تا ۲۰ سال بعد افغانستان نابود می‌شـود؟

گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 14 جدی 1395 - ۱۳ جدی ۱۳۹۵

ضمیرکابلوف نمایندۀ فدراسـیون روسیه در امور افغانستان، به‌تازه‌گی حرف‌های تکان‌دهنده و هشدارآمیزی در مورد افغانستان مطرح کرده است. او در گفت‌وگو با یکی از رسانه‌ها پیش‌بینی کرده است که اگر ظرفِ بیست سال آینده در افغانستان صلح برقرار نشود، این کشور نابود خواهد شد.
mandegar-3این سخن هرچند از نظر زمانی محدودۀ وسیعی را در نظر گرفته، ولی در نوعِ خود تکان‌دهنده است. گویا روسیه می‌خواهد با توجیه اقدام‌های سیاسیِ خود در مورد افغانستان در نشست سه‌جانبه، روی دیگرِ سکه را نیز برملا کنـد.
سخنان آقای کابلوف، مملو از پیش‌بینی‌ها و تحلیل‌های تناقض‌آمیز و هشدار دهنده است. او از یک طرف، وضعیتِ افغانستان را در بیست سال آینده نگران‌کننده می‌داند و از طرف دیگر، مطمین است که دولت افغانستان به صلح با طالبان نزدیک می‌شود. آقای کابلوف همچنین مدعی است که روسیه هیچ طرحی برای برقراری صلح در افغانستان ندارد. او می‌گوید، کشورش مثل برخی کشورهای دیگر نیست که برای آن‌ها نسخه‌های از قبل طراحی شده برای برقراری صلح داشته باشد.
ظاهراً منظورِ آقای کابلوف از کشورهای دیگر، امریکا و برخی کشورهای غربی است که در افغانستان حضور نظامی دارند. آقای کابلوف می‌گوید تا هنوز دولت‌مردانِ افغانستان از روسیه نخواسته ‌اند که در برقراری صـلح در این کشور اقدامی صورت دهد. اما به نظر نمی‌رسد که چنین خواستی از روسیه از جانبِ مقام‌های کشور مطرح نشده باشد. دولت‌مردان ما، بارها در سفر به روسیه و یا کشورهای هم‌پیمان با آن در منطقه، به آن‌ها گفته اند که اگر تمایل داشته باشـند، می‌توانند در برقراری صلح با دولت افغانستان همکاری کننـد. ولی این همکاری‌ها باید در راسـتای منافع ملیِ کشور و تحت نظرِ دولت افغانستان صورت گیرد و نه آن‌گونه که سه کشور روسیه، پاکستان و چین در مسکو دورِ هم جمع شوند و در مورد آینده و وضعیتِ افغانستان با یکدیگر به گفت‌وگو بپردازند.
تا آن‌جایی که نگارندۀ این سطور به یاد دارد، روس‌ها در پانزده سال گذشته تمایل چندانی به میانجی‌گری در قضیۀ افغانستان، به دلیل حضور رقیب همیشه‌گی آن‌ها یعنی امریکا، نشـان نداده اند. از جانب دیگر، آقای کابلوف داعش را حالا خطری مهم‌تر و ویرانگرتر از القاعده و طالبان می‌داند و چنان در مورد آن سخن می‌گوید که گویا منشا و ریشه‌های آن را به خوبی می‌شناسد. او به‌ساده‌گی به سـوالِ “چه کسی در پشت داعش قرار دارد؟” یک پاسخِ کوتاه می‌دهد و آن این‌که “شــیطان”!
شیطان ترمینالوژی شناخته شده در سیاست‌های جهانی است. وقتی از شیطان در مناسباتِ بین‌المللی سخن گفته شود، مشخص است که چه کشوری از آن اراده ‌شده است.
در این‌که روسیه نسبت به منشا و پیداییِ داعش شک و شبهه‌هایی دارد، جای شک نیست و حق دارد به عنوان کشوری مستقل و قدرتمند چنین دیدگاهی داشته باشد؛ ولی فرو کاستنِ پدیدۀ داعش به عوامل سـیاسی خاص، می‌تواند پیامدهای خطرناکی برای منطقه و کشورهای متحد در مبارزه با آن داشته باشد.
آقای کابلوف در مورد این‌که داعش می‌تواند گسترده‌تر و قدرتمندتر از گروه‌هایی مثل القاعده و طالبان عمل کند، کاملاً محق است. به گفتۀ او، داعش پیش از آن‌که به یک رهبر کاریزماتیک متکی باشد، به ایدیولوژیِ خاصی پیوند دارد که آن را هدایت و رهبری می‌کنـد. اما این که واقعاً فشارهای غرب بر مسلمانان باعث ایجاد گروهی مثل داعش شده باشد، جای بحث و گفت‌وگو دارد.
داعش بازتولیدشدۀ گروه‌های تندرو و افراطی‌ است که در عصر جهانی شدن در برابر تحولاتِ جهانی واکنش نشان می‌دهد. شـاید بخشی از هواداران داعش، جوانان سرخورده و احساساتیِ کشورهای مسلمان باشند؛ ولی در تیوری و عمل، این گروه به هیچ صورت از درون مناسباتِ غیرعادلانه در جهان سربلنـد نکرده است. داعیۀ داعش نشان می‌دهد که به هیچ صورت در پی نظم و عدالت جهانی نیست، بل بیشتر به دنبال ویرانگری و تنش می‌گردد.
آقای کابلوف در مورد تولید مواد مخدر در افغانستان که به شدت روسیه را نگران کرده نیز، دیدگاه واقع‌بینانه ارایه می‌کند. این درست است در دورۀ طالبان مواد مخدر به مقدار کمتری در افغانستان تولید می‌شد، ولی دلیل آن، تعزیراتِ این گروه بر کشت و تولید مواد مخدر نبود؛ بل خشک‌سالی‌های پی‌هم در افغانستان سبب شده بود که کشت مواد مخدر در آن سال‌ها به پایین‌ترین سطحِ خود برسد. طالبان در همان زمان نیز از تولید و کشت مواد مخدر در جنگ‌شان سود می‌بردند وحالا نیز به عنوان یکی از منابع اصلیِ جنگ‌شان شناخته می‌شود.
اما آقای کابلوف در جایی که اشتباه می‌کند، تعیینِ زمان برای نابودی افغانستان است و چنین پیش‌بینی‌یی نشان می‌دهد که روس‌ها بدبین‌تر از برخی کشورهای منطقه نسبت به تحولات سیاسی در این حوزه هستند. شاید دلیل چنین پیش‌بینی‌هایی، بیشتر ایجاد رعب و وحشت در میان مردم منطقه باشد که هنوز با تروریسم و بنیـادگرایی به عنوان دو پدیدۀ ویرانگر مبارزه می‌کنند و قربانی می‌دهند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.