احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:لیـلا نعمتی/ چهار شنبه 6 دلو 1395 - ۰۵ دلو ۱۳۹۵
بلز پاسکال (blaise pascal) دانشمند و ریاضیدان فرانسوی است که در سالهای ۱۶۲۳ تا ۱۶۶۲ میزیسته است. وی نویسندۀ کتاب “تأملات” و “رسالهیی دربارۀ خلأ” میباشد. وی از نویسندهگانی است که به عنوان حکیم الهی و دانشمند علوم دقیقه، به بحث جدال قدما و متأخرین و اهمیتی که مرجعیت و سنت در مباحث علوم نقلی در قیاس با دانشهای عقلی دارد، اشاره کرده است. با بررسی کتاب رسالهیی دربارۀ خلأ، میتوان دیدگاه و نظریات او دربارۀ نسبت میان سنت و تجدد دریافت. او در کتاب خود به موضوعات و مسایل تازهیی در باب روابط علمی میان نظریهپردازان قدیم و دانشمندان علم جدید میپردازد و بیان میکند که جهت رشد علم و پیشرفت دانش باید از چه روشهایی استفاده کرد تا در عین استفاده از دیدگاههای کهن، بتوان به اندیشههای نو و تفکرات جدید دست یافت.
پاسکال، به عنوان دانشمند علوم دقیقه، از نتایج نامطلوب مرجعیت قدما و مانعی که استناد به نوشتههای آنان میتوانست در راه گسترش دامنۀ دانش جدید ایجاد کند، آگاهی داشت؛ زیرا چنانکه او مینویسد، گاه استناد به “متن نویسندهیی میتواند قویترین دلیلها را ویران کند.” پاسکال تمایزی میان دو دسته از علوم یعنی دانشهای نقلی و علوم برهانی قایل است و دانش نقلی را در ردیف علومی قرار میدهد که وابسته به حافظه و تاریخ اند و به این اعتبار، موضوعی جز آنچه پیشینیان نوشتهاند، ندارند. دومین گروه، دانشهای برهانی هستند که موضوع آنها جستوجو و کشف حقایق پنهان است. پاسکال در علوم نقلی، بهویژه در الهیات، مرجعیت قدما را کافی میداند و مینویسد:
«در مواردی که میخواهیم تنها نظر نویسندهگان را بدانیم، به عنوان مثال، در مباحث مربوط به تاریخ، جغرافی، حقوق، زبانها و به ویژه الهیات و سرانجام، دربارۀ تمام مباحثی که اصل آنها امر واقع یا تعلیم الهی یا انسانی است، به ضرورت باید به کتابها مراجعه کنیم، زیرا هر آنچه میخواهیم بدانیم، در کتابها آمده است. بدیهی است که از این کتابها میتوان دربارۀ آن مسایل علم کامل را بهدست آورد و چیزی نمیتوان بر آن افزود.» در برخی دانشها، مانند علوم زبانشناسی، تاریخی و حقوقی، تنها کسی که مرجعیت دارد، میتواند به ما توضیح دهد. اما الهیات دانشی است که مرجعیت نقش اساسی در آن ایفا مینماید، تنها مرجعیت ( autorite ) امانتدار حقیقت است و پای چوبین استدلال را به ساحت آن راهی نیست. قدما، در مباحثی که در حوزۀ حس و استدلال قرار میگیرد، تنها اصول را مطرح کردهاند و دانشمندان هر دوره باید به کمک عقل و با استفاده از تجربه و استدلال، این علوم را کامل سازند و نتایج تحقیقات و تلاشهای علمی خود را در اختیار آیندهگان گذارند. در این دسته از علوم، کمال به زمان و رنجی وابسته است که دانشمندان به خود میدهند تا بتوانند دستاوردهای قدما را تکامل بخشند.
