گزارشگر:دو شنبه 29 قوس 1395 - ۲۸ قوس ۱۳۹۵
قرار است تا چند روزِ دیگر نشستی در مورد از سرگیریِ تلاشهای صلح برای افغانستان در مسکو دایر شود. نمایندههای کشورهای چین و پاکستان نیز در این نشست شرکت میکنند. روسیه باور دارد که داعش در افغانستان قوی و قویتر شده و این برای کشورهای آسیای مرکزی و چین و روسیه بسیار خطرناک است. به همین دلیل در ماههای پسین، بارها خبرهایی از رابطۀ روسیه با طالبان پخش شد و نیز بارها این خبرها از طرفِ سفیر روسیه در کابل رد گردید. اما آخرینبار این خبرها از جانب سفارتِ این کشور در افغانستان مورد تأیید قرار گرفت. همچنان مقاماتِ ایران نیز اخیراً از رابطه با طالبان گفتند و نوعیتِ آن را هم ظاهراً مشخص کردند. چین نیز از مدتی به اینطرف سرگرم ایجاد رابطه با طالبان است تا اینکه بتواند از این رابطه در جهتِ تأمین صلح در افغانستان استفاده کند.
اما همۀ اینها یک طرفِ قصه است و طرف دیگرِ قصه، تقویتِ پالیسیهای پاکستان است که در منطقه به نحوی عملی میگردد. پیدا کردن حامیانِ منطقهیی برای گروه طالبان که به عنوان ابزارِ تطبیق سیاست خارجیِ این کشور مطرح است، یکی از آرزوهای دیرینِ پاکستان است و نیز قدرتهای منطقه از روند تحولات در افغانستان بیمناک اند و میخواهند دستکم یک طرفِ معضل که طالبان است را به سویِ خود بکشانند.
مسلماً امروزه جریان طالبان به یک جریانِ بسیار موثر در دادوستدهای استخباراتی و دیگر بازیهای سیاهِ انسانی تبدیل شده و هر حلقۀ استخباراتی میکوشـد از این گروه در راستای اهداف و منافعِ خود سود ببرد. همین وضع سب شده که طالبان به یک گروه پُرمشتری و عایدکننده تبدیل شود. از طرف دیگر، نوعی نگاهِ قبیلهیی به طالبان در پانزده سال گذشته در دستگاهِ قدرت وجود داشته که سبب شده طالبان از انزوا به متن کشیده شوند و سرانجام به یک چالشِ بزرگ تبدیل گردند.
اما امروز که روسیه به عنوان یک قدرتِ بسیار مهم در منطقه، روی طالبان سرمایهگذاری میکند تا سدی در برابر داعش باشند و نیز ایران که از نوع رابطه با طالبان در یک سطحِ مشخص سخن میگوید، همه نشان از آن دارد که تهدیدِ تازهیی که در کشور واقع شده، تهدیدهای کهنه را به فرصت تبدیل کرده و بازیگران را گردِ آن جمع آورده است. البته این کشورها از این گروه به عنوان ابزارهایی دمِ دست استفاده میکنند و نگاه درازمدت به طالبان ندارند. ولی اگر این رابطه بر اثرِ ناچاریهای موجود، بیش از پیشبینیهای صورتگرفته ادامه یابد، ممکن است از حالتِ ابزاری و کوتاهمدت، به راهبردی هدفمند و درازمدت تبدیل شود که هم به زیانِ کشورهای منطقه و هم افغانستان خواهد بود؛ به این ترتیب و مثال که در گذشته پاکستان بعد از شکستِ پروژهاش در وجود حکمتیار و چند گروه دیگر، برای زیر مدیریت درآوردن افغانستان، طالبان را به کمک چند کشورِ کلانِ غربی و عربی ایجاد کرد تا دولتِ مجاهدین را بربچینند؛ اما این پروژه نهتنها به ثمر نرسید که سرانجام آتشِ آن خودِ پاکستان را درنوردید.
همانطور که پاکستان در این بازی استخباراتی به ناکامی مواجه شد و به عنوانِ مادر طالبان و افراطیگری، ملامت رویِ عالم (در دنیای اسلام و نظام بینالملل) شد، کشورهای دیگری که هماکنون میخواهند با طالبان بازی کنند و از کارتِ طالب دستکم در برابر داعش و گردانندهگانِ آن استفاده کنند، در نهایت خود به دامِ بلا و ملامت گرفتار میگردند. بنابراین خوب است که نظامِ جهانی و همۀ بازیگرانِ آن به این نتیجۀ میمون برسند که تروریسم خوب و بد ندارد و ترجیحِ یکی بر دیگری زیر پوشش اهداف استخباراتی، بازی با مارِ افعییی است که عاقبت صاحبش را هلاک میکند.
Comments are closed.