گزارشگر:دوشنبه 3 عقرب 1395 - ۰۲ عقرب ۱۳۹۵
بخش نخست/
نخستین بار در سال ۱۹۹۰ روانشناسی به نام «سالوی»، اصطلاح هوش هیجانی را برای بیان کیفیت و درک احساسات افراد، همدردی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلقوخو به کار برد. درحقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندهگی است. به عبارتی، عاملی است که به هنگام شکست، در شخص ایجاد انگیزه میکند و به واسطه داشتن مهارتهای اجتماعی بالا، منجر به برقراری رابطه خوب با مردم میشود.
تیوری هوش هیجانی، دیدگاه جدیدی درباره پیشبینی عوامل مؤثر بر موفقیت و همچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی فراهم میکند که تکمیل کننده علوم شناختی، علوم اعصاب و رشد کودک است. قابلیتهای هیجانی برای تدبیر ماهرانه روابط با دیگران، بسیار حایز اهمیت است.
روانشناسی به نام «گلمن» اظهار میدارد که هوش شناختی در بهترین شرایط تنها ۲۰ درصد از موفقیتها را باعث میشود و ۸۰ درصد از موفقیتها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موقعیتها در گرو مهارتهایی است که هوش هیجانی را تشکیل میدهند. در واقع هوش هیجانی، عدم موفقیت افراد با ضریب هوش بالا و همچنین موفقیت غیرمنتظره افراد دارای هوش متوسط را تعیین میکند؛ یعنی افرادی با داشتن هوش عمومیِ متوسط و هوش هیجانیِ بالا خیلی موفقتر از کسانی هستند که هوش عمومی بالا و هوش هیجانی پایین دارند. پس هوش هیجانی پیشبینیکننده موفقیت افراد در زندهگی و نحوه برخورد مناسب با مشکلات و استرسها است.
این هوش بنا به نظر «بار اون» پنج مولفه به شرح زیر دارد که پانزده عامل در آن موثر هستند. افرادی که تعداد بیشتری از این مولفهها را در خود بیابند، هوش هیجانی بالاتری دارند.
۱) مهارتهای درونفردی:
▪ خودآگاهی هیجانی(بازشناسی و فهم احساسات خود)
▪ جرات(ابراز احساسات، عقاید، تفکرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوهیی سازنده)
▪ خودتنظیمی(آگاهی، فهم، پذیرش و احترام به خویش)
▪ خودشکوفایی(تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه خویشتن)
▪ استقلال(خودفرمانی و خودکنترلی در تفکر و عمل شخصی و رهایی از وابستهگی هیجانی)
۲) مهارتهای میانفردی:
▪ روابط میان فردی(آگاهی، فهم و درک احساسات دیگران، ایجاد و حفظ روابط رضایتبخش دوجانبه که به صورت نزدیکی هیجانی و وابستهگی مشخص میشود)
▪ تعهد اجتماعی(عضو موثر و سازنده گروه اجتماعی خود بودن، نشان دادن خود به عنوان یک شریک خوب)
▪ همدلی(توان آگاهی از احساسات دیگران، درک احساسات و تحسین آنها)
۳) سازگاری:
▪ مسالهگشایی(تشخیص و تعریف مسایل، همچنین ایجاد راهکارهای موثر)
▪ آزمون واقعیت(ارزیابی مطابقت میان آنچه به طور ذهنی و آنچه به طور عینی، تجربه میشود)
▪ انعطافپذیری(تنظیم هیجان، تفکر و رفتار به هنگام تغییر موقعیت و شرایط)
۴) کنترل استرس:
▪ توانایی تحمل استرس(مقاومت در برابر وقایع نامطلوب و موقعیتهای استرسزا)
▪ کنترل تکانه(ایستادهگی در مقابل تکانه یا انکار تکانه)
۵) خُلق عمومی:
▪ شادی(احساس رضایت از خویشتن، شاد کردن خود و دیگران)
▪ خوشبینی(نگاه به جنبههای روشن زندهگی و حفظ نگرش مثبت حتا در مواجهه با ناملایمات).
Comments are closed.