گزارشگر:علی صارمی/ شنبه 18 جدی 1395 - ۱۷ جدی ۱۳۹۵
بخش چهارم و پایانی/
این متفکران بر آن اند که اخلاق باید به فراتر از انسان گسترش یابد و دنیای طبیعیِ غیربشری را نیز دربرگیرد. گروهی دیگر معتقد اند که این گسترش باید حیواناتِ دارای حس را شامل شود و گروهی دیگر میگویند که این معنا بایستی ارگانیسمهای منفرد و حتا موجوداتِ کلی مثل رودها و اکوسیستمها را دربر گیرد. در این اخلاقیات، ما ملزم هستیم به محیط زیست احترام بگذاریم؛ زیرا عملاً و از جهات مختلف به موجودات یا جوهر و هستی موجود در محیط زیست بدهکاریم. به هر حال، چه اعتقاد ما بر دلایل و براهین انسانمداری یا غیر انسان مداری مبتنی باشد، سرانجام به الزامات مختلف اما اغلب با نتیجههای مشابه، میرسیم. اگرچه اغلب متفکران محیط زیست میخواهند برچسب انسانمداری را از خود دور کنند، با این وجود در اخلاق زیستمحیطی این انسانمداری به نوعی خود را نشان میدهد. برای اینکه مفهوم این مطلب را بهتر دریابیم، کافی است اشاره کنیم که هرگاه ما از محیط زیست صحبت میکنیم، در واقع تأثیرات آن بر نوع بشر را در نظر داریم. به عنوان مثال: آلودهگی هوا روی سلامت ما اثر میگذارد، نابودی منابع طبیعی استنداردهای زندهگی ما را پایین میآورد، تغییرات آبوهوایی خانه و زندهگی ما را در خطر قرار میدهد، کاهش تنوع زیستی به کاهش بسی چیزها از جمله داروهای قوی و کارآمد منجر میشود و نابودی بیابانها بدین معنی است که ما مجموعهیی از زیباترین تفرجگاهها و منابع دیدنی و شگفتانگیز را از دست میدهیم. بنابراین، به سادهگی متوجه میشویم که اخلاق انسانمدارانهیی که بشر امروزین دارد، او را ملزم میسازد که به محیط زیست بهخاطر خوشبختی و زندهگی بهتر خود احترام بگذارد.
از اینکه بگذریم، نگاهی جدی و عمیق به چهگونهگی رفتار ما با محیط زیست، بیش از آنکه بر زندهگی امروز انسان تأثیر گذارد، روی زندگی آیندهگان تأثیر خواهد گذاشت. در واقع، ما میراثدار طبیعت و منابعی ارزشمند از نیاکان خود بوده ایم که سدهها و هزارهها در آن زیسته و با کمترین صدمه ممکن در سالیان گذشته، به نسل ما و نسل قبل از ما تحویل داده اند و آنچه اتفاق افتاده و ضرباتی که بر محیط زیست وارد شده، بیشتر در همین چند نسل اخیر بوده است. این مساله بسیار مهم نیز مورد توجه گروهی از اندیشمندان محیط زیست قرار گرفته و باعث شده نظریه تازهیی را مطرح سازند و آن اخلاق زیستمحیطیِ حال نگر و آیندهنگر است. اما با این وجود، این نگاه نیز انسانمدار است با این تفاوت که علاوه بر امروز، نسلهای فردا را نیز مورد لحاظ قرار میدهد. البته در این شیوه نگاه نیز با افکار مخالفی روبهرو هستیم؛ بدین معنی که گروهی که معتقد به عمل و عکسالعمل در وظایف اجتماعی هستند، برآن اند که کار برای نسلهای آینده نمیتواند درست و منطقی باشد؛ چرا که هر کاری باید متقابلاً پاسخ داده شود و نسلهای گذشته ما نیز برای امروزِ ما کاری نکرده اند. آنها استنتاج میکنند که اگر ما وظایف زیستمحیطیِ امروزین و پاسخ به مشکلات کنونیِ خود را، به کمال و درستی به انجام رسانیم، نتیجه مثبت خود را برای نسلهای آینده نیز به دنبال خواهد داشت.
Comments are closed.