عـروسـک؛ به‌مثـابۀ ابژۀ فرهـنگی

گزارشگر:مرتضی ارشاد/ چهارشنبه 8 جدی 1395 - ۰۷ جدی ۱۳۹۵

بخش ششم/

mandegar-3عروسک با توجه به این‌که نمونه‌یی کوچک‌شده از یک انسان است، در واقع کودک را با یک انسان مواجه می‌کند که می‌تواند حامل مضامین سبک پوشش، سیاق آراسته‌گی، فضای علمی ـ تخیلی و ارزش‌گذاری اجتماعی و اخلاقی درک شود. بزرگ‌سال برای این عروسک را در اختیار کودک قرار می‌دهد که در قالب سرگرمی و گذرانِ اوقات، او را به کسب تجربۀ حصولی از واقعیت بیرونی کشانده و دنیای بیرون را به زبان تمثیل برای دنیای کودکانه توضیح دهد. فلسفۀ سامانِ بازی را باید نشانه‌هایی از مضامین اخلاقی، آموزشی، زیبایی‌شناختی و اجتماعی دانست که با ظرافتی خاص می‌تواند کودک را در معرض آشنایی با محیط پیرامونی بزرگ‌سالان قرار دهد. با اهمیتِ این موضوع که آموزش‌های دوران و سال‌های کودکی جزوِ آموزش‌های پایه و بنیادین در شکل‌گیری شخصیت اجتماعی و فردی کودکان است، این‌که ما در ارزش‌گذاری خویش اولویت را به انتقال کدام مفهوم و معنا به کودک می‌دهیم، از نکاتِ مهمی است که می‌تواند از یک عروسک، ابزاری کارآمد و مفید ساخته و از دیگری یک اثرِ مخرب برای جریان شکل‌گیری شخصیت کودک.
ارزش سامانِ بازی در فرهنگ
سامانِ بازی به عنوان نوعی سرگرمی، مختص کودکان است که با در نظر گرفتنِ نظام تربیتی و آموزشی جوامعِ انسانی برای تشویق و یا هدیه به مناسبت‌ها و … در اختیار کودک قرار می‌گیرد. در باب هدیه دادن که نوعی پوتلاژ مادی برای نشان دادنِ اهمیت معنوی افراد به یکدیگر است، به نظر می‌رسد که منطق بزرگ‌سالی راه درست انتقال توجه خویش به دنیای کودکان را پیدا کرده است، که هم می‌تواند باعث به‌کارگیری قوه تخیل و ابداع و خلاقیت وی شود و هم در زمرۀ آموزش‌های اجتماعی به کودک قرار گیرد. بدیهی‌ست که این مولفه هم می‌تواند به صورت مثبت و هم به صورت منفی بر کودک تأثیر بگذارد.
عروسک، اتصالی است میان دو جهان‌بینی و دو بینشِ متفاوت که با استیلای مفاهیم بر ذهن مخاطب خویش، وی را با منطق ارزش‌گذار اخلاقی ـ اجتماعی دنیای بزرگ‌سالان درگیر کرده و تصویری را از فرهنگ دنیای انسان بزرگ‌سال در نمادهای بسیار ساده منتقل می‌کند.
ارزش فرهنگی عروسک نیز به همین برقراری رابطۀ احساسی است که در بازتولید نظام معنایی دنیای بزرگ‌سالان، فرهنگ جوامع را به صورت مستمر و البته ناخودآگاه وارد عرصۀ تعاملات کودکان با دنیای پیرامون می‌کند. فرهنگ جوامع انسانی با اتخاذ راهکارهای مشابه با یکدیگر، بنا به ذات خویش (اگر در نظام بازتولید معنای خویش باز بمانند در واقع سقوط کرده‌اند) تمامی سعی خویش را دارند که با در نظر گرفتن مختصات معنوی و فیزیکی دنیای کودک، خود را به صورت زنده و کارآمد وارد مبادلۀ معنایی با ذهن کودک نمایند.
عروسک نیز با التزام به این بار فرهنگی، در خدمت فرهنگ درمی‌آید تا بتواند روایتی از بیان احساساتِ انسان باشد. آن‌جا که احتیاج به حضور مستمر و تثبیت قدرت انسان بر محیط است، با شکلی ترسناک سر از مزرعه درمی‌آورد تا “مترسکی” باشد برای از دست ندادن تولیدات کشاورزی و در آن‌جا که باید به انتقال مفهوم فرهنگ به کودک کارایی یابد با ظاهری لطیف به نقشِ خود می‌پردازد. استفاده‌های دینی و هنری از عروسک‌ها نیز شاخه‌یی دیگر از ارزش فرهنگی آن است که بیشتر در استفاده از عروسک‌گردانی‌های مذهبی و یا نمایش‌نامه‌های عروسکی جلوه‌گر می‌شود. عروسک با احتساب شکل انسان‌گونه‌اش، نمادی از انسان است که برای انتقال معنای خود در صورت‌های گوناگون چهره نمایانده و تأثیر خویش را می‌گذارد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.