گزارشگر:احمــد عمران/ شنبه 25 جدی 1395 - ۲۴ جدی ۱۳۹۵
سهشنبۀ هفتۀ گذشته را در افغانستان باید «سهشنبۀ خونین» نام نهاد. نهتنها به دلیلِ جنایاتِ هولناکی که در این روز در سه شهر بزرگِ کشور؛ کابل، قندهار و هلمند صورت گرفت، بل به دلیل نوع حملات و پیامهایی که از آنها میتوان استنباط کرد.
در رویداد کابل که نزدیک به پنجاه تن کشته و بیش از هشتاد تنِ دیگر مجروح شدند، ظاهراً هدف دو حملۀ انتحاری در نزدیک پارلمان کشور، نیروهای امنیتی بودند؛ اما مشخص است که سازماندهندهگان حملات کابل، هدفهایی فراتر از حمله به نیروهای امنیتی را داشتند. آنها در نخست شورای ملی کشور را به عنوان نهاد قانونگذار و مردمی مورد حمله قرار دادند و در گام دوم، تلاش کردند که مقامهای ارشد امنیتی کشور را که در کمیسیون دفاعی مجلس نمایندهگان حضور یافته بودند، آماج قرار دهند. در همین حال، آنها این حملات را در یکی از حساسترین مناطق کابل که تحت شدیدترین تدابیر امنیتی قرار دارد، صورت دادند.
وارد شدن به خیابان دارالامان، کارِ سادهیی نیست و نشان میدهد که حملهکنندهگان به این محل منتقل شده اند. حمله به مهمانخانۀ والی قندهار نیز در نوعِ خود کمپیشینه و دارای ابعاد دیگریست که هرچند با حملات کابل و هلمند قابل مقایسه نیست، ولی نشان میدهد به دلیل همزمانی این حملات، باید از محل واحد دستور آنها صادر شده باشد.
در حمله به مهمانخانۀ والی قندهار که میزبان سفیر امارات متحد عربی بود، پنچ دیپلماتِ این کشور و جمعی از مقامهای محلی قندهار به شمول معاون والی این ولایت کشته شدند. هرچند طالبان مسوولیت حملۀ دارالامانِ کابل را به عهده گرفتند، ولی از پذیرفتن حمله به مهمانخانۀ والی قندهار اجتناب ورزیدند، در حالی که مقامهای کشور مدعی اند که این حملات در کویتۀ پاکستان طراحی شده است.
هدف حملۀ قندهار به هیچ صورت نمیتواند مقامهای محلی این شهر باشد؛ زیرا مخالفانِ مسلح اگر در پی کشتن این افراد میبودند، چنین حملهیی را در موقعیت و زمانِ دیگری نیز میتوانستند انجام دهند. پس مشخص است که هدف این حمله، مهمانانی بوده اند که در این محل حضور داشتند. اما پرسش اینجاست که طالبان چرا بخواهند مقامهای کشور امارات متحد عربی را بکشند؟
امارات متحد عربی از معدود کشورهای منطقه است که در زمان حاکمیت طالبان، حکومتِ این گروه را به رسمیت شناخته بود و تا امروز نیز روابط خصمانهیی با این گروه نداشته است. بارها مقامهای طالبان پس از سقوطشان به این کشور سفر کرده و بارها هم مقامهای این کشور میزبان نشستهایی با شرکت گروه طالبان و مقامهایی از دولت افغانستان بوده اند.
نکتۀ بااهمیت در حمله به مهمانخانۀ والی قندهار میتواند این باشد که در روزهای پسین، این شهر شاهد یک رشته تغییرات و رفتوآمدهای طالبان و برخی افراد دخیل در قضایای افغانستان بود. گفته میشود که چندی پیش، والی این شهر نشستی را با حضور یک تعداد شخصیتهای بانفوذ قومی و مذهبی، به شمول شماری از مقامهای پیشین طالبان که حالا در کابل بهسر میبرند، برگزار کرده بود. مسلماً این نشست نمیتواند به دور از چشم و دستورِ ارگ صورت گرفته باشد. بر اساس گفتههای برخی منابع، در این نشست جمعی از طالبان از آن سوی مرز نیز حضور داشته اند که با تغییر چهره در این گردهمایی شرکت ورزیده بودند. برخی منابع حتا از حضور ملا یعقوب پسر ملا عمر رهبر پیشینِ گروه طالبان در این نشست خبر میدهند. در همین حال، گفته میشود که بر اساسِ برخی طرحهای افشا نشده میان حلقاتی در حکومت و طالبان، قرار است که مناطقی در جنوب و به ویژه قندهار، هلمند و ارزگان به این گروه واگذار شود تا آنها بخشی از نیرو و امکاناتِ خود را وارد افغانستان سازند.
اینکه در چنین طرحی، منافع پاکستان چقدر میتوانست با خطر روبهرو شود و کشورهای عربی و از جمله امارات در آن چقدر دخیل بوده اند، هنوز اطلاع موثقی در اختیار نیست؛ ولی بدون شک تصادم منافع میان این دو کشور در منطقه وجود دارد و احتمال برده میشود که حمله به مهمانخانۀ والی قندهار، به این مسایلِ پشت پرده ربط دارد. به هر حال، پیامی را که سازماندهندهگان حمله به مهمانخانۀ والی قندهار میخواستند به طرفهای خود برسانند، رساندند و حالا باید منتظر پاسخ از جانب مقابل باشیم.
در اینکه افغانستان به میدان نبرد استخباراتی میان برخی کشورهای قدرتمند منطقه و جهان تبدیل شده، هیچ جای شک نیست و بارها در این خصوص از سوی مقامهای کشور و دیگر کشورهای جهان حرفهایی زده شده است. حمله به مهمانخانۀ والی قندهار از این بُعد میتواند زنگِ خطری برای درگیریها و تصادم منافع در آیندۀ نهچندان دور میان این قدرتها باشد.
این نوشته را نمیخواهم بدون پرداختن به یک نکتۀ طنزآمیز به پایان ببرم:
پس از حملۀ قندهار، رییسجمهوری فوراً هیأتی را به سرپرستی حنیف اتمر مشاور شورای امنیت ملی کشور برای بررسی این حمله به قندهار فرستاد. فرستادن مشاور شورای امنیت به قندهار نیز نشان میدهد که معنای حمله به مهمانخانۀ والی این شهر برای مقامهای کشور، چیز دیگری سوای حملاتِ کابل و هلمند بوده است. آقای اتمر پس از بررسیهای مقدماتی در مورد حملۀ قندهار، در یک نشستِ خبری گفت که نوع مواد منفجرهیی که در این حمله مورد کاربرد قرار گرفته، نشان میدهد که چنین موادی در داخل افغانستان نمیتوانسته تولید شود و این مواد در خارج از کشور تولید شده است.
به چنین کشفِ خارقالعادهیی! باید احسنت و هورا نثار کرد؛ اما به کاشفِ بزرگِ آن نیز باید گفت: آیا دیگر مواد انفجاری و سلاحهایی که در افغانستان استفاده میشوند، در شهرک صنعتی کابل تولید میشوند که مواد انفجاری قندهار در بیرون از افغانستان ساخته شده باشند؟
Comments are closed.