احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دوشنبه 18 دلو 1395 - ۱۷ دلو ۱۳۹۵
بارشِ برف ضمنِ آنکه نعمتی گوارا محسوب میشود، اگر شدت یابد و آمادهگیهای لازم در برابرِ آن گرفته نشود، منشایِ مشکلات و اتفاقاتِ ناگواری نیز برای مردم و کشور خواهد بود. چنانکه هرسال در افغانستان از این رهگذر وقایع و مشکلاتی دامنگیرِ مردم شده است. میطلبید که دولت از این وقایع، پندها و تجربیاتِ کلانی را دریافت میکرد و سال به سال، شاهدِ گواراییِ بیشترِ برف و باران و سایر کنشهای طبیعی در کشورمان میبودیم.
اما متأسفانه هرگز چنین نشده و ما همچنان در هنگامِ برف و بارانهای شدید، در شرایطِ آسیبپذیر و غافلگیرانه قرار میگیریم. در سالهای گذشته، بارها با خسارات و تلفاتِ جانی و مالیِ قابل توجه در ولایتهای مختلف روبهرو شدهایم. در زمستانِ امسال اگرچه تا کنون خبری از رویدادهای مصیبتبار به گوش نرسیده، ولی با توجه به اینکه پیشبینی میشود که تا پایانِ فصل زمستان شاهد برفباریهای بیشتری خواهیم بود، نیاز است که نهادهای امدادرسان و کمیتۀ ملی اضطرار، همۀ آمادهگیهای لازم را اتخاذ کنند تا خداینکرده با یک مصیبت و فاجعۀ انسانیِ دیگر روبهرو نشویم.
تکرار تلفاتِ جانی و مالی در هر زمستان و بهار بهدلیلِ وقوع سیل یا بهمن، تقریباً به یک امرِ عادی در کشور تبدیل شده است. همواره نهادهای مسوول با «طبیعی» خواندنِ چنین حوادثی، کوشش میکنند بارِ مسوولیت را از شانههای خود دور کنند و چنین بنمایند که برای پیشگیری از این حوادث، کارِ زیادی نمیتوان انجام داد. اما دانشِ امروزی و تجربۀ کشورهای بلاخیز اما مدرنِ جهـان حکم میکند که میتوان با دوراندیشی و مدیریتِ بهینه، قهرِ طبیعت را مهار کرد و صرفاً رُخِ دلنوازِ آن را به تماشا نشست.
در افغانستان متأسفانه به دلیلِ نبود دانش و درایتِ لازم، هر زمستان با بارش برفهای سنگین، خانههای قدیمی و روستایی، تخریب و راههای مواصلاتی مسدود میگردد، نرخِ مواد سوختی و غذایی نیز از این رهگذر سیرِ صعودی به خود میگیرد. برخی شاهراههای مهم و حیاتی مانند سالنگ، در نبود تدابیر جدی از سوی دولت، پس از هر برفباری سنگین، برای چندین روز مسدود میماند. راههای ارتباطیِ ولسوالیها و قریهجاتِ ولایاتِ کوهستانییی مانند بدخشان نیز بر اثرِ برفریزیها قطع میشود و تلفاتی را بهبار میآورد.
برفِ شدید روزِ گذشته در کابل نیز که رخصتی عمومی را در پی داشت، بهروشنی نشان داد که در نبود آمادهگی، برف میتواند زندهگی عادیِ مردمان را حتا در پایتخت فلج بسازد. این برفباری در شهر کابل ۴۰ سانتیمتر بیشتر نبود و رخصتیِ ناخواسته را بهبار آورد؛ اما بر فرض، اگر این برف ۶۰ ـ۱۰۰ سانت میبارید، خدا میداند که غیر از رخصتی، چه وقایعِ دیگری در همین پایتخت رُخ میداد.
مسلماً با طبیعی خواندنِ برف و باران و… نمیتوان از مسوولیت شانه خالی کرد. دولت مسوولیت دارد که حوادث طبیعی را نیز پیشگیری و مهار کند. دانشِ امروز، این امکان را برای بشرِ امروز فراهم آورده و دولت، متولی استفاده از این دانش و صیانت از جانِ شهروندان است. هماکنون در نیمۀ ماه دومِ زمستان قرار داریم و کمیتۀ اضطرار و ادارۀ مبارزه با حوادثِ طبیعی میباید برای برفباریهای سنگینتر تا پایانِ این فصل در سراسرِ کشور آمادهگیهای لازم را بگیرد. همچنین میطلبد که در هر فصلی با مطالعۀ اقلیمیِ لازم، تدابیرِ ضروی اتخاذ گردد. در پهلوی اینها، دولت افغانستان و کمیتۀ اضطرار میبایست همهساله برای مهارِ وقایعی چون سیل و برفکوچ در مناطق آسیبپذیر، برنامههای ملییی نظیرِ غرس نهال و اعمارِ دیوارهای استنادی را پی بگیرند. مسلماً انجام کارهای زیربنایی، علاجِ واقعه قبل از وقوع حادثه تلقی میشود و کشورهای موفقِ دنیایِ امروز در قدمِ نخست، با انجام برنامههای زیربنایی و پیشگیرانه به جنگِ حوادثِ طبیعی رفتهاند و در قدم بعدی، در هر فصلی به فراخورِ تجربیاتِ گذشته، تمهیدات و آمادهگیهای اضطراریِ لازم را اتخاذ میکنند.
اگر دولتِ افغانستان این الگوهای علمی را تعقیب کند، طبیعتِ کشورِ ما نیز فقط نیمرخِ زیبا و گوارایِ خویش را به ما مینمایاند!
Comments are closed.