احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حشمت رادفر/ سه شنبه 7 جدی 1395 - ۰۶ جدی ۱۳۹۵
از ۶ جدی ۱۳۵۸ تا ۲۶ دلو ۱۳۶۷، تنها مقطعیکه میتوان ارزشمداری جنبههایی از جنگ و بحران در ۴ دهه گذشته در کشور ما را توجیه کرد.
منکه در آن زمان کودکی بیش نبودم، با آنکه در زیر دود باروت و شلیک مسلسل و خمپارههای روسها به سختی نفس میکشیدم و درس میخواندم، اما از احساس امنیت بهتری نسبت به امروز بهرمند بودم، امید بیشتر و بهتری به آینده داشتم.
هنگامیکه یک صنفک درسیمان (کردهای درخت، مساجد و خانه های نیمه ویران) آماج خمپاره و راکت روسها قرار میگرفت و آموزگاران ما که سلاح جهاد در برابر شوروی را نیز بر دوش داشتند، صنف ما را به جای امن تر انتقال میدادند، احساس امنیت مان بیشتر از احساس امنیت رییسجمهوری کنونی در کاخ سلام خانه یا گلخانه بود.
هنگامیکه در صف صبحگاهی مکتب روستایی مان شعار “مرگ بر شوروی” سر میدادیم، حس میکردیم که پشت چرنینکو رییس جمهور وقت شوروی در کاخ کریملین میلرزد.. .
لذت نان خشک دستپخت مادران ما را که در ساعت تفریح از بکسهای مندرس و کهنۀ مان بیرون کرده و با هم قسمت میکردیم، در نزدیک به چهار دهه زندگیام دیگر نیافتهام و…
وقتی ما هنگام شعار دادن به خطا مثلاً میگفتیم مرگ به حزب اسلامی یا مرگ بر گلبدین؛ آموزگاران ما ممانعت میکردند و میگفتند که آنها نیز مجاهدین و برادران ما اند و در برابر روسها میجنگند نباید علیه آنان شعار بدهیم. در حالیکه در همان زمان ماهانه دهها جوان سرزمین ما در جنگهای میان گروهی مجاهدین (حزب اسلامی و جمعیت اسلامی) شهید و زخمی میشدند. آموزگاران دور اندیش ما با این رویکرد شاید میخواستند برای مان القأ کنند که مقاومت در برابر شوروی، جنگ همه علیه همه نیست.. .
تجاوز روس به افغانستان، از نامیمونترین اتفاقات تاریخ معاصر کشور ما بود، اما آنچه پس از ۲۶ دلو ۱۳۶۷ در این سرزمین رخ داد و تا امروز به نحوی از انحا ادامه داشته است، لااقل این مساله را به اثبات رسانیده است که آنچه ما به خود و در برابر همدیگر انجام میدهیم، روی تمامی متجاوزین و چپاولگران تاریخ را در اذهان عامه مردم ما سفید میگرداند:
۱- ما در مواجه و رویارویی با متجاوزان بیرونی همواره و همیشه به مراتب متحدتر، یکپارچهتر، مسلمانتر و قدرتمندتر تبارز میکنیم، اما در دوران صلح و استقرار خشونت بار تر از درندگان بجان هم میافتیم و ضعفها و کاستیها و ناتوانیها و حتا جنایت های مان را به بیرونیان فرافگنی میکنیم و از آنجایی که ذهنیت و روان جمعی مان به خشونت عادت کرده و حتا به آن تقدس میبخشد، انگیزه ها
و پیش زمینههای صلح و زندگی مسالمت آمیز در کشور ما را “دلسوزانه” نابود میکنیم و به حاشیه میرانیم.
۲- هنگام جنگ با متجاوزین حتا به بدون توجه به رنگ بیرقها و نماد های دستهها، اقوام و گروههای اجتماعی مان نگاه نمیکنیم و بحدی با اشتیاق و انگیزه در برابر آنان قرار میگیریم که حتا یکروز به چگونگی و چرایی انبار های اسلحه یی و ادوات جنگی که دشمنان دشمن ما در اختیار مان قرار میدهد، فکر نمیکنیم و تا زمانی که بهای آن را در زمان صلح و استقرار میپردازیم، دشمن دیگری و متجاوز دیگری از راه میرسد و.. .
۳- قهرمانان و نام آوران دوران جنگ و مقاومت در برابر متجاوزان بیرونی در زمان صلح و استقرار تا آنجا در چنبرۀ منافع فردی گیر میافتند که گاهی بروی هم شمشیر میکشند و فراموش میکنند که کاخهای ثروت و قدرت و افتخارات این سرزمین با خون سرخرنگ و جمجمه های شهیدان معرکه های جنگ و مقاومت بنا شده است..
با آنکه از افتخارات میهنی ما گرفته تا شخصیتها و قهرمانان و استورههای تاریخی مان در جنگها و مبارزات مسلحانه تبارز کرده و بسیاری از داشتهها و آفریدهها و میراثهای فرهنگی- تمدنی ما فقط از یک جنگ تا جنگی دیگر نفس کشیده و نابود گشته اند.
آنچه در ۱۵ سال گذشته به تجربه دریافتهایم این است که گام برداشتن در مسیر صلح، زندگی مسالمت آمیز، تقویت و نهادینهگی ارزشهای انسانی و در فرجام پرورش ظرفیت آزادی و برابری در سرزمین جنگ زدهیی مانند افغانستان، به مراتب دشوار تر و هزینه بردار تر از جنگ ها و مبارزات مسلحانه یی است که ولو برای اهداف بزرگ و شعار های پرآب و تاب و مقدس صورت میگیرد.
یادمان روزهایی مانند ششم جدی به عنوان یک درس از برگههای تاریخ معاصر کشور ما؛ باید به تقویت آگاهی، انگیزههای همگرایی، مولفهها و هنجارهای انسانیت محور و ارزش مدار در ذهن و ضمیر نسل نو افغانستان معطوف باشد، نه اینکه با یاددهانی محض پیامد های زیانبار این روز، آب بر آسیاب دستهها و گروههای افراطی بریزیم که به بهانۀ حضور جامعه بینالمللی در کارزار مبارزه با تروریزم و در کنار مردم افغانستان بر طبل جنگ میکوبند و با نفرتانگیزی و خشونت در راستای تبدیل کردن دوبارۀ افغانستان به لانۀ امن هراس افگنان تلاش بیهودۀ شان ادامه میدهند.
Comments are closed.