احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:داکتر افشین یداللهی/ یکشنبه 9 عقرب 1395 - ۰۸ عقرب ۱۳۹۵
شاید گاهی بتوان خشم را یکی از واکنشهای طبیعی انسان به ویژه در شرایط بحرانی دانست؛ اما مهار خشم، حتا در همان شرایط بحرانی، مهارتی است که افراد باید آن را بیاموزند. در غیر این صورت، بروز این رفتار و تکرارِ آن میتواند روی روابط فردی و اجتماعی فرد تاثیر منفی بگذارد.
در این نوشتار به شناخت زمینههای خشم، آثار و برخی راهکارهای کنترل آن میپردازیم.
زمینههای بروز خشم
عواملی مانند فشارها و استرسهای اجتماعی و خانوادهگی، ناموفق بودن در روابط فردی، اجتماعی و کار، درگیریِ ذهنی و ناآگاهی از مهارتهای حل مساله، درجههایی از افسردهگی و اضطراب را میتوان زمینهساز بروز خشم دانست. اگر از زاویه «بسته» به مسایل نگاه کنیم و تفسیر ناقص و اشتباهی از آنها داشته باشیم، مسایل را بزرگتر از آنچه هست، میبینیم، بنابراین نوع نگاه فرد به مسایل هم میتواند فرد را دچار خشم و عصبانیت کند. در واقع، بزرگ شدن مسایل تحمل آنها را سخت میکند. به این ترتیب، واکنش ما نسبت به مسایل شدیدتر میشود. اما اگر با دید «باز» به مسایل نگاه کنیم و مسایل را کامل و به درستی تفسیر کنیم، مشکلات مربوط به هر مساله به اندازۀ «واقعی» آن خواهد بود. به این ترتیب، تحمل آن آسانتر و واکنش ما نسبت به مسایل منطقیتر و بهتر خواهد بود. در مواردی، افراد خشمشان را در جمع دوستان و آشنایان، محل کار و… بروز نمیدهند و این خشم فروخورده را به شکلی دیگر، مثلاً پرخاش با افرادی ضعیفتر از خود یا اهل منزل بروز میدهند. خشم فروخورده میتواند باعث ایجاد یا تشدید اضطراب و افسردهگی شود.
آنچه از خشم حاصل میشود
خشمگین شدن و پرخاشگری، بیشک آسیبهایی را در روابط بین ما و دیگران به دنبال دارد. در واقع رفتار فردی که از مسالهیی خشمگین است، اغلب رفتار درستی نیست و همین مساله، نتایج نامناسبی را به دنبال خواهد داشت. برای اینکه از نتایج منفی این رفتار آگاه شویم، تبعات منفی ناشی از رفتار غضبآلودمان با دیگران را بررسی میکنیم:
۱. رابطههای سرد: بعد از هر بار خشم و پرخاشگری، برای مدتی روابط سردی با همسر، فرزندان، دوست و همکار و به طور کل با فردی که با او رفتار غضبآلود داشتهایم، خواهیم داشت. این مساله برای ما و طرف مقابل هزینههای عاطفی را همراه دارد.
۲. وقت و نیرویمان را از دست میدهیم: برای جبران آثار منفی ناشی از بروز خشم مهارنشدۀمان، باید وقت و انرژی اضافی را صرف جبران خطا و ترمیم رابطۀمان کنیم.
۳. کسی بَرنده نیست: با هر بار خشمگین شدن بیدلیل، رابطۀ ما با دیگران دچار مشکل میشود. به عبارتی دیگر، هر بار بروز خشم، تاثیر منفییی بر روابط ما با دیگران میگذارد. در این شرایط نه تنها کسی «برنده» نیست، بلکه این رفتار روی عمق روابط ما هم اثر گذاشته و باعث سردی روابط میشود.
۴. عادی میشود: فردی را تصور کنید که دایماً خشمگین است و رفتار درستی با اطرافیان ندارد. تداوم خشم، پس از مدتی به جزیی از شخصیت او تبدیل میشود. بعد از چندی نیز به این رفتار عادت میکند و دیگران او را به عنوان فردی عصبی و غیرمنطقی خواهند شناخت. این صفت باعث بروز اشکال در برقراری ارتباط با دیگران و باعث میشود تا فرد با آنها رابطۀ عمیقی نداشته باشد.
۵. چرخۀ معیوب: با وجودی که ممکن است در ابتدا اطرافیان بتوانند رفتار نامناسب فرد خشمگین را تحمل کنند، اما بعد از مدتی آنها هم به رفتار شخص پرخاشگر واکنش نشان میدهند. به این ترتیب، رفتار ما با اطرافیان وارد «چرخۀ معیوبی» میشود. ما عصبانی میشویم و طرف مقابل را خشمگین میکنیم و این روند مانند یک چرخه ادامه پیدا میکند و باعث تخریب روابط میشود.
۶. مراعات از روی جبر: ممکن است با خشم، برای مدتی حرفمان را به کرسی بنشانیم و دیگران از روی «اجبار» یا «مراعات حال ما» حرفمان را بپذیرند؛ اما این روند باعث ضربه خوردن لایههای عمیق ارتباطی میشود، هرچند روابط در سطح عادی به نظر برسند.
راهکار درمان
اشاره کردیم که عوامل مختلفی میتوانند زمینهساز بروز خشم و پرخاشگری باشند. برای درمان این مشکل به چند نکته توجه کنید:
از ریشه حل کنیم: همانطور که گفته شد، درگیری با اختلالهایی مانند افسردهگی، اضطراب و استرس میتوانند زمینهساز بروز خشم شوند. بنابراین یکی از راهکارهای مدیریت خشم، درمان اختلالات زمینهیی است. به این معنی که باید مشکلات زمینهیی که به آنها اشاره کردیم، درمان شوند تا خشم کنترل شود و از بین برود.
مهارتها را بیاموزیم: آموختن مهارتهای حل مساله و توانایی کنترل بحرانها، میتواند به کنترل خشم کمک کند.
Comments are closed.