گزارشگر:احمــد عمران/ شنبه 27 قوس 1395 - ۲۶ قوس ۱۳۹۵
زرداد فریادی از زندانی در بریتانیا به کابل برگشتانده شد. او یکی از معروفترین و مخوفترین فرماندهان حزب اسلامیِ گلبدین حکمتیار است که به دلیلِ جنایات ضد بشریِ خود در بریتانیا بازداشت و در همان کشور نیز پس از محاکمه به بیست سال زندان محکوم شد. مقامهای کشور بریتانیا گفته اند که معیاد زندانِ فریادی به پایان رسیده و به همین دلیل به کشورش برگشتانده شده است. یک منبع در ارگ ریاست جمهوری گفته که او پس از این، میتواند به عنوان شهروند عادی در افغانستان زندهگی کند. اما آیا خاطرۀ قتلعامها و جنایاتی که زرداد فریادی انجام داده، از ذهنها پاک شده اند؟
شاید گفته شود در کشوری که هر روزِ آن با جنایتی تازه آغاز میشود، کجا حافظه برای جنایاتِ افرادی مثلِ فریادی باقی میماند. شاید او تداوم همین وضعیت باشد: جنایت و فراموشی!
نامِ فریادی سالها بود که دیگر در افغانستان شنیده نمیشد. همه مثل اینکه بهعمد میخواستند او و جنایاتِ مخوفش را به فراموشی بسپارند. اما برگشتِ دوبارۀ او میتواند یک بارِ دیگر ذهنها را به آن سالهایی ببرد که زرداد بدون آنکه ترسی از آینده داشته باشد، دست به جنایت و کشتار آنهم به بیرحمانهترین شکلِ آن میزد.
ما حافظههای خود را از دست دادهایم، ولی اینطور هم نیست که هیچ جنایتی در آنها حک نشده باشند. جنایاتِ زرداد مثل هر جنایتِ دیگری که پیش از آن و بعد از آن در این کشور صورت گرفته، همچنان میتوانند زنده باشند و دادخواهی کنند. زرداد در میان نسلِ خود تنها نیست، امثالِ او زیاد اند ولی نوع عملکردِ فریادی نسبت به دیگر همگنانِ او، او را به فردی متمایز نسبت به دیگران تبدیل کرده است.
بحث بر سرِ موقعیت و جایگاه قومی، حزبی و منطقهییِ زرداد نیست و نباید کُل قضیه را اینگونه فرو بکاهیم. فرو کاستنِ جنایت به قوم، نژاد و حزب، بدتر از اصلِ جنایت است. جنایتِ زرداد جنایتِ کسی است که در برههیی از زمان به تعبیر هاناآرنت بدون آنکه فکر کند، انسانهای بیگناه و بیدفاع را بیرحمانه مثله کرده و کشته است.
فراموشی جنایت، خود جنایتِ دیگری است. زرداد در ذهنهایِ یک نسل هنوز زنده است و به عنوان نمادی از خشونت و خشم شناخته میشود. شاید زرداد در کشور بریتانیا مجازات شده باشد ولی حسابِ او با کسانی که در کشور خودش علیه آنها جنایت روا داشته، چه میشود؟
کمیسیون حقوق بشر افغانستان، خواهان پیگیری پروندۀ زرداد از سوی دولت شده، ولی نوع بیرون کردنِ او از میدان هوایی کابل و کسانی که به استقبالِ او در آنجا گرد آمده بودند، نشان میدهد که ارادهیی برای چنین کاری وجود ندارد. دولت پیش از آنکه نگران جنایاتِ زرداد و امثال او باشد، نگران وضعیت سیاسیِ خود است. وضعیت سیاسییی که بهشدت در گیر بحرانهای قومی و تباری است. آیا آمدنِ زرداد به کابل با توافقنامۀ اخیر حزب اسلامی با دولت پیوند دارد؟
ارگ هنوز در این زمینه چیزی نگفته است ولی قراین و شواهد بیانگرِ آن اند که بیارتباط با این توافقنامه هم بوده نمیتواند. عبور از کنار زرداد، به پایان خشونت و بیرحمی در کشور کمک نمیکنـد، بل رسیدهگی به پروندۀ اوست که میتواند مردم را نسبت به عملکردِ دولت مطمین سازد.
در این جای شک نیست که جنایتکارانِ زیادی در افغانستان وجود دارند که تا این دم حتا نامی از آنها گرفته نمیشود. عدهیی متأسفانه برگۀ معافیت از عقوبت گرفته اند. تعداد جنایتکارانِ شناخته شده و ناشناخته در کشور هم دلیل شده نمیتواند که بگوییم خیر است، حالا که اینهمه جنایتکار در کشور به آرامی و آسایش چکر میزنند، چرا نباید از جنایاتِ دو دهۀ پیشِ زرداد بگذریم.
ما نباید به سمتِ تقلیلِ جنایت حرکت کنیـم؛ پردهپوشی جنایت به وسیلۀ جنایت یا جنایاتِ دیگر. جامعه زرداد را فراموش نکرده، بل او را بایگانی کرده است، به همین دلیل است که میبینیم چه موجی در فضای مجازی که مجال بیشتر پرداختن به خواستهای واقعی را نشان میدهد، بهراه افتاده است.
آنانی که در فضای مجازی در مورد جنایاتِ زرداد مینویسند، به هیچ وجه به یک تبار و نسلِ معین تعلق ندارند. بیشتر آنها به دلیلِ حساسیت به مسایل حقوق بشری میخواهند که بارِ دیگر از آن سالها یاد کنند و نسبت به برگشتِ او واکنش نشان دهند. زرداد برگشته و با برگشتِ او کولهبار خاطراتش نیز برگشته اند. او باید در پیشگاه تاریخ و مردمش یک بارِ دیگر مجازات شود. باید همنسلان و همگنانِ او بدانند که جنایت فراموششـدنی نیست.
وقتی در پایان جنگ جهانیِ دوم بشریت به جنایات هیتلر پرداخت، به معنای این نبود که واقعاً میتوان کاری برای قربانیان کرد، بل برای این بود که از ادامۀ جنایت جلوگیری کرد. باید چنین برخوردی با زرداد نیز صورت بگیرد، آن وقت است که جامعه جرأت مییابد که آگاهانه خشونت را نفی کنـد.
Comments are closed.