دو باره به عقب بر می‌گردیم؟

- ۲۸ عقرب ۱۳۹۱

نگاه خیلی گذرا به یازده سال گذشته، نشان می‌دهد که ایالات متحده و ناتو دلیل لشکرکشی‌شان به افغانستان را که همانا تحکیم دموکراسی و رعایت حقوق بشر ذکر شده بود و حکومت طالبان در افغانستان آن را به مخاطره انداخته بودند، فراموش کرده‌اند. زیرا یازده سال کار و عرق‌ریزی برای به‌وجود آمدن این مهم، سرانجام به جایی منتهی می‌گردد که امروز گویا همان طالبانِ ناقض حقوق بشر و مخالف دموکراسی، به صحنه قدرت بازمی‌گردند.
در ماه‌های پسین، نخستین چراغ‌های سبز را حکمتیار – با گذشته بسیار واضحی  که دارد – روشن کرد تا نشان دهد که مایل است به صحنه برگردد. پس از آن، شورای عالی صلح با ابتکار جدید خود هشت تن از زندانیان طالب را از زندان‌های پاکستان رها کرد که عامل مهم انهدام مجسمه‌های بودا در بامیان نیز در میان آن‌ها بود. پاکستان و افغانستان هر دو متعهد شده‌اند که همۀ زندانیان سیاسی طالبان را از زندان‌ها رها سازند؛ چنان‌که در گذشته ده‌ها نفر از آنان را رها کرده بودند بی‌آن‌که پرسشی از طرف واقعی آنان که مردم است، صورت گرفته باشد.
به‌رغم آن‌که جناب کرزی بارها تاکید کرده؛ تنها آن عده از طالبان به افغانستان برخواهند گشت که متهم به نقض حقوق بشر نشده باشند؛ اما دیده می‌شود که چنین حرفی فقط به‌خاطر فریب مردم بر زبان آمده و هیچ‌گاه جنبه عملی نداشته و نخواهد داشت.
بیم آن میرود که ایالات متحده و ناتو سعی بر آن دارند که به هر طریقی جنگ افغانستان را پایان‌یافته تلقی کنند. خسته‌گی ممتد مردم کشورهای عضو ناتو از جنگ افغانستان، این اجازه را به دولت‌های آنان می‌دهد که از فاجعه‌یی که در افغانستان جاری‌ست، چشم بپوشند.
حکومت افغانستان در اثر تزریق افکار تمامیت‌خواهانۀ قومی ‌از سوی حلقاتی معین در داخل، دست به ابتکاری زد که تا کنون هیچ منطقی را برنمی‌تابد. این ابتکار که همانا کشاندن مخالفان مسلح و ناقضان حقوق بشر به نظام بود، تا هنوز جریان دارد و نشانه‌هایی در دست است که به زودی محقق می‌گردد.
پاکستان با نشان دادن رغبتِ خود به برنامه‌های حکومت افغانستان، روند این فاجعۀ بزرگ را تسریع کرده و خود را یک قدمِ دیگر به اهدافِ خویش نزدیک‌تر ساخته است. بدیهی‌ست که رهایی طالبانی که همواره در پی تضمینِ منافع پاکستان در افغانستان بوده‌اند، برای تقویت جبهۀ آنان و به‌دست آمدن هرچه بیشتر منافع پاکستان مفید است؛ اما حکومت افغانستان آن را نشانۀ سعادت پنداشته و منتظر برگشت کامل طالبان است.
پرسش اصلی که همواره در جریان این روند وجود داشته، همانا پرسیدن نظر مردم درباره بازگشت طالبان به نظام افغانستان بوده که هنوز هم پابرجاست و حکومت به‌رغم دانستن دیدگاه مردم، سعی داشته که مسأله را مسکوت بگذارد. شمار زیادی از اعضای جبهۀ مقاومت که دیروز با طالبان و حکمتیار جنگیده بودند، بر بنیاد منافع شخصی شان امروز دوشادوش حکومت به روند این ادغام ناسنجیده کمک می‌کنند و توجیهات راست و دروغی را تحویل مردم می‌دهند.
بخش دیگری از مقاومت‌گران که با برنامه‌های حکومت مخالف‌اند و از بیرون بازی را تماشا می‌کنند، به‌رغم انتقادها و مخالفت‌های زیادی منفعل و خسته دست زیر الاشه نشسته‌اند و هیچ‌کاری از دست‌شان برنمی‌آید.
نهادهای مدافع حقوق بشر در افغانستان که هر از گاهی در برابر حادثات جنایی جبهه می‌گیرند، تا جایی‌که توان داشته‌اند، از احرازِ موقف در برابر این فاجعه حذر کرده‌اند و شمار زیادی از آن‌ها به پخش اعلامیه‌هایی اکتفا نموده‌اند؛ در حالی که می‌طلبید تظاهرات گسترده و یا موقف‌گیری‌های مستحکم در برابر این قضیه داشته باشند. دریافت آن است که منابع تمویلِ این نهادها خود در این پروسه دست دارند و اجازه نمی‌دهند که سیاست‌های کلی کشورهای آنان، با چنین مخالفت‌هایی‌ برهم بخورد.
بنابراین، به نظر می‌رسد که تمامِ غوغای یازده‌سالۀ دموکراسی در افغانستان، قصۀ مفتی بوده که فقط به‌خاطر رسیدن به منافع برخی از کشورها علم شده بود. در این میانه، حکومتی که به دست گروهی از منفعت‌طلبان افتاده است، سود همان کشورها را در نظر دارد. نه تنها آن گروه، که بسیاری از نهادهای موسوم به جامعۀ مدنی و حقوق بشر، خاموشانه قضایا را پیگیری می‌کنند، در حالی که مردم افغانستان نگاه‌های نگران به این پرسش اصلی دارند:‌ آیا دوباره به عقب برمی‌گردیم؟

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.