طلوع چهره‌های پنهانِ رییس‌جمهور

گزارشگر:احمد عمران/ یک شنبه 30 عقرب 1395 - ۲۹ عقرب ۱۳۹۵

سرانجام باری جهانی وزیر پیشینِ اطلاعات و فرهنگ، دلیل اصلیِ استعفایش را نوشت. او پیش از این، دلیل کناره‌گیریِ خود از وزارت اطلاعات و فرهنگ را “مشکلات صحی” اعلام کرده بود، ولی به‌تازه‌گی با نشر نامه‌یی در فضای مجازی گفته است که دلیل اصلیِ کنار رفتنش از وزارت، “دخالت‌های mandegar-3بی‌جایِ ارگ ریاست‌جمهوری” بوده است. به گفتۀ آقای جهانی، ارگ در داخلِ خود یک وزارت موازیِ اطلاعات و فرهنگ ایجاد کرده بود که کارهای وزارت را مدیریت می‌کرد. او همچنین از عدم توجه رییس‌جمهوری به مشکلاتِ وزار نیز شکایت کرده و نوشته، در دورۀ کاری‌اش به عنوان وزیر اطلاعات و فرهنگ، فقط چهار بار آن‌هم برای نیم‌ساعت توانسته رییس‌جمهوری را ملاقات کند. آقای جهانی در این نامه گفته است که تعدادی در اطرافِ رییس‌جمهوری حلقه زده‌اند که مانع رابطۀ او با دیگران می‌شوند.
آقای جهانی سومین مقامِ ارشدِ دولت افغانستان است که از مقامش کناره‌گیری می‌کنـد. پیش از او، وزیر معادن و پترولیم و رییس ارگان‌های محلی نیز از سمت‌های‌شان کنار رفته‌اند. جالب این‌جاست که هر سه نفری که موقعیت‌های دولتی خود را رها کرده‌اند، از تیم تحول و تداوم بوده و روابط بسیار نزدیکی در زمان مبارزات انتخاباتی و پیش از آن، با رییس‌جمهوری داشته‌اند.
کسانی که به دلایل مشابه و یا چیزهای دیگری موقعیت‌های دولتیِ خود را رها کرده اند، در دولت وحدت ملی کم نیستند. شاید در مورد آن‌ها گفته شود که با شخصِ آقای غنی و یا در مجموع، با دولت وحدت ملی مشکل داشته اند؛ اما این سه نفر که به هیچ‌وجه نمی‌توانستند با آقای غنی مشکل داشته باشند. شناختی که مثلاً من از داکتر داوودشاه صبا وزیر پیشینِ معاون و پترولیم دارم، این است که از گذشته با شخص آقای غنی روابط بسیار نزیکی داشت و به دلیل همین شناخت و روابط، در کنارِ او در تیم تحول و تداوم قرار گرفت. آقای صبا در جریان مبارزات انتخاباتی در حوزۀ هرات، به نفع آقای غنی کارهای زیادی انجام داد. او نیز به دلیل مشابه و یا آن‌گونه که من از برخی منابع نزدیک به آقای صبا شنیده ام، حتا بدتر از آقای جهانی از کارش مجبور به استعفا شد. آقای صبا به دلیل همان ارادتی که به شخص آقای غنی دارد، از گفتن دلایل استعفایِ خود اجتناب ورزید؛ ولی مطمیناً او نیز روزی همچون آقای جهانی مجبور خواهد شد که لب به سخن بگشاید و رازهای زیادی را افشـا کند. رازهای آقای صبا از داخل ارگ بدون شک به مراتب مهم‌تر، هیجان‌انگیزتر و حیاتی‌تر اند. او رازهایی را در دل نهان داشته که مستقیماً با قراردادهای معادنِ افغانستان رابطه دارد.
