نفـس ادیـان؛ شـریعت یا حقیـقت؟

گزارشگر:دو شنبه 12 میزان 1395 - ۱۱ میزان ۱۳۹۵

بخش چهارم/

mandegar-3از عیسی دربارۀ پیامبرانِ پس از او و نشانه‌های آنان پرسش کردند: او فرمود که آن مثل درختِ خوب و بد می‌ماند. همان‌طور که درخت نیک، میوۀ نیک می‌دهد، پیامبر حقیقی نیز پیامبر خوبی‌هاست (و آیا این معنای همان واژۀ احمد، یعنی ستوده که در قرآن آمده نیست؟ به عبارتی قرآن هویت و نفس منش محمد را (ستوده) معرفی می‌کند، نه اسم قراردادی وی را) و همان گونه که درخت بد، میوۀ بد می‌دهد، پیامبران دروغین، پیامبران پلیدی و شر خواهند بود، که می‌توان آن‌ها را با همین نشانه‌ها شناخت. می‌رفت تا با گذشت زمان، تعدادی پیرو یهودیِ تازه‌مسیحی‌شده و مسیحیان ظاهربین، مسیحیت را نیز در حد دینی شریعت‌محور فرو کاهند که خوشبختانه، پولس رسول آن را نجات داد. پولس به تنهایی کاری کرد کارستان! پولس بود که با درک نفسِ مسیحیت گفت محبت به جای شریعت: این بود پیام نجات‌بخشی مسیح. پولس که نام اصلی‌اش شائول بود، خود از یهودیان متعصبی بود که پیش از آن، بسیار به شریعت موسی پای‌بند بود و مسیحیان بسیاری را کشت؛ تا واقعه‌یی زنده‌گی او را از اساس متحول ساخت. انگار که انسان جدیدی متولد شده بود: او چون پیامبری، پیام نجات‌بخشی مسیح به کمک محبت و بخشایش را انعکاس داد و این‌چنین مسیحیت در همه جای دنیا قلب‌ها را ربود. بی‌سبب نیست که مسیحیت، بیش از هر دینی در میان اقوام و ملل مختلف پیرو دارد و چون یهودیت، که شریعت‌محور تحریف شده، قوم‌مدار و بسته نیست. فرانچسکو بخشی از سخنان عیسی مسیح را که پیرامون خدمت و نیکی به مردم به جای فخرفروشی و برتری‌جویی بر دیگران بود، کشف کرد. آری یک رهبر دینی باید فروتن‌تر از دیگران و خدمت‌گزار خلق خدا باشد. فرانچسکو تمامی ثروتش را به فقرا بخشید و با پای پیاده به کمک جذامیان، بیماران، پابرهنه‌گان و نیازمندان شتافت. این طنین همان سخن و رفتار عیسی بود که چون شاگردانش دربارۀ این‌که کدام‌یک بر دیگری برتر است، پرسیدند، فرمود: «آن کس که دورتر به نظر رسد» و خود پاهای تک‌تک آنان را شست. ژاندارک آن جملۀ عیسی مسیح را حتا بهتر از او در کنه وجود درک کرد که گفت: هر کس باید صلیب خودش را خود بر دوش کشد. آن به اعترافی نظر داشت که سوژۀ دینی را از دیگری به خود تغییر می‌داد. مخاطب تمامی آیات الهی نخست ماییم، سپس دیگری. ما جمله‌گی گناهکارانیم و باید در طول زنده‌گی مدام در حال داوری از خود و اعتراف به گناه خویش باشیم. ژاندارک این‌گونه در غایت اعتراف، همچون ققنوسی بارها و بارها از خاکستر ویرانه‌های شخصیت خود متولد شد تا در نهایت به خداوند پیوست.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.