احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





تعریف سیاست

گزارشگر:محمدمجید عبدالهی/ سه شنبه 21 جدی 1395 - ۲۰ جدی ۱۳۹۵

بخش نخست/

manegar-3تعریف لغت سیاست:
ـ (در ریشۀ عربی) «رام کردن اسب»
ـ (در لغت) «خط مشی» یا «خط سیر و راهی که انسان پیش رو دارد».
ـ (در انگلیسی: politics) برنامه، شیوۀ عمل، اصول و قواعدی اساسی، اصول راهنما و…
ـ (در اصطلاح عام) روند و انجام تصمیم‌گیری‌ها برای هرگونه گروه است؛ از قبیل حکومت ها و کشورها، نهادهای سازمانی، دانشگاهی، دینی و دیگر نهادها
ـ (در اصطلاح خاص) روند و انجام تصمیم‌گیری‌ها برای حکومت ها و کشورها
ـ (در علوم سیاسی) دارای معانی دیگری نیز هست.

تعریف علم سیاست:
علم سیاست عبارت است از تدبیر امور کشور به گونه‌یی که امور زنده‌گی ملت به صلاح آید. هدف باید معلوم گردد. ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها معلوم شود. موضوع سیاست عبارتی پهناور است که در موضوع‌های مختلف می‌تواند به کار رود، اما تعریف علم سیاست به ادارۀ کشور برمی‌گردد. اولویت دادن پروژه‌های صنعتی، فرهنگی، اقتصادی و دیگر پروژه‌ها به صورتی که کل مردم در جامعه از آن بهره گیرند، چه کوتاه‌مدت و چه درازمدت. در سیستم‌های حکومتی مختلف، میزان رشوه‌خواری کارکنان دولت می‌تواند در نابودسازی سیاست‌های اصلی نقش به‌سزایی داشته باشد. بسیاری از فیلسوفان و سیاست‌مداران باور دارند که سیاست باید از دین و رشوه جدا باشد تا به صورت درستی برای مملکت ثمر دهد.

ویژه‌گی‌های فن سیاست:
ـ مبارزه‌یی برای کسب، حفظ، افزایش یا نمایش قدرت
تعریف کامل فنّ سیاست:
رهبری صلح‌آمیز یا غیرصلح‌آمیز روابط میان افراد گروه‌ها و احزاب (نیروهای اجتماعی) و کارهای حکومتی در داخل یک کشور، و روابط میان یک دولت با دولت‌های دیگر در عرصۀ جهانی است. سیاست یک فرد، یک گروه، یک حزب، یک حکومت و سیاست خارجی دولت‌ها (سیاست بین‌المللی) در این تعریف از هم جدا شده‌اند. سیاست برآیند منافع نیروهای اجتماعی نام‌برده است.
تعریف مختصر فنّ سیاست:
در دانش و فنّ مدیریت دولتی
الف) سیاست: «برنامه و یا دستورالعملِ در حال اجرا و یا تجویز شده از سوی مراجع صاحب صلاحیت»
ب) سیاست‌گذاری: «فرایند تعامل گروه‌ها و مراجع ذی‌صلاح و ذی‌نفع در تصمیم‌گیری برای مواجهه با مسایلی است که دامنۀ اثر مستقیم یا غیرمستقیم بالایی برای این گروه‌ها و مراجع دارد.»
بایدهای سیاست
آن‌چه سیاست‌گذاری باید تأمین کند:
ـ پایداری
ـ آینده‌نگری
ـ هدف‌داری
ـ عمومیت
ـ گسترده‌گی
ـ نمایان‌گری

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.