البته شبیهِ حرف‌های آقای جهانی را چندی پیش داکتر عبدالله رییس اجراییِ دولت وحدت ملی نیز به زبان آورد اما در این مجال عمدتاً به کسانی ارجاع داده می‌شود که شخصِ آقای غنی در انتخاب آن‌ها نقش داشته و یا عملاً از تیم تحول و تداوم و از نزدیکان رییس جمهوری بوده اند. چرا این افراد نتواستند که دیگر در کنارِ آقای غنی و حتا در کنار او در دولت باقی بمانند؟ چه چیزهایی مانع ادامۀ همکاریِ این افراد با کسی شد که از او به عنوان “مغز متفکر” یاد می‌کردند. من بارها از زبان آقای صبا جملاتی را در وصفِ رییس‌جمهوری شنیده بودم که فقط می‌توان در توصیفِ قدیسین از آن‌ها استفاده کرد. چرا چنین شد و کسی که تا دیروز برای هوادارانِ نزدیکش انسانی قدیس شناخته می‌شد، چنین چهرۀ زشت و کریه پیدا کرد؟
یافتن پاسخ به چنین پرسش‌هایی، کارِ زیاد دشواری نیست. به نظر من، دلیل اصلیِ فاصله گرفتنِ نزدیکان آقای غنی از او، برملا شدن چهرۀ اصلی او برای آن‌هاست. شاید برخی از این‌ها، فریب چهرۀ ظاهراً اکادمیک و ظاهراً صادق آقای غنی را خورده بودند، ولی وقتی با او وارد عرصۀ قدرتِ سیاسی شدند و به کار دولت‌داری آغاز کردند، آن‌گاه فهمیدند که در پشت آن چهرۀ به ظاهر اکادمیک، فردی نشسته که انتظارش را اصلاً نداشتند.
دلیل صحبت‌های عبدالرشید دوستم معاون اولِ ریاست‌جمهوری که او نیز از هم‌پیمانانِ آقای غنی شناخته می‌شود، چه بود؟ او همان حرف‌هایی را گفت که حالا به گونۀ دیگر، باری جهانی وزیر پیشینِ اطلاعات و فرهنگ در نامه‌اش به آن‌ها اشاره کرده است. حالا اگر این افراد از تیم مقابل می‌بودند، می‌شد که در مورد اظهارات‌شان شک و تردیدهایی نشان داد و یا هم گفت که آن‌ها از آغاز با رییس جمهوری خوب نبودند و حالا هم انتظار نمی‌رود که در مورد او حرف‌های مثبت بزنند. ولی جنرال دوستم، باری جهانی، داکتر صبا و … از تیمِ او بودند و خیلی‌خیلی هم به دانایی و صداقتِ آقای غنی می‌بالیدند، این‌ها چه شد که چنین لب به شکوه و شکایت باز کردند؟
بدون تردید هنوز این افراد حرف‌های زیادِ دیگری نیز پیرامونِ آقای غنی و زدوبنـدهای درونِ ارگ برای گفتن دارند که به دلیلِ برخی ملاحظات، آن را پنهان نگه‌ داشته‌اند و بدون تردید روزی اگر در رسانه‌ها برملا نشود، در نشست‌های خصوصی به آن‌ها پرداخته خواهد شد. حالا آهسته‌آهسته چهره‌های پنهانِ رییس‌جمهوری برای نزدیکان و ارادتمندانش آشکار می‌شود و این افراد می‌فهمند که با چه کسی طرف اند.
شاید آقای جهانی چندان وزیرِ کارآمد برای فرهنگِ این کشور نبوده باشد ولی در ارادتِ او به شخصِ رییس جمهوری که نمی‌شود تردید کرد. وقتی او با این‌همه ارادت نمی‌تواند آقای غنی را تحمل کند، حالا دیگرانی که از نظرِ فکری نیز با رییس‌جمهور مشکل دارند، چگونه خواهند توانست با او کنار بیایند. این‌طور هم که گاهی برخی از سخنگویانِ آقای غنی می‌خواهند نشان دهند نیست که فقط سخت‌گیری‌های اکادمیک و تخصص‌گرایانۀ او سبب رنجشِ دیگران می‌شود، بل آقای غنی نیات و برنامه‌هایی دارد که دیگران را از نزدیک شدن به او می‌هراساند. افزون بر این‌ها، افرادی هم که در اطرافِ آقای غنی او را در محاصرۀ خود گرفته اند، زیاد آدم‌های خوش‌نامی نیستند و گاه آن‌ها نیز با آجنداهای معینی که دارند، در بدنام کردنِ او تلاش‌هایی را انجام داده‌اند.

اشتراک گذاري با دوستان :