گزارشگر:عبدالحفیظ منصور/ سه شنبه 23 قوس 1395 - ۲۲ قوس ۱۳۹۵
بخش نخست/
بررسی موضوعِ ارتداد و احکام مرتدینِ آزادی عقیده از موضوعاتِ پُرمساله در عصر حاضر است. لیبرالیسم بهخاطر دفاع و حراست از آزادی عقیده، خود را یک سر و گردن از دیگران بالا میداند و از این بابت به خود امتیاز قایل است و رقبای خود، همچون مارکسیسم و تندروهای دینی را به نقد میکشد و به داشتن استبداد رای متهم میکند. در میانِ مسلمانان نیز مسالۀ آزادی عقیده پُرچالش بوده است و تنها شمار اندکی از نواندیشانِ مسلمان مانند راشد غنوشی از آن به دفاع برخاستهاند.
در تازهترین مورد، طه جابر العلوانی پژوهشی را در این باب بیرون داده که در نوعِ خود بینظیر است. طه جابر العلوانی در این پژوهش آرای حاکم بر ذهن و ضمیرِ جوامع اسلامی را به چالش کشیده و نظریاتِ فقها را بهصورتِ مستدل زیر سوال برده است. او با این کار خود، طرح جدیدی در میانِ مسلمانان درانداخته است. علوانی با این پژوهشِ جسورانۀ خویش، تیر اتهامات را به جان و دل خریده است. او از دانشمندان سرشناسِ جهان اسلام و از مبارزین سابقهدارِ عراقی است. کتابش «دین اجباری یا دین اختیاری؟» نام دارد که بهوسیلۀ امین سلیمانی به فارسی ترجمه شده و موسسۀ انتشارات «نشر احسان» آن را در ایران زیر چاپ برده که فشردۀ آن از این قرار است:
جمهورِ علما قتل مرتد را از مسایل اجماعی خوانده و باب سخن گفتن در این مورد را بر روی علمای متأخر بستهاند. از سویی هم، آرا و نظریاتِ عمر بن خطاب(رض)، سفیان ثوری، ابراهیم نخعی و امثالِ آنها نادیده گرفته شده است.
ارتداد معنی برگشت به عقیدۀ قبلی یا عقیدهیی غیر از آن را میرساند و از دیدگاه قرآن، ارتداد معنی برگشتنِ آشکار از اسلام و رها کردنش پس از پذیرشِ آن را میدهد. و برخی از مفسران نیز ارتداد را به بازگشت از اسلام و درآمدن به دایرۀ کفر معنی کردهاند. در قرآن مجید در چندین جا از ارتداد سخن رفته است، اما هیچگونه عقوبتِ دنیوی برای جرم و گناهِ ارتداد در قرآن نیامده است. همچنان در آیات قرآن نه بهصورتِ صریح و نه بهصورت اشاره، به لزوم اجبار مرتد به برگشتن به اسلام و کشتن او در صورت خودداری از برگشتن، چیزی بیان نشده است. برعکس، بالغ بر دوصد آیه در سراسر قرآن وجود دارد که یا بهصورتِ صریح و یا بهصورتِ ضمنی بر آزادی عقیده و ایمان دلالت میکند.
عصر رسالت شاهد صدها نمونه از کسانی بود که ایمان آورده و سپس به نفاق و ارتداد گرویدند و حتا پس از خروج از اسلام، به آزار و اذیت پیامبر پرداختند. عبدالله ابن ابی، یکی از منافقانِ مشهور است که حضرت پیامبر از دستِ او آزار و اذیت دید و سرانجام به درخواست فرزندش، پیامبر پیراهنِ خود را داد تا به او کفن بسازند و بر مردهاش جنازه خواند. در مورد عبدالله بن سعد بن ابی سرح که کاتب وحی بود و سپس مرتد شد، جناب پیامبر شفاعتِ عثمان بن عفان را که برادر رضاعیاش بود، پس از فتح مکه پذیرفت.
اگر ارتداد حدی میداشت، پیامبر هرگز از اجرای آن چشم نمیپوشید. همچنان در صلح حدیبیه قرار بر این شد که اگر مسلمانی از اسلام برگردد و به صفِ مشرکان بپیوندد، به مسلمانها برگردانده نمیشود. از اینهم برمیآید که مرتد مجازاتِ دنیوی ندارد، ورنه پیامبر چنین پیمانی را عقد نمیکرد. آن عده از مرتدین که در مکه بودوباش میکردند و پیامبر پیش از فتح مکه دستور قتل آنها را صادر کرد، شامل آنهایی میشود که جرایم دیگری همچون قتل، خیانت، تحریک مشرکان به جنگیدن را علیه مسلمانان مرتکب شده بودند؛ لذا مجازات قتل برای آنها از بابت ارتداد و تغییر عقیدۀشان از اسلام به دینِ دیگر نبوده، بلکه به موجب جرایم دیگرشان بوده است.
Comments are closed.