پاسکال، بیآنکه بخواهد اهمیت و نقش نظر قدما و مرجعیت در دانشهای نقلی و الهیات را نشان میدهد و تلاش میکند با تمییز میان علوم نقلی و تجربی، بیان کند که در مباحث مربوط به طبیعیات، استناد برخی به تنها مرجعیت به عنوان دلیل بهجای استدلال یا تجربه، به همان اندازه حاکی از سوءنیت است که استناد برخی دیگر به برهان به جای مرجعیت کلیسا. تقلید در قلمرو طبیعیات، موجب شده است برخی متأخران نتوانند به کشفی در قلمرو دانشهای تجربی دست یابند. چنانکه برخی گسستهخردی را به جایی رساندهاند که در قلمرو علوم نقلی و الهیات، بدعتهایی وارد میکنند. اما شگفت اینکه امروزه به همان اندازه به بدعت در الهیات ارج گذاشته میشود که هر کشفی در طبیعیات، مایۀ بیزاری کسانی میشود که به پیروی از نظرات قدما در اینباره عادت کردهاند.
نوآوری در امور دنیوی و طبیعیات برای تکامل بخشیدن به علوم، به همان اندازه مهم و لازم است که بدعت در قلمرو الهیات مضر تلقی میگردد؛ به نحوی که اگر قدما جرأت به خرج نمیدادند، چیزی بر دانشهای پیشینیان خود بیفزایند، و اگر معاصران آنان مانعی بر سر راه ایجاد میکردند، خود و دیگران از نتایج علوم آنان بیبهره میماندند. از آنجا که قدما از علوم پیشینیان سود جستهاند و دلیری راه را بر آنان باز کرده است تا به موفقیتهایی نایل آیند. از اینرو تمامی افراد باید دانشهایی را که به آنها رسیده است، نه هدف، بلکه وسیلۀ بررسیهای خود تلقی نمایند و با تقلید از قدما بر آنان پیشی گیرند.
رفتار افراد و دانشمندان در قبال قدما، نباید با رفتار آنان در قبال پیشینیان خود تفاوت داشته باشد. زمان، عامل پیشرفت و تکامل است و به تدریج رموز نهانی و پنهان طبیعت را بر انسان آشکار میکند؛ همچنان که تجربهها، به عنوان یگانه اصول طبیعیات، کلید فهم رازهای آن را عرضه میکنند. هر فرد انسانی، هر روز و بشریت، با گذشت زمان، در دانش خود پیش میروند و از این رو، احترام ما نسبت به قدما وجهی ندارد، زیرا بشریت با زمان پیش رفته، از دورۀ کودکی خود دور شده و به کهنسالی رسیده است.
به دنبال بلز پاسکال دانشمند و فیلسوف دیانت، در فرانسه جدال قدما و متأخرین در قلمروهای دیگر از جمله ادبیات، از سرگرفته شد و به ویژه در نظریۀ ادبیات، میان هواداران اسلوب سنتی و شیوههای متأخرین، جدالی شروع گردید که نزدیک به یک قرن ادامه پیدا کرد و هر گروه در دفاع از دیدگاههای خود، رسالههای بسیاری پرداختند.
از دید پاسکال، فقط دانشهای برهانی در صدد جستوجو و کشف حقایق پنهان هستند، در حالی که هدف تمامی علوم، اعم از علوم برهانی و دانش نقلی، کشف حقایق و واقعیتهای پنهان جهان هستی و دستگاه آفرینش است. پاسکال در علوم نقلی یعنی تاریخ، جغرافی، حقوق، زبانها و به ویژه الهیات، مرجعیت قدما را کافی میداند، در حالی که این علوم نیز در طول زمان، در کنار علوم تجربی و طبیعیات رشد یافتهاند و پیشرفت آنها و افزایش تحقیقات علمی در اینگونه علوم، باعث افزایش کاربرد و کارایی آنها در حیات بشری گشته است.
منابع:
ـ مجموعۀ اندیشۀ سیاسی (۱)، جدال قدیم و جدید، سید جواد طباطبایی
ـ تاریخ قرون وسطی و رنسانس، محمد ایلخانی.
Comments are closed.