احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ یک شنبه 24 دلو 1395 - ۲۳ دلو ۱۳۹۵
در هفتۀ گذشته، شاهد دو رویداد تکاندهنده در افغانستان بودیم. در یک حملۀ انتحاری که در ورودیِ دادگاه عالی ـ هنگامی که کارمندانِ این نهاد در حالِ بیرون شدن از ساختمان بودند ـ انجام شد، بیشتر از بیست تن کشته و نزدیک به پنجاه تنِ دیگر زخمی شدند. شاید در زمستانِ امسال، پس از حمله به ساختمانِ الحاقی شورای ملی، این حمله در نوعِ خود پُرتلفاتترین حمله در شهرِ کابل بوده که عملاً غیرنظامیان را هدف قرار داده است.
در همین حال، در یک رویدادِ دیگر در ولایت جوزجان در شمال کشور، شش کارمند سازمان جهانیِ صلیب سرخ از سوی افراد مسلح ناشناس به قتل رسیدند. کارمندان صلیب سرخ برای رساندن کمکهای فوری به یکی از روستاهای این ولایت میرفتند که از سوی افراد مسلحِ ناشناس ربوده شدند و سپس به صورتِ فجیع به قتل رسیدند.
حمله به کارمندان صلیب سرخ نیز در نوعِ خود بیپیشینه بوده است و به همین دلیل، این نهاد امدادرسان جهانی در حال حاضر فعالیتهای خود را در سراسر کشور متوقف کرده است. هنوز گروه مشخصی مسوولیتِ این حملات را به عهده نگرفته، ولی مقامهای امنیتیِ کشور میگویند که هر دو حمله کارِ گروه داعش بوده است.
به نظر میرسد حالا پس از گروه طالبان و شبکۀ حقانی، خشنترین فعالیتهای تروریستی از سوی گروه داعش در افغانستان انجام میشود؛ گروهی که نه ریشههای اصلیِ آن در این کشور مشخص است و نه هم به گفتۀ مقامهای افغانستان، ظرفیت و توانایی لازم را برای جلب و جذبِ افراد دارد؛ ولی با این حال دیده میشود که گروه داعش بیش از هر زمانِ دیگر، به خطر اصلی در افغانستان مبدل شده است.
یک سال پیش که تازه آوازۀ ظهور گروه داعش در نقاطی از افغانستان پیچید، بسیاری از مقامهای دولتی آن را شایعهیی بیش نمیدانستند؛ اما حالا مشخص شده که داعش نه تنها در افغانستان حضور پُررنگ یافته، بل از تواناییهای نظامی حیرتانگیزی برخوردار است که در مقایسه با گروههای مشابه آن، مثل طالبان و شبکۀ حقانی، به مراتب میتواند خطرِ بزرگتری برای امنیتِ کشور به شمار رود.
افزایش این گروهها و حملاتشان برای افغانستانی که در خط بیثباتی قرار دارد، نشانۀ خوبی نمیتواند باشد. مقامهای کشور میگویند که بیش از سیزده گروه مختلفِ نظامی در داخل افغانستان وجود دارند که با نیروهای امنیتی میجنگند. به گفتۀ آنان، اکثر این نیروها از خارج کشور امکانات نظامی و مالی بهدست میآورند و حتا مراکز فرماندهیشان نیز بیرون از کشور قرار دارد.
در بیرون از مرزهای افغانستان، تنها کشوری که میتواند به گروههای مسلح مخالفِ دولت افغانستان پناهگاه بدهد، پاکستان است؛ زیرا این کشور از گذشتهها محلِ امنِ گروههای دهشتافکن بوده و از سوی دیگر، عملاً به دنبال هژمونی سیاسی و نظامیِ خود در منطقه است.
شاید کشورهای دیگری هم باشند که از گروههای ضد دولتیِ افغانستان حمایت کنند، ولی به نظر نمیرسد که آنها توانایی لازم برای پناه دادن به چنین گروههایی را داشته باشند. این کشورها نیز از طریق پاکستان میتوانند هدفهای سیاسیِ خود را در قالبِ گروههای شورشی و تندرو در افغانستان دنبال کنند.
