آبستره؛ جلوه‌یی از هنرِ نوگرا

گزارشگر:زهرا دریایی/ سه شنبه 18 عقرب 1395 - ۱۷ عقرب ۱۳۹۵

mandegar-3آشنایی با سبک آبستره
یکی از اقدامات متهورانه که در نقاشی قرن بیستم به وقوع پیوست، نهضت هنر «آبستره» بود. عده‌یی لغت «آبستره» را به معانی «انتزاع و تجرید» تعبیر و معنی می‌کنند و معتقدند که کلیۀ آثار انتزاعی و تجریدی، معنی ترجمه‌شده‌یی از کلمۀ آبستره هستند، در حالی‌که چنین نیست. می‌توان گفت هنر «آبستره» به آن‌گونه آثاری گفته می‌شود که بسیار مجهول و نامحسوس و غیرقابل پیش‌بینی و به‌دور از انتظار مخاطبان است و در این خصوص یکی از معروف‌ترین مفسرین و مبلغین هنر آبستره، «میشل سوفِر» فرانسوی گفته است: «من هنری را آبستره می‌نامم که یادآور هیچ‌گونه واقعیت شکلی نباشد، حتا اگر نقطه‌یی باشد که هنرمند از آن آغاز به کار کرده باشد.»
کلیۀ آثار آبستره از نوع نقاشی، صرفاً برای دیدن و تماشا کردن و از نوع آثار حجمی، صرفاً برای لمس کردن نه برای لذت بردن و به خاطر سپردن، ساخته می‌شوند. بنابراین، هیچ‌یک از مخاطبان نباید در مواجهۀ این آثار، انتظار رویت یک صفت اخلاقی یا یک فضیلت معنوی را داشته باشند؛ زیرا هنرمندان این‌گونه آثار، بدون در نظر گرفتن هیچ‌گونه قصد و موردی، به خلق آن دست می‌زنند. از همین‌رو، آثار آبستره هرگز مشمول نقد منطقی نمی‌شوند، چون از یک ذهن و فکر منطقی تراوش نکرده‌اند که انتظار چنین نقدی از آنان برود.
هنرمندان آبستره‌ساز هرگز نمی‌دانند که “چرا و چه‌گونه” به این اثر رسیده‌اند؛ ولی هنر انتزاع و تجرید، دارای هدف و مقصودی کاملاً معنی‌دار و غایتی اخلاقی ـ انسانی است. «انتزاع» مصدر اسم فاعل منتزع بوده و به معنی «جدا شدن و خلاصه شدن» است؛ از همین‌رو با معنی تجرید می‌تواند مفهوم نزدیک داشته باشد؛ زیرا تجرید نیز به معنی «مجردشدن، رها بودن و تنهایی جستن» است و به لحاظ اخلاقیات انسانی، هنر انتزاعی دارای غایات انسانی بوده و پویشی هدف‌مند دارد. باید یادآور شوم که هنرهای انتزاعی و تجریدی، از جمله آثار مادی بوده و به همین لحاظ، دنیوی بودنِ این‌گونه آثار کاملاً مشخص و معلوم است. در کل، هنرهای انتزاعی به آثاری‌ گفته می‌شود که قصد دارند فُرم یا شکل مورد نظرشان را تا به حدی خلاصه و تجزیه کنند که از اسم اصلی آن شى‌ء دور نشوند و قبل از این‌که آن شىء مورد نظر به نهایت خلاصه شدن برسد، دست از کار می‌کشند و دیگر آن شىء را خلاصه و تجزیه نمی‌کنند.

هنر «آبستره» به دو دورۀ تاریخی تقسیم می‌شود. دورۀ ابتدایی آن از سال ۱۹۱۰م آغاز شد و تا سال ۱۹۱۶م ادامه یافت. در این مرحله هنر آبستره شامل یک روند ضد طبیعت بود. دورۀ بعدی از سال ۱۹۱۷م شروع گردید و با جنبش «دستایل هالند» همراه شد و تا به حال راه ویژۀ خود را پیموده است. اولین اثر نقاشی آبستره در سال ۱۹۱۰م توسط هنرمندی روسی به نام «واسیلی کاندینسکی» (۱۸۶۶-۱۹۴۴ م) به‌وجود آمد.
این اثر به‌وسیلۀ آبرنگ با سطوحی رنگین و با حالتی دینامیک، بدون توجه به جنبۀ نمایشیِ آن‌ها کشیده شده است. در همین سال کاندینسکی کتاب معروف خود به نام «روحانیت در هنر» را به منظور توجیه کردن نکات استتیکی، جهت‌یابی جدید هنر نقاشی، به رشتۀ تحریر درآورد. این اولین کتابی بود که در زمینۀ هنر آبستره نگاشته شد. چیزی که کاندینسکی را متوجه هنر آبستره نمود، ابتدا یک دامنِ خوش‌رنگ و سپس یکی از تابلوهای خودش بود که تصادفاً به صورت وارونه در کنار کارگاهش قرار داشت. تحت این شرایط کاندینسکی در نگاه اول با تابلویی روبه‌رو گردید که دارای رنگ‌آمیزی جالب و چشم‌گیری بود و وی قبلاً آن را نمی‌شناخت. همین تابلوی وارونه، نکتۀ اصلی هنر آبستره را برایش روشن کرد. پس او چنین نتیجه گرفت که در یک تابلو، رنگ‌ها و فرم‌ها هستند که به صورت مجرد نقش اصلی را ایفا می‌کنند. اما آن‌چه که موجب کشف اصول زیبایی‌شناسی توسط کاندینسکی گردید، مطالعات و جست‌وجوهایش در زمینۀ موسیقی بود. وی اولین طرح‌های خود را با نام «بدیهه‌سرایی» و آثار کامل‌ترش را زیر عنوان «ترکیب» اسم‌گذاری کرد.
آثار نقاشی کاندینسکی بسیار متنوع و به شکل‌های متفاوتی عرضه شده‌اند. آثارش در ابتدا برای بیننده، دارای ارزش نمایشی است و سپس با ارزش ساختمانی جلوه می‌کند؛ زیرا به‌وسیلۀ شکل‌های کوچک هندسیِ پوشیده از رنگ‌های شدید به وجود آمده‌اند؛ لذا از نظر بصری، مانند اشیای قیمتی به‌نظر می‌آیند. کاندینسکی دربارۀ اثر هنری چنین استدلال نموده است که «رنگ» و «شکل» فی‌نفسه عنصرهای زبانی را تشکیل می‌دهند که برای بیان (عاطفه)، کافی‌اند و این‌که به همان‌گونه که صورت موسیقایی مستقیماً بر روان اثر می‌کند، رنگ و شکل نیز همان کیفیت را دارد. تنها نکتۀ لازم این است که رنگ و شکل را باید به حالتی ترکیب کرد که به حد کفایت، عاطفۀ درونی را بیان کند و به حد کفایت آن را به نگرنده انتقال دهد. ضرورتی ندارد که به رنگ و شکل «نمود جسمیت» یعنی جلوۀ اشیای طبیعی را بدهیم. خود شکل، مبیّن معنی درونی است که متناسب با رابطۀ هماهنگ آن با رنگ، دارای درجات شدت و ضعف است.
هنر آبستره را که با هرگونه نمایش واقعی از موضوعات، سر ستیز دارد، می‌توان به دو نوع تقسیم کرد؛ نوع اول شامل آثار هنرمندانی می‌شود که صرفاً به رنگ و فرم توجه دارند و این دو عنصر تجسمی را تنها به‌خاطر جلوه‌های مجرد آن‌ها به‌کار می‌گیرند. در تابلوهای این نقاشان، اشکال و نقوش هیچ‌گونه شباهتی با نمونه‌های طبیعت و عالم واقع آن‌ها ندارند. رنگ‌ها نیز از رنگ‌های طبیعت پیروی نمی‌کنند و از رنگ تنها به‌خاطر خود رنگ و از فرم صرفاً به‌خاطر فرم استفاده می‌شود. نوع دوم شامل آثار نقاشانی است که رنگ و فرم را علاوه بر جلوه‌های مجرد هر یک، با توجه به معانی و مفاهیم آن‌ها به‌کار برده‌اند. در این روش رنگ‌ها و فرم‌ها بدون آن‌که موضوع یا شیء را به نمایش درآورند، حالات عاطفی خاصی را برای بیننده ایجاد می‌کنند. چنان‌چه مثلاً رنگ قرمز و نارنجی می‌توانند برای انسان حالات هیجان و شور و التهاب ایجاد کنند و برعکس، رنگ‌های سبز و آبی آرامش‌بخش و تسکین‌دهنده هستند، فرم‌ها نیز به نوبۀ خود چنین حالات روانی ایجاد می‌کنند. این قبیل آثار را به نام «آبسترۀ اکسپرسیونیسم» می‌نامیم.
بداهه‌سازی کاندینسکی، طلیعۀ هنر غیر رسمی (Informal) عصر حاضر است (از ۱۹۴۵ به بعد) و ترکیب‌بندی‌های او، درآمدی بر هنر کنستراکتیویسم (Constructivism) می‌باشد. در سال ۱۹۱۲م «کوپکا» هنرمند چکسلواکیا نیز آثار آبستره خویش را به نمایش در آورد. وی از اولین نقاشانی بود که با الهام از موسیقی به نقاشی پرداخت و لذا برخی از تابلوهای خود را به نام‌های «فوگ قرمز و آبی رنگ‌مایه‌های گرم» نامید. او در حدود سال ۱۹۲۰م با همکاری چند هنرمند دیگر از جمله «بلان گاتی» و «والنسی» گروهی را تشکیل داد.
از نقاشان دیگر که با گرایش به سوی هنر آبستره آثاری به وجود آورد، «روبر دلونه» بود. دلونه آثار شعرگونۀ خود را با توجه به رنگ‌های خالص به وجود آورد. خود او در مورد نقاشی‌هایش از «فرم- سوژه» نام می‌برد.
می‌توان گفت نهضت هنر آبستره مربوط به یک منطقۀ خاص نبود؛ این شیوه در تمام کشورهای دنیا طرفدارانی داشت که هر یک به ترتیبی جداگانه به فعالیت مشغول بودند و در عین حال، از یکدیگر تأثیر می‌پذیرفتند. «مورگان روسل» و «مک دونالد رایت» از نقاشان امریکایی بودند که از «روبر دلونه» الهام گرفتند. این دو از سال ۱۹۱۳م به بعد در این شیوه آثاری به وجود آوردند. در فرانسه و آلمان نیز به‌طور همزمان هنر آبستره به وجود آمد، اما جنبش هنر آبستره در روسیه با کیفیتی برتر نمودار شد؛ به ترتیبی که بسیاری از نوابغ این جنبش از این سرزمین برخاستند. تعداد نقاشانی که تحت این شیوه، نقاشی نموده‌اند، بسیارند. در میان آن‌ها هستند نقاشانی که با آثارشان گرایش‌های دیگری به وجود آورده‌اند و به ترتیبی، مبتکر و معرف شیوه‌های جدیدتری در رابطه با هنر آبستره می‌باشند. این شیوه‌ها عبارت‌اند از «تاشیسم»، «سوپره ماتیسم»، «نئوپلاستیسیسم» و «کنستراکتیوسیم».
دو مسیر عمده در هنر مدرن وجود دارد. مسیر اول ـ که پایه‌های آن قبل از آغاز قرن بیستم در اروپای غربی به‌ویژه در فرانسه ریخته شد ـ تحت عنوان کوبیسم نام‌گذاری گردید. مسیر دوم که بیشتر متعلق به قرن حاضر است و با عنوان هنر «آبستره» از روسیه آغاز شد که خود نیز به نحوی، از کوبیسم متأثر گردیده است. هدف نهایی کاندینسکی، پایه‌گذار سبک آبستره، این نبود که نقاشی را از محتوا پاک کند؛ بلکه هدف او این بود که «قالبی مجرد برای تجریدات ذهنیِ خویش بیافریند؛ زیرا همان‌طور که حس رفعت‌جویی هنرمندان «گوتیک» موجب شد که معماری گوتیک، مفهوم «عناصر عمودی» خود را کشف کند، به همان‌گونه نیز کاندینسکی تبیین آرمان‌های عقیدتیِ خویش را در ریتم‌های ویژۀ فرم و رنگ جست‌وجو می‌کرد. کیفیت پویای عناصر، «تم» اصلی آثار کاندینسکی را تشکیل می‌داد؛ ولی این پویایی، بیشتر ناشی از حرکتی خودبه‌خودی و درونی بود تا جنبشی آینده‌گرا. بنابرین، در آثار او، همه‌چیز در روحانیت، حرکتی پیوسته و فضایی بی‌کران مستغرق است و هیچ‌چیز را یارای گریز از این هستیِ هماهنگ و موزون نیست؛ «کل» به «جزء» رجحان اساسیِ آثار وی است و “پل کله” که در این‌باره می‌گوید: «هنر، مرئی کردنِ نامرئی است». یا به عبارت دیگر «هنر، کشف کشش‌های ناشی از جهان مرئی و امکانات اسرارآمیز بشر است که فقط روحاً می‌توان آن‌ها را حس و لمس کرد»…

پی‌نوشت‌ها:
۱- فلسفۀ هنر معاصر، هربرت رید، محمدتقی فرامرزی، انتشارات نگاه، چاپ دوم ۱۳۷۴
۲- سبک‌ها و مکتب‌های هنری، ایان چیلورز- هارولد آزبورن و دیگران، فرهاد گشایش، انتشارات محیا، چاپ اول ۱۳۸۰
۳- سبک‌های هنر از امپرسیونیسم تا انترنت، کلود ریچارد، نصرالله تسلیمی، انتشارات بهمن، چاپ اول زمستان ۱۳۸۳
۴- انگیزش‌های اجتماعی در پیدایش مکتب‌های هنری (از کلاسیزم تا مدرنیسم)، اصغر فهیمی‌فر، انتشارات فلق، چاپ اول پاییز ۱۳۷۴٫

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.