرور زیاد و مخربی دارند. چون در کودکی توجه زیادی به آن‌ها شده و هرچه را که می‌خواسته‌اند، اطرافیان در اختیارشان گذاشته‌اند؛ از این‌رو فکر می‌کنند پس از ازدواج نیز بقیۀ درهای زنده‌گی روی همین پاشنه می‌چرخد و حاضر نیستند در ناملایماتی که در هر زنده‌گی‌یی پیش می‌آید، تلاش و صبر بکنند؛ زیرا آن‌ها آموخته‌اند که زیبایی تنها عامل موفقیت در زنده‌گی است و کسی هم آن‌ها را متوجه نکرده که زیبایی بعد از چند صباحی که گاهی به شش ماه و یک سال هم نمی‌رسد، برای شوهر امری عادی می‌شود. البته هستند پدران و مادرانِ آگاه و فرزانه‌یی که فرزندان‌شان را طوری تربیت کرده‌اند که علاوه بر زیبایی صورت، به سایر زینت‌های اخلاقی و اجتماعی و محاسن پسندیدۀ دیگر نیز مزین و آراسته‌اند.
وابسته‌ها
این دختران باید قبل از انجام هر کاری، حتماً آن را با دیگران در میان بگذارند، حتا کارهای بسیار جزیی و پیش پا افتاده. گرچه مشورت بسیار خوب است، اما نه برای هر کار کوچکی. در میان گذاشتن هر مشکلی حتا یک سوءتفاهمِ جزیی با همسر و راهنمایی خواستن از دیگران، نشانۀ متکی بودن فرد است که به تدریج در زنده‌گی زناشویی مشکل‌آفرین می‌گردد.
ازخودراضی‌ها
برای ازدواج با چنین دخترانی عجله نکنید و به امید این‌که وقتی به خانۀ شوهر می‌روند، خوب می‌شوند، نباشید. به خود وعده ندهید که چون خام و بی‌تجربه است، من او را اصلاح می‌کنم. البته شاید موفق شوید، ولی به چه قیمتی؟ این کار بسیار سخت و طاقت‌فرساست.
جاه‌طلب‌‎ها
گرچه مخالف جاه‌طلبی همراه با تلاش سازنده، نیستم؛ اما زنانی که چنین خصوصیتی دارند، همه‌چیز را فدای کار خارج از خانه می‌کنند. آن‌ها برای مردان‌شان به صورت رقیب درمی‌آیند و دایماً به فکر مقایسۀ خود با همسرشان هستند. این زنان به آشپزخانه نمی‌روند، لباس یا ظرف نمی‌شویند و به‌صراحت می‌گویند “چرا باید چنین کارهایی را انجام دهم؟” آدم جاه‌طلب در زنده‌گی‌اش هدفی مشخص دارد و می‌خواهد با پشتکار به آن برسد. اما جاه‌طلبی زمانی مشکل‌آفرین می‌شود که کسی بخواهد همه‌چیز را تحت کنترلِ خود درآورد و به صورتی بیمارگونه، در تعقیب اهداف بلندپروازانۀ خود، خانه و خانواده را قربانی کند. این‌که چرا نباید با این زنان ازدواج کرد، به‌دلیل فراوانی پرونده‌هایی است که منجر به جدایی و طلاق شده است.
همه‌چیزدان‌ها
عنوان بالا خیلی چیزها را روشن می‌کند؛ اگر زنی تصمیم بگیرد شوهرش را تغییر دهد و برای او یک معلمِ اخلاق شود یا همه چیزدان، باید بداند فقط همسرش را از خانه فراری خواهد داد؛ زیرا مردها نمی‌توانند تحت کنترل زن‌ها بودن را تحمل کنند. البته حتماً این ضرب‌المثل را شنیده‌اید که می‌گوید: «پشت سر هر مرد موفق، همواره یک زنِ خوب ایستاده است»؛ اما این مطلب گویای این واقعیت است که «مشاور مهربان»ِ مرد بودن، با «عقل کل» شدن در خانه، تفاوت بسیاری دارد.
منبع: www.salamat.ir