گزارشگر:دو شنبه 22 قوس 1395 - ۲۱ قوس ۱۳۹۵
دیروز، روز میلادِ باسعادتِ پیامبر اکرم، آن اسـوۀ عدالت و آزادی بود؛ پیامبری که «پیامبر رحمت و عدالت» معرفی شده است. قرآن معجزۀ او، احادیثِ صحیحِ آن حضرت و انواری که از این پیامبرِ مهربانی در حیاتِ بشریت ساطع شده است، چنان بزرگ و آفتابگون اند که احدی نمیتواند صدقِ و درستیِ آنها را کتمان کند و هر موافق و مخالفی، ناگزیر به ارجگزاری به مقامِ شامخشان شده است.
از این پیامبرِ رحمت در کتابهای مختلف، طی قرون و اعصار بهوفور یاد شده و تا هنوز دنیـا کسی را همردیف و همشأنِ او نیافته است و مسلماً تا پایان جهـان نیز هیچ ظرفیتی همسنگِ او ظهور نخواهد کرد. بنابراین، ما بسیار خوشبختیم که از امتِ آن بهترینِ موجودات میباشیم.
زندهگی و رسالت و مبارزۀ آن حضرت، همه سراسر مایۀ خیر و هدایت برای تمامِ بشریت و بهویژه مایۀ فخر و مباهات برای مسلمانان بوده است. تمدنِ اسلامییی که توانست از شرق تا غربِ گیتی بدرخشد و با از بین بردنِ تبعیض و استقرار عدالت، به الگویی بیهمتا برای جهانیان تبدیل شد، همه از برکتِ رنجها و مشقاتِ نبی اکرم (ص) بوده است. مسلمانانِ قرون اولیه، هرگز با اتکا به شمشیر، پرچمِ اسلام را بر فراز گیتی نیفراشتند، بلکه آنها با تقرب به آموزههای محمـدی و پیروی از نیروی خرد، توانستند اندیشۀ اسلامی را بر سایرِ اندیشههای ضاله غالب سازند و همزمان با باز کردنِ دروازۀ برجها و قلعهها، دروازۀ اذهانِ ملتهای دربندِ جهل و استبداد را بگشایند.
مبارزات فیزیکیِ رسول اکرم در واقع متمم و مکملِ مبارزاتِ عظیمِ فرهنگیِ آن حضرت بود که از آغازِ بعثت شروع شد و تا ختمِ رسالت ادامه یافت. او کوشید اسلام و ایمان را وارد قلبهای بندهگانِ خدا در هر نقطۀ زمین کند و در این راه، بر خُلقِ حسنه بیش از شمشیرِ آخته تأکید داشت. محمد (ص) ایمان را بر عقولِ آدمیان استوار میخواست، نه بر جسمِ مردمان. در نتیجۀ همین وارستهگی و مناعتِ طبع بود که هماکنون هیچ نقطهیی از جهان نیست مگر اینکه مسلمانی در آنجا نماز میگزارد و به وحدانیتِ خدا و رسالتِ محمد گواهی میدهد.
پیام این مرد بزرگِ عالم بشریت، چنان روشن و شیواست که پس از قرنها از وفاتش، همچنان آیینش در حالِ بلوغ و عروج بود و هماکنون نیز این پیام چنان نفوذ و گیرایی دارد که مسلمانان روبهرشدترین جمعیتِ دینی در تمامِ جهان به شمار میآیند. اما با اینهمه، متأسفانه هرچه از وفات پیامبر رحمت گذشته، فتنههای بیشتری در مقابل مسلمانان قد علم کرده و بهانههای بیشتری برای مخدوش ساختنِ آیین انسانسازِ اسلام فراهم شده است. یکی از این فتنههای بزرگ، قرائتهای افراطی و جاهلانه و یا قرائتهای صرفاً سیاسی از اسلام بوده که در این اواخر به ابزاری برای بازیِ بازیگرانِ جهانی تبدیل شده است. این بلایِ بزرگ که یا از دلِ احادیثِ جعلی و ناصحیح و یا از بطنِ اجتهاداتِ دینیِ کممایه سر بیرون کرده، هماکنون امت اسلامی را با این سوالِ بزرگ مواجه کرده که “چگونه میتوان آیین اسلام و مسلمانانِ جهان را در همان مدارِ اعتلا و بالندهگی قرار داد؟”
پاسخِ کوتاه اما قاطع به این پرسش این است که: باید جمیعِ مسلمین به روح انسانی و جوهرۀ عقلانی و اخلاقیِ اسلام و رسالتِ محمدی بازگردند و قرآن کلامِ خدا و محدوداحادیثِ صحیح و ثقه را مدارِ اجتهاد و عقلانیتِ دینیِ خویش قرار دهند. فقط اینگونه میتوان آتشِ جنگ و تعصب را در کشورهای اسلامی خاموش و اسـلام را یک بار دیگر به الگویی برای زیستِ انسانوار به جهانیـان معرفی کرد. مسلماً تحققِ اسلام در شأنِ حقیقی، عقلانی و محمـدگونهاش، نهتنها مسلمانان را از چنگال بازیهای استخباراتی بیرون خواهد کرد که جهان را مالامال آمادۀ پذیرشِ این نسخۀ فلاح و رستگاری خواهد نمود.
Comments are closed.