گزارشگر:احمد عمران/ دوشنبه 20 جدی 1395 - ۱۹ جدی ۱۳۹۵
آیا واقعاً افراد و گروههایی در پیِ آناند که در افغانستان جنگ مذهبی راه بیـندازند؟
سخنان اخیرِ محمد محقق، معاون دوم ریاست اجرایی، در واکنش به کشته شدنِ شماری از معدنچیان در ولایت بغلان، از چنین نگرانییی پرده برمیدارد. افغانسـتان از معدود کشورهایِ جهان است که با داشتن کمیتِ قابل ملاحظهیی از پیروان دو مذهب تشـیع و تسنن، شاهد کمترین و یا هم هیچ رویدادِ تنشآلود میان پیروانِ دو مذهب نبوده است. وقتی حادثۀ مسجد و مدرسۀ باقرالعلوم در کابل اتفاق افتـاد، برخیها در فضای مجازی واکنشهایی نشان دادند که میشد از آنها به نوعی تقابل مذهبی تعبیر کرد. در آن نوشتهها از رویداد مسجد باقرالعلوم، به عنوان آغاز چنین رویارویییی یاد شده بود. به گفتۀ نویسندهگان اینگونه واکنشها، عدهیی از پیروان اهل تسنن در رویداد مسجد باقرالعلوم دست داشتهاند.
اما این نوشتهها با همۀ رویکرد انتقادی و تفرقهاندازانۀشان، سبب نشدند که پیروانِ دو مذهب که از قرنها به این طرف در کنار هم در آرامـش، صلح و همدیگرپذیری زیسته اند، در برابرِ هم قرار گیرند.
پیش از اینها نیز وقتی حادثۀ آدمربایی و بعداً قتلِ شماری افراد قوم هزاره و شیعه در راه زابل صورت گرفت، این شایبه تقویت شد که واقعاً عدهیی میخواهند از اینگونه رویدادها، تعبیـرهای مذهبی و قومی ارایه کنند. اما آن حوادث نیز سبب نشدند که درگیریهای مذهبی در کشور بهراه بیـفتد. حالا که رویداد حمله به معدنچیانِ بغلان و مسـجدی از شیعیان در هرات در غرب کشور صورت گرفته، یک بارِ دیگر سروصداهایی شـنیده میشود مبنی بر اینکه دستهایی در پشتِ این حوادث وجود دارند که میخواهند از آنها به نفعِ خود و برای ایجاد تفرقههای دینی و مذهبی اسـتفاده کنند.
گفته میشود که مسوولیتِ تعدادی از این رویدادها را گروه داعش که عمدتاً به شیعهستیزی نامبردار است، به عهده گرفته است. متأسفانه تا هنوز دولتِ افغانستان تحقیق لازم برای روشن شدنِ عوامل چنین رویدادهایی آغاز نکرده و بسیاری از این حملات در هالهیی از ابهام قرار دارند.
بسیار مهم است که دولت با تحقیقات همهجانبه، سایهروشـنهای این گونه حوادث را به جامعه معرفی کند. امروز شاید پیروانِ دو مذهب با چنین رویدادهایی به جانِ هم نیفتند، ولی این احتمال دور از ذهن نمینماید که روزی تبلیغات همزمان با رخـدادهایی از این دست، یکدیگر را پوشش دهند و خونینترین صفحات تاریخِ کشور را رقم زنند.
مسـلماً نفاقهای قومی و مذهبی در کشورهای مختلف جهان، از چنین رویدادهایی مایه گرفته و مشتعل شده اند. همین حالا پاکستان در همسایهگی ما، از بدترین نوع جنگهای مذهبی رنج میبرد. در این کشور یک عده از پیروان دو مذهبِ تشیع و تسنن در روزهای خاص چنان به جانِ هم میافتند که هیچ دشـمنی با دشمنِ دیگر چنان نمیکند.
جنگهای مذهبی در پاکستان و برخی کشورهای دیگر، تاریخی طولانی دارند و متأسفانه قبل از آن که ریشه در تعبیرها و قرائتهای دینی و مذهبی داشته باشند، از منافع سیاسی قدرتمندان توش و توان میگیرند. تجربه تاریخیِ جنگهای مذهبی و قومی در جهان نشان داده که هرگز نتوانسته حتا به تأمین منافع ترویج کنندهگانِ خود کمک رساند. سالهای سـال است که پیروان دو مذهبِ تشیع و تسنن در پاکستان رو در رویِ هم ایستاده اند، بدون آن که حتا توانسته باشند خوبی یا حقانیتِ خود را ثابت کنند.
مهمترین جنگهای مذهبی جهان که به تفاهمنامۀ ویستفالی انجامید، به مدت سی سال میانِ دو مذهبِ کاتولیک و پروتستان جریان داشت. در این جنگ سیساله، میلیونها انسـان قربانیِ تعریف و تعبیرهایی شدند که سرانِ دو مذهب از آموزههای مسـیحی ارایه میکردند. حالا در افغانستان نیز این نگرانی میتواند وجود داشته باشـد که مخالفانِ نظام روزی موفق شوند به این خواستشان هم برسند.
فراموش نکنیـم آنانی که جنگِ امروزی در کشور را ترویج و تمویل میکنند، همواره میخواهند که به آن جنبههای تازهتری نیز ببخشند. یکی از این جنبهها بدون شک راهاندازیِ جنگ مذهبی در کشـوری است که هیچ سابقهیی در این گونه کشمکشها نداشته است. مردم افغانستان در سختترین شرایط نیز به جنگ مذهبی «نه» گفته اند، ولی این به معنای آن بوده نمیتواند که وضع همیشه همین طور خواهد ماند.
بسیار ضروری است که آگاهان و عالمانِ دو مذهب، با هوشیاری و درایت به چنین مسایلی بپردازند. نباید فرصت را در اختیار کسانی قرار داد که میخواهند آتشِ دیگری را نیز در کشور مشتعل کنند؛ آتش درگیریهای مذهبی. اگر یک بار افغانستان در این پرتگاه سقوط کرد، بدون شک بیرون کردن آن، کاری بس دشـوار خواهد بود!
Comments are closed.