احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دو شنبه 10 عقرب 1395 - ۰۹ عقرب ۱۳۹۵
بخش نخست/
این روزها دروغ گفتن همهگیر شده. همه بهراحتی دروغ میگویند درحالیکه هیچ احساس ناخوشایندی هم پیدا نمیکنند. دروغ گفتن برای برخی افراد مثل غذا خوردن و آب نوشیدن شده است. اما این خوی ناپسند، علتهای متعددی میتواند داشته باشد، شاید یک دلیلِ مهم این باشد که حالِ ما اصلاً خوب نیست. این مطلب به علتهای اصلیِ این معضل میپردازد. با مطالعۀ این نوشته، شاید تغییرات مثبتی در زندهگیمان ایجاد شود.
دروغ میگوییم تا خودمان را خوب جلوه دهیم
تقریباً همۀ انسانها دوست دارند «خوب» به نظر برسند. در واقع انسانها ذاتاً دوست دارند مقبولِ همه باشند، برای همین است که در بسیاری از مواقع بهجای راست گفتن، دروغهای مهربانانهیی به دیگران میگوییم تا آنها حس خوبی داشته باشند و یا حداقل دچار حس بدی نشوند. برای مثال: شما پس از مدتها با دوستتان قرار میگذارید تا با هم ببینید و تفریح بروید، وقتی او را میبینید متوجه میشوبد که خیلی پیر شده، حداقل ۵ کیلوگرام به وزنش اضافه شده است، اما به او میگویید؟ «تو اصلاً فرقی نکردهای، کاملاً جوان و زیبا ماندهای.» در واقع دروغ میگویید تا به احساساتِ او صدمه نزنید. اما مشکل اینجاست که کل این دیالوگ، تصنعی و غیر واقعی است. اگر رفیق خوبی باشید، باید بدانید چه بر سرِ او آمده که باعث تغییر حالت چهره و شکسته شدنِ صورتِ او شده است. شما باید به عنوان یک دوست بدانید چرا او اینهمه افزایش وزن پیدا کرده و در صورت امکان به او کمک کنید.
ترس از واکنش
خیلی از ما میترسیم که افکار و عقاید واقعیمان را بیان کنیم، چرا؟ به این دلیل ساده که از واکنشها و برخوردهای دیگران میترسیم. برای مثال: دوست جدید شما، شما را به صرف غذا دعوت میکند، همراه او به یک رستورانت چینی میروید که انتخابِ اوست، اما مساله این است که شما اصلاً غذاهای چینی دوست ندارید، ولی از او پنهان میکنید و تظاهر میکنید که همه چیز خوب است. اما مشکل اینجاست که اگر رابطۀتان با او پیشرفت کند، دیگر بسیاری از چیزهایی که دوست ندارید را میپذیرید و در مقابل آنها واکنش نشان نمیدهید فقط به این دلیل ساده که میترسید او از شما ناراحت شود. اگر از همان اول به او میگفتید که غذاهای چینی دوست ندارید، یک رابطۀ مناسب را با او شروع کرده بودید که در آن نیازی به دروغ گفتن و نقش بازی کردن نبود.
برای فرار از مخمصه و جنجال
این نوع دروغها برای پنهان کردن چیزی بیان میشوند. در واقع این دروغها قرار است مانع از گیر افتادنِ شما در یک وضعیت سخت یا ایجاد یک مشکل باشد. این نوع دروغها اینگونه شروع میشود «معذرت میخواهم» و سپس چیزی گفته میشود که معمولاً یک بهانه یا یک عذر است. انسانهای جوان در این نوع دروغ گفتن تبحر دارند، برای مثال: وقتی برای یک قرار کاری دیر میرسند، میگویند: ببخشید که من دیر رسیدم، در تمام خیابانها راهبندان بود. یا اینکه مثلاً میگویند: ببخشید که دیر آمدم، فرزندم مریض بود و او را به شفاخانه بردم.
باید گفت که این دروغها برخلاف ظاهر نجاتبخش خود، مشکلزاست. زیرا در صورت ادامه یافتن، فرد را دچار مشکل کرده و اعتماد دیگران به او را بهراحتی سلب میکند. در ضمن، بیشتر این دروغها بهسادهگی آشکار میشوند و فرد گوینده را خجل میکند.
Comments are closed.