در سمینار علمیِ بررسی اندیشه‌های امام ابو حنیفه مطرح شد: تاریخ اسلام با فقه حنفی پُر شکوه است

گزارشگر:روح‌الله بهزاد/ دوشنبه 16 حوت 1395 - ۱۵ حوت ۱۳۹۵

شماری از نویسنده‌گان، پژوهش‌گران، استادان دانشگاه و دانشجویان دیروز(یک‌شنبه، ۱۵ حوت)، در سمیناری که از نشانی «جمعیت فکر» راه‌اندازی شده بود، آرا و اندیشۀ امام ابوحنیفه را به بررسی گرفتند.
سخنرانان در این سمینار تأکید کردند که اصول فقهی امام ابوحنیفه، واقعیت‌گراترین اصول یک مکتب فقهی شناخته می‌شود و ویژه‌گی‌های اعتدال، mandegar-3عدم تکفیر، تسهیل در قانون‌گذاری، ناظر بر جریان مرسوم زنده‌گی، توجه ویژه به کرامت، حقوق و آزادی‌های فردی و تعامل با دیگران، این مکتب حقوقی- فقهی را در تمدن اسلامی برجسته کرده است.
عبدالحفیظ منصور، نویسنده، پژوهش‌گر و نمایندۀ مردم در مجلس نماینده‌گان در این سمینار گفت:‌ بسیاری از بخش‌های زنده‌گی ما به مسایل دین، مذهب و برداشت‌هایی که از دین صورت می‌گیرد، گره خورده است. هرگامی که در زنده‌گی بر می‌داریم و هر تصمیمی که اتخاذ می‌کنیم، دین برای ما می‌گوید که کاری را انجام دهیم و از چه کاری برحذر باشیم.
آقای منصور شرایط زنده‌گی مسلمانان را در جهان امروز پریشان و آشفته می‌داند و بر این باور است که مسلمانان امروزه در بدترین وضعیت تاریخی‌شان قرار دارند.
آقای منصور راه چارۀ بیرون ‌رفت از وضعیت رقت‌بار فعلی را بازخوانی اندیشه‌های دینی می‌داند و می‌گوید: “همه اتفاق داریم که در روزگاری مسلمانان پیش‌قراولِ علم، تمدن، آرامی و آسایش در جهان بشری بودند و پیروان ادیان دیگر برای دمی زنده‌گی آرامش یا به قلمرو مسلمانان پناه می‌بردند و یا هم مسلمان می‌شدند. چرا چنین و ضعیتی داشتیم و حالا چرا چنین هستیم؟ از لحاظ تاریخ دینی، دوران آسایش و پیش‌تازی و سربلندی مسلمانان به زمانی بر می‌گردد که فقه رسمی و مسلط در جهانِ اسلام، فقه حنفی بوده است.”
به باور این پژوهش‌گر مسایل دینی، غزنویان و تیموریانی که در منطقه رنسانس شرق را رقم زدند، حنفی مذهب بودند. اما زمانی که از ماهیت و محتوای مذهب حنفی نا آگاه شدیم و تفاسیر دیگری به خورد ما داده شد، زنده‌گی ما رفت به سوی پریشانی و کشمکش، دیدگاه‌های دوستانه و محبت‌آمیز ما به خشونت و دشمنی کشیده شد، زبان‌های ما با تکفیر و تفسیق و فن ما به جای دعوت دیگران به اسلام و دانش و علم، به ستیز، عداوت و کینه دیگران عشق ورزیدین آلوده شد.
آقای منصور گفت: “تاریخ اسلام شکوه و عظمت احناف را گواهی می‌دهد. اگر تاریخ اسلