گزارشگر:ترتیبکننـده: روحالله بهزاد/ سه شنبه 7 جدی 1395 - ۰۶ جدی ۱۳۹۵
بخش دوازدهم/
یادداشت: کنفرانس «آجنـدای ملی» به رهبری احمدولی مسعود، سالهاست که به آدرسی برای رایزنی و چارهاندیشی میان نخبهگان و بزرگانِ کشور برای بیرونرفتِ افغانستان از نزاعها و ناکامیهایِ تاریخی تبدیل شده است. اما این آدرسِ مدنی اخیراً در ابتکاری تازهتر، دست به برگزاری سلسلهنشستهایِ مشورتیِ ماهوار و هفتهوار با جوانانِ فعال و آگاهِ کشور برای بررسیِ اوضاع نگرانکنندۀ افغانستان و دریافتِ راهحلهای علمیتر و بهروزتر در سایۀ اهدافِ عالیِ آجندای ملی زده است. روزنامۀ ماندگار به حمایت از این فعالیتهای ارزنده، این بخش از این صفحۀ خویش را به بازتابِ چکیـدۀ گفتههایِ جاری در این نشسـتها اختصاص داده است. پس با ما همـراه و همسـفر باشید.
***
محمد مصطفی بنا، معاون سازمان اجتماعی جوانان: میخواهم به دو نکته اشاره کنم که در زیرمجموعۀ آن میتوان مسایل بسیارِ دیگر را نیز شامل کرد. نخست، در طول سالهای گذشته، نخبهگانِ ما وقتی بیرون از حکومت بودهاند، چهرۀ منتقدِ نظام را به خود گرفته و نظام و حکومت و حکومتگران را فاسد و… خواندهاند؛ اما زمانی که وارد حکومت شدهاند، از حامیان پروپاقرصِ نظام گشتهاند. حتا در مواردی ما شاهد بودهایم که همین نخبهگان ارزشهای مردم را نیز به معامله گرفتهاند.
نکتۀ دوم هم این است که جریانها و نخبهگان سیاسیِ ما در طول سالهای گذشته هیچگاهی نتوانستهاند و یا نخواستهاند بدیلِ بهتری برای نظام کنونی کشور ارایه دهند. اما در این میان، به باور من، آجندای ملی طرحی خوب و راهکاری برای تغییر نظام در کشور بوده است. بنابرین، ما توقع داریم رویه و سیستم آجندای ملی، کاملاً جدید و متفاوت با رویه و ساختارهای گذشته باشد.
بازمحمد نوری، دانشجو: روی مواردِ متعددی صحبت شد، اما من میخواهم روی ریشههای بحـرانِ موجود اندکی مکث کنم. بحران افغانستان همانگونه که آقای احمدولی مسعود به آن اشاره کردند، برمیگردد به شکلگیری جغرافیا و کشوری به نامِ افغانستان. افغانستان تنها در طول سالهای ایجاد نظام نوین، آرامشِ نسبی داشته است؛ از اینرو به باور من، راهحل نهاییِ بحران در کشور، ایجاد یک جامعۀ بدون طبقه و عدم حضورِ احزاب در کشور میباشد!
محمد اصغر، رییس انجمن اجتماعی غور: مشکلات در کشور فراوان است و ما همه به آن آگاه هستیم؛ از اینرو باید روی راهحلها تمرکز کنیم. چگونه میتوان بحث آجندای ملی را گسـتردهتر و فراختر ساخت؟ به باور من، باید یک بررسی در میانِ جوانان راه بیندازیم تا دیده شود چه فکر و برنامه دارند، بعد یک دیدگاهِ واحد و مشترک را دریابیم و همه را در راستای آن، بسیج ساخته به میـدانِ مبارزه برآییم. شما مطمین باشید که جوانانِ واقعاً نخبه در سطح ماستر و دکترا داریم، اما سرگردان و ناامید از حکومت و نظام فعلی.
خالد نجوا: من معضل افغانستان را در دو نکته میبینم. یک، نبود عدالت که بحثی حقوقی است و برمیگردد به تودۀ مردم. دوم، ضعفِ دانشِ سیاسی که همین مسأله مشکلات و سوءتفاهمهای کلان و بیشمار را بهبار آورده است. مشخصاً وقتی ما به گذشتۀ افغانستان نگاه میکنیم، مشروعیت افغانستان، مشروعیتِ مدرسه و قبیله بوده و امروز نیز ما چیزی متفاوتتر از آنزمان را نداریم. امروز هم یک گوشۀ نظام ما، ارزشهای قبیلهیی را برمیتابد و یک گوشۀ دیگر، پندارهای مدرسهیی را.
ما برای اینکه نهادباوری و ارزشمداری را در کشور نهادینه بسازیم، نیاز داریم که یک هویتِ مشترک خلق کنیم تا در کشورمان غم مشترک و دردِ مشترک به وجود بیـاید. در غیر آن، هرچه در این کشور اتفاق بیفتد، کسی در آن خود را شریک نمیداند. قدرت زمانی در کشور مهار میشود که ما بحث نهادباوری را در افغانسـتان نهادینه بسازیم. ما نمونههایی از نظامِ امریکا را کپی کرده و نظام کشورِ خود را تأسیس کردیم. بیگمان قدرتِ مطلق فسادآور است و با تغییر اشخاص، ماهیتِ مسأله تغییر نمیکند. با توجه به آنچه گفتم، راهحل به باورِ من این است که باید نهادباوری در کشور ترویج، تقویت و نهادینه شود.
در سوی دیگر، یکی از مشکلات حقوقی کشور، نبود عدالت است که برمیگردد به قانون اساسی کشور که باید تغییر کند؛ چون قانون اساسی کشور پاسخگوی عدالتِ مورد نیازِ شهروندان نیست. در قانون اساسی ما، به عدهیی صلاحیتِ بیحدومرز داده شده و عدهیی دیگر نیز به حاشیه کشیده شده است. اگر قانون اسـاسی متناسب با نیازهای شهروندان تغییر کرد، افراد و نهادهای دیگر نیز تغییر میکننـد، عدالت تأمین میگردد و همه خود را در حکومت سهیم میدانند.
Comments are closed.