در همین حال، فراموش نکنیم که افزایش حملاتِ گروههای تروریستی، نشانۀ ناخوشایندی از بهار و تابستانِ سال آینده نیز میتواند باشد. وقتی گروههای شورشی در زمستان که عمدتاً دایرۀ فعالیتهایشان به دلیلِ سرما و راهبندان میتواند محدود شود، چنین با دستِ باز اقدام به فعالیتهای نظامی میکنند، بدون تردید در بهار و تابستان که زمینۀ فعالیتهای چریکی و نظامی بیشتر میشود، باید منتظر برنامههای وسیعتری از سوی آنها بود. با توجه به این مسـایل، دولت افغانستان و به ویژه نیروهای امنیتی، نیاز دارند که برنامههای بیشتری برای جلوگیری از حملاتِ شورشیان روی دست بگیرند.
تا هنوز متأسفانه نشانههای آشکاری از برنامههای وسیعِ نیروهای امنیتی به هدف مهارِ گروههای شورشی به چشم نمیخورد. ما هنوز شاهد اصلاحات و تغییراتِ اساسی در ساختارهای امنیتیِ کشور، با وجود وعدههای مکررِ دولتمردان نیستیم. وزارتهای دفاع و داخلۀ کشور که عمدتاً مسوولیتهای امنیتی را به دوش دارند، از زمان دولتِ پیشین تا به حال، دستخوش هیچ تغییر اساسی و بنیادییی نشده است. وزیر دفاع کشور با آن تصویرهای خوابرفتهاش که در فضای مجازی منتشر میشوند، به نظر نمیرسد که توانایی جسمیِ لازم برای مدیریت ارتشِ کشور را داشته باشد. وزرات داخله هرچند که از سوی فرد نسبتاً جوانتری مدیریت میشود، ولی همچنان درگیر نابسامانیهای به میراث مانده از حکومتِ قبلی است.
ریاست امنیت ملی که باید بار اصلیِ جنگ را به عهده داشته باشد، عملاً به یک نهاد بیخاصیت تبدیل شده است. مدیریتِ این نهاد نیز چنان دچار نابسامانی است که بهمشکل میتواند خود را از زیرِ فشارهای موجودِ کاری رهایی ببخشد و برای تأمین امنیتِ کشور کاری انجام دهد. در بحبوحۀ این مشکلات، هنوز عدهیی دم از صلح و گفتوگو با گروههای مخالف میزنند. مشخص نیست که این عده با تمسک به کدام زمینهها هنوز برای رسیدن به امنیت از طریق گفتوگو و مذاکره خوشبین اند؟ آیا با گروههایی که عملاً دست به قتل و کشتار مردم بیگناه و بیدفاع میزنند، میتوان روی میز مذاکره و گفتوگو نشست؟
عدهیی از تحلیلگرانِ سیاسی به این نظر اند که نامگذاریِ گروههای مسلحِ مخالف در افغانستان، چندان با واقعیتهای آنها همخوانی ندارد. به باور این عده، وقتی زمانِ مصرفِ یک نام تمام میشود، دوباره زیر نامِ دیگری فعالیتهای خود را از سر میگیرد. اگر تا دیروز پُرتوانترین گروه جنگی در کشور طالبان به شمار میآمد، امروز نامِ آن به داعش تبدیل شده است. گروههای دیگر نیز چنین داستانی دارند. آنانی که خواهانِ ادامۀ جنگ و ویرانی در افغانستان اند، یاد گرفته اند که این جنگ را با چه ابزارها و نامهایی ادامه دهند. دولت افغانستان نیاز دارد که وضعیتِ خود را بهدرستی ارزیابی کند و با توجه به شرایط، مواضع مشخص ارایه دهد.
Comments are closed.