احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دكتور شمسالحق آريانفر/ چهار شنبه 26 عقرب 1395 - ۲۵ عقرب ۱۳۹۵
بخش نخسـت/
جوانمردی از کارهای بهتر است
جوانمردی از خوی پیغمبر است
دو گیتی شود بر جوانمرد راست
جوانمرد باش و دو گیتی تراست
عنصـری
چکیـده
جوانمردی به عنوان یک ارزش و آموزۀ انسانی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی، وگرانسنگتر از آموزههای معاصر، محورِ اساسیِ این بحث است. در این نبشته، پیشینۀ ارزش و یا ارزشهای جوانمردییی به شناسایی آمده که از آرینزمین برخاسته و سدهها و هزارهها به گونۀ قانونِ نانوشته بر جامعه جاری بوده است. بعدها این ارزشها تشکیلاتی یافت و به گونۀ مکتبی مطرح شد که هزارهها بر اخلاقِ انسانی و نظمِ اجتماعی و سیاسی فرمانروایی کرد. با ظهور مغول، تشکیلات سیاسی و اجتماعیِ این مکتب ازهم پاشید، ولی هنوز نمادهای آن در کُنشِ فردی و اجتماعیِ انسانها پیدا و ارجمند و پذیرفتنیاست.
نکات کلیِ بحث:
– ارزشهای جوانمردی
– جوانمردی در اوستا، ریگویدا و شاهنامه
– تشکیلات جوانمردی
– اوصاف جوانمردی و فتوت، فتا و جوانمرد
– ویژهگیهای جوانمردی
– جوانمردی و بالندهگی آن
– کاکهگری تداوم جوانمردی درافغانستان
کلمات کلیـدی: رادی، عیاری، جوانمردی، فتوت، کاکهگری، تصوف
مقدمه
بیگمان آریاییان، از دیرنده روزگاران، راهیان و منادیان راستینِ جوانمردی بودهاند. به شهادتِ روایات و افسانههای باستانی، زیستمندانِ این خطه در پرتو نجابت فطری خویش، ارزشهای نابی را به سایقۀ وجدانِ انسانی و اصالت و آزادهگیِ خویش به عنوان اصول انسانی و بهگرایی بهکار بستند که “رادی” نام گرفت و با ظهورِ آیینهای کهنِ میتراییسم، ویدایی، مزده یستا، تداوم این اصلها، در بیان و کنشِ بانیان و راهیانِ این آیینها جاری گردید.
با ظهور اسلام، سنت جوانمردی، ارزشِ اسلامییی معرفی شد که به نامهای فتوت و عیاری، صاحب تشکیلات و مرام و اصولی بود. حضرت ابراهیم نخستین فتی معرفی گردید و اصحاب کهف که بیداد و کفر را رها کردند، جوانمردان خوانده شدند. پیامبر بزرگوار اسلام، حضرت علی رض، سلمان فارسی و… از شمار فتیاناند. تا آنجا که حضرت محمد ص قبل از بعثت و در جوانی نیز در حلقۀ فتوت و جوانمردانی بود که در راستای امنیتِ کاروانها و محیط، داوطلبانه صرف مساعی میکردند.
عیاران و جوانمردان در سدههای نخستینِ اسلامی با تشکیلات داوطلبانه و منسجمِ خویش توانستند مدتها در بخشهایی از سرزمینهای اسلامی قدرتِ سیاسی را بهدست گیرند. ابومسلم خراسانی با یاری جوانمردان و یاران خراسانی، بساط امویان را برچید و یعقوب لیث صفار از رویگری و از حلقۀ عیاری بر اریکۀ قدرت تکیه زد. بالندهگی فتوت و جوانمردی تا آنجا بود که خلیفۀ عباسی الناصرالدینالله برای تحکیم پایههای خلافت خویش، لباس فتوت پوشید و عملاً در حلقۀ عیاران پیوست.
عیاران و جوانمردان، در روزگار مشکلات اجتماعی، حوادث طبیعی و نابسامانیهای سیاسی، سکاندار جامعه و امنیت بودند و به نظم و نسقِ امور میپرداختند. جوانمردان در رد ظلم و پاسداری داد و راستی، سیلی پروردگار بودند بر گونۀ زورگویان و بیدادیانِ زمین و زمان. سیر انتقال سنتِ جوانمردی از خراسان تا روم و اروپا را نیز رویدادهای تاریخی صحه میگذارد.
جوانمردی به نامهای رادی، جوانمردی، عیاری، فتوت و کاکهگری، از زمانههای دور در حیاتِ ما جاریست. نمودهای رنگپریدۀ آن تا امروز ادامه دارد. این شیوه و آموزه در ترکیه به نام اخیت، در کشورهای عربی فتوت و سقوره و احداث، و در اروپا شوالیهگری خوانده شده است.
جوانمردی را یک منبع تصوف اسلامی و جریان آزادیخواهی شناختهاند. در افغانستان این ویژهگی در برابر اعراب، چنگیز و انگلیسها بازتابِ بایسته داشته است. این سنتِ بایسته و برین، تا هنوز به گونۀ سازمانیافته وجود دارد. هنوز هستند جوانمردانی که بیهیچ منفعت و مدعایی، در راستای حق و راستی ایثار میکنند.
