گزارشگر:منوچهر - ۰۶ قوس ۱۳۹۱
در یکی دو سال پسین، ما شاهد یک سری حوادث بودهایم که گاهگاهی در مراسم خاص مذهبی رخ دادهاند. این اتفاقات در گذشتهها در افغانستان سابقه نداشته و تازه در شُرف شکل بخشیدن به موج تازهیی از خشونتهاست که همانند گذشته میراث همسایهگانِ ما میباشد. شاید نمونۀ برجستۀ آن انفجاری باشد که در مراسم عاشورای سال گذشته در زیارت ابوالفضل رخ داد و باعث مرگ ۵۴ تن و زخمی شدن ۱۶۴ تن از هممیهنانِ ما گردید.
اما ماجرای دیگر آن است که در عاشورای امسال، شماری از دانشجویان شیعۀمان در خوابگاه مرکزی کابل، تصمیم داشتند که در مسجد پیش روی این خوابگاه مراسم عزاداری برگزار کنند، ولی با مخالفت شماری از دانشجویان سنی ما روبهرو میشوند که این مخالفت در اثر برخوردهای فیزیکی، به کشته شدن یک تن و زخمیشدنِ شماری دیگر منتهی میگردد.
همۀ این داستان این نیست؛ بلکه آنگونه که قراین نشان میدهند، سر قصه را باید در جاهای دیگر جستوجو کرد.
شمار زیادی از کارشناسان به این باور اند که رقابتهای مذهبی موجود در افغانستان طی سالهای گذشته، ریشه در برنامههای کشورهای عمدتاً شیعه و سنیِ همسایه دارد. گفته میشود که این رقابت در واقع گسترش استیلای مذهبی شیعی و سلفی است که حامیانِ آن بیگانهگان هستند.
اما بدیهی است که هیچ کشوری بدون وجود بستر و عوامل داخلی، چنین کاری را کرده نمیتواند. بر فرض اگر هر نوع سرمایهگذاری برای جنگهای نیابتیِ مذهبی صورت گرفته باشد، نخست حلقات داخلی است که باید آن را تطبیق کنند.
به عنوان نمونه اگر همین ماجرای دانشگاه دنبال گردد، از همین اکنون معلوم است که در این قضیه حلقاتی فروختهشده دست داشته اند. گفته میشود که مخالفان برگزاری مراسم سوگواری در دانشگاه کابل کسانی بوده اند که متعلق به برخی از جریان فعال سلفی در کابل اند که از مدتها پیش مورد انتقاد شهروندان قرار دارند؛ اما روشن نیست که حکومت چرا با وجود این همه، دست زیر الاشه نشسته و همه را تماشا میکند.
از دیرگاهی بدینسو دیده میشود که گروهکهایی زیر عنوان انجمنها، دانشگاههای خصوصی و… با برداشتهای ناقص و ناروا از دین مبین اسلام دست به خوانش و صدور حکم، از متون دینی و مذهبی میزنند که وضعیت اجتماع افغانستان را خرابتر کرده است. این گروهکها که معمولاً آرایشان را از مسیر بروشورها، سایتهای انترنتی و رادیوهای شخصی بازتاب میدهند، به وضاحت نشان میدهند که دچار قرائتهای طالبانی از متون دینی هستند.
جالب آنجاست که نفوذ رو به افزایش آنان در میان قشر جوان، باعث شده است که در بسا از موارد واکنشهای تند و تیزی را هم نسبت به رویدادهای سیاسی و مذهبی نشان بدهند که واقعۀ دانشگاه کابل نیز میتواند جزو همین واکنشها باشد.
از سوی دیگر، نقدی بر برخی از برادران شیعۀ ما نیز وارد است که در چنان شرایطی، چه ضرورتی است که قضیۀ سوگواری بهانه به دست چهار دهشتافگن بدهد و منجر به جراحت بسیاریها گردد. عقلانی آن است که تا آن جایی که امکان خلقِ تنش نمیرود، مراسم عزاداری اجرا شود و زمانی که شرایط برخورد به میان میآید، از خیرِ قضیه گذشته شود.
ریشۀ دیگر را باید در جنگهای مذهبی پاکستان جستوجو کرد که چونان سنتی از سالهای سال در آن کشور جریان دارد و میراث شوم آی.اس.آی است. بعید نیست که عمال آی.اس.آی با رخنه در احساسات پاک شماری از جوانان، سعی در راهاندازی تنشهای مذهبی کرده باشند که از هر احتمال دیگری قویتر مینماید.
حالا سر این کلاف در هر جایی که باشد، مهم آن است که ظرفیت اجرایی این برنامهها در میان جامعۀ افغانستان به وفور وجود دارد و همین مساله باعث شده که برخیها چنین رویدادهایی را جنگ مذهبی بخوانند؛ در حالی که قراین نشان میدهند ریشۀ این مشکل در بیرون از مرزهای افغانستان است و تنها حلقاتی در داخل آلۀ دست آنان قرار میگیرند.
اما تردیدی نیست که ما در سالهای آینده با مشکلات بیشتری روبهرو خواهیم بود؛ چون روشن است که در سالهای پسین سرمایههای کلانی از سوی حلقات بیرونی برای رنگینتر نشان دادنِ حضورشان در افغانستان به مصرف خواهد رسید که این خود میتواند آغاز یک جنگ مذهبی در افغانستان باشد.
از اینرو، خیلی مهم به نظر میرسد که باید جلو چنین برنامههایی گرفته شود. تا همین جا هم جای سپاسگزاری دارد از آن عده رهبران سیاسی و مذهبی که با نکوهش کردنِ این برخوردها مردم را آگاه کردهاند و باز هم نیاز است که رهبران مذهبی و سیاسی بیش از پیش دست به کار شده و از ادامۀ تنشها جلوگیری کنند؛ کاری که انتظار میرفت حکومت مطابق مسوولیتهایش آن را انجام میداد. اما حکومت نه تنها که از انجام مسوولیتش برنیامده، که به مشکل نیز افزوده است؛ چنانکه در یک تصمیمگیری عجولانه تمام دانشگاههای دولتی در پایتخت را تا ده روز تعطیل کرده بدونآن که به تبعات بدِ آن توجه کرده باشد و این خود جای بحث دارد که چرا در آستانۀ امتحانات پایان سمستر دانشجویان چنین میشود؟
Comments are closed.