نبشتۀ حاضر، سیر تاریخی، ارجمندی و چگونهگی این مکتب را به شناسایی گرفته است.
۱- جوانمردی؛ کهنترین آموزۀ انسانی، اخلاقی و اجتماعی
جوانمردی، از کهنترین آموزههای اجتماعی، اخلاقی و سیاسی در جوامع انسانی است که در آرینزمین بارور شد و به گونۀ مکتبی به جهانیان ارایه گردید.
با تشکل نخستین جوامع انسانی و در راستای چگونهگی کنشهای فردی و اجتماعی و هدایت و رهبری کارکردها و روابط فردی و اجتماعی انسانها، اولین ارزشهای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی هستی یافت. آریاییان نخستین، پارینهترین کسانیاند که در زادگاهشان آریانا ویجه، نخستین ارزشهای انسانی را برای تنظیم روابط و کارکرد فردی و رهبری جامعه و پیشبرد حیات اجتماعی به گونۀ عملی هستی بخشیدند.
این ارزشها، سدهها و هزارهها در راستای همبستهگی، روابط وتهاتر فردی و اجتماعی آریاییان به گونۀ قانون نانوشته عمل کرد و کارنامههای بایسته و برینی را هستی بخشید و به یادگار گذاشت.
ارزشها و عناصر انسانیِ آریاییان که کاربرد اخلاقی، اجتماعی و سیاسی داشت و عرصههای حیات فردی و اجتماعی را دربر میگرفت، تا هنوز به گونۀ کمرنگ در جامعۀ ما جاری و ساریاست. وفا، صدق، سخاوت، تواضع، دستگیری ناتوانان، توجه به امنیت جامعه و محیط، دفع ظلم و مقابله با ظالم، ایثار و فداکاری و جانبازی در این راه بیهیچ چشمداشتی اصلهای ماندگارِ جوانمردی و جوانمردانِ آریاییست.
جوانمردان داوطلبانی بودند: صحتمند، با زیبایی و بایستهگی فیزیکی، بلوغ عقلی و دیانت.
هدفِ جوانمردی نهادینه شدنِ این چند اصل بود:
نجابت: که سلامت جامعه به آن وابسته است؛
حکمت: که قدرت و عزتِ جامعه به آن بستهگی دارد؛
عدالت: که رستگاری دنیا و آخرت از آن برمیخیزد؛
امنیت: که سلامت فردی و اجتماعی درگرو آن است؛
شجاعت و آزادهگی: که نماد شرافت و خلقت آدمیست؛
نوعدوستی و ایثار: که انسان و انسانیت در پیوند با آن تبیین مییابد.
۲- دیرندهگی جوانمردی به استناد افسانهها و سرودهای کهن
رادی و جوانمردی در آرینزمین به عنوان ارزشهای برینِ انسانی، اخلاقی و اجتماعی، عمری به درازای زیست اجتماعیِ انسانها دارد. کهنترین منبع در بازشناسیِ ارزشهای جوانمردی، روایتها و افسانهها و بازماندههای شفاهی از پارینهروزگاران است.
آریاییان، فرزانهگانی آزادهیی بودند که ارزشهای برین انسانی: جوانمردی، سخاوت، ایثار، خدمت به همنوع، دستگیری از ضعفا، مقابله با ظلم، وفای به عهد، ایمانداری، پاسداری نان و نمک، صدق و راستی، میهندوستی و حفظ امنیت را لازمۀ حیات فردی و زیست اجتماعی خود میدانستند. این آموزه و شیوۀ زندهگی، «رادی» و یا رادمردی خوانده میشد که هر آریایی به ارزشهای آن پایبند بود.
شاهنامۀ فردوسی که اصیلترین روایتها و افسانههای آریایی را در هزار سال پیش به نظم کشیده است، و سرودهای ریگ ویدا که در بلخ بامی و در میان آریاییانِ نخستین مایه بست، در این راستا یاری راهگشاست. با استناد این روایتها و افسانهها، ارزشهای رادی و جوانمردی را در میان آریاییان به شناسایی میگیریم.
رادی به استناد روایتهای شاهنامه
روایتهای شاهنامه در سه بخش مشخص میگردد: بخش افسانهیی، بخش پهلوانی، بخش تاریخی. درنگِ ما در بازشناسی ارزشهای رادی، بر بخشهای افسانهیی و پهلوانی شاهنامه است.
روایتهای شاهنامه که تاریخ افسانهییِ آریاییان را پیش از آغاز خط و کتابت برمیتابد، به گونۀ مستقیم از جوانمردی آریاییان نخستین سخن دارد و یا حوادث و رویدادهایی را روایت میکند که نماد برین جوانمردی است.
داستان فریدون: فریدون یکی از شاهانِ عادل و سخاوتمند است که در برابر ضحاک میایستد. ضحاک نماد بیداد است که دو مار بر شانههای او روییده و هر روز باید سرِ دو انسان به آنها هدیه شود، ورنه کلۀ ضحاک را خواهند بلعید. فریدون کشور را بین فرزندانش تقسیم مینماید و عادل و دادگر است. فردوسی همۀ برتریهای او را در داد و دهش می داند که یکی از اصول جوانمردیست:
فریدونِ فرخ فرشته نبود
به مشک و به عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی
(شاهنامه، ۱۳۴۵، ص۷۲)
داستان رستم و اسفندیار: کارنامۀ رستم در برابر اسفندیار، نمودهای دیگریست از رادی و جوانمردی:
اسفندیار شهزادۀ مغرورِ آریایی که بهوسیلۀ زردشت رویینتن شده و تیر بر او کارگر نیست، به فرمان پدرش گشتاسب، برای دستگیری رستم به سیستان میرود. رستم از او پذیرایی میکند، حرمت مینماید و میگوید: حاضراست با او به دربار نزد شاه برود. اما اسفندیار میگوید: من تو را باید دستبسته نزد شاه ببرم. رستم این کار را اهانت به خود و دور از رادی و مردانهگی میداند؛ چه دست بستن ذلت و تسلیم است. بعد از اینکه همۀ تدابیر رستم در جهتِ مصالحه با اسفندیار به ناکامی میانجامد، خطاب به اسفندیار میگوید:
که گفتت برو دست رستم ببند نبندد مرا دست چرخ بلند. (شاهنامه، ۱۳۴۵، ۲۸۱)
رزم سهراب و گردافرید: افراسیاب شاه توران، سهراب را که در جستوجوی پدرش رستم است، استخدام نموده تا در عالمِ ناشناسی به جنگ با رستم بکشاند. سهراب سرلشکر توران است و درحرکت به سوی ایران، به دژ سفید میرسد. هجیر را که مرزبان ایرانزمین است، اسیر میگیرد. گردافرید که با هجیر است، خود به جنگ سهراب میرود؛ اما در لباس بدل، درحالیکه گیسوی خود را با زره پوشانده است. این تغییر لباس و جنگاوری گردافرید، خود نمودیست از رادی و هنر جوانمردان. فردوسی میگوید:
چو آگاه شد دختر گژدهم
که سالار آن انجمن گشت گم
کمین گشت و بر زد خروشی به درد
برآورد از دل یکی باد سرد
زنی بد به کردار گردی سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار
کجا نام او بود گردافرید
که چون او به جنگ اندرون کس ندید
چنان ننگش آمد ز کار هجیر
که شد لاله برگش به کردار قیر
بپوشید درع سواران جنگ
نبود اندران کار جای درنگ
نهان کرد گیسو به زیر زره
بزد بر سر ترک رومی، گره
(شاهنامه ۱۳۴۵، ص۳۵)
گردافرید اسیر شد، اما با ترفند و حیله که یکی از شیوههای جوانمردیاست، خود را از اسارت نجات داد.
رادی در ریگ ویدا: «ریگ ویدا»، قدیمیترین بخش از چهار قسمتِ سرودهای ویدی است. سرودهای ویدی و اوستا دو سند کهنِ بازماندۀ آریاییان است. برخی سرایش «ریگ ویدا» پارینهترین بخش سرودهای ویدی را، پیشتر از اوستا دانسته و برخی هم آن را برابر و یا همزمان با اوستا دانستهاند. نظریاتی هم هست که اوستا را پیشینهتر از از وداها دانستهاند. (۱۴ـ اشپیگل و دیگران، ۱۳۴۳، ص ۲۷)
پارینهترین سندِ بازمانده ار آریاییان نخستین، «سرودهای ویدی» و بهویژه کهنترین بخش آن، «ریگ ویدا»ست که در قدیمیترین زیستبوم آریاییان، در بلخ سروده شد و همراه با شاخهیی از آریاییان به هند رفت.
بازتاب ارزشهای جوانمردی و رادی در «ریگ ویدا»، بیانگر باور آریاییانِ نخستین و مبینِ زندۀ حضور ارزشهای جوانمردی در حیات اجتماعی و روابط فردیِ آریاییان کهن است.
از متن ریگ ویدا میخوانیم:
۱- بخشندهگی و نیکی:
«خدایان گرسنهگی را وسیلۀ کشتن قرار نمیدهد. مرگ به سراغ مردان سیر نیز میرود. بخشندۀ نیکوکار هرگز از میان نمیرود.» (ماند الای دهم، سرود ۱۱۷)
۲- رد لئامت و پستی:
«لئیم هیچگاه کسی را نخواهد یافت که بر او ترحم کند.» ماند الای دهم، سرود ۱۱۷، بند دوم.
۳- سخاوت و ایثار:
«رادمرد آن است که به مستمند ناتوان دورهگرد که در طلب خوراک است، کمک کند. و چون از او استمداد جوید، فوری به یاری او بشتابد و سپس او را در زمرۀ دوستانِ خود قرار دهد.» ماند الای دهم سرود ۱۱۷، بند سوم.
Comments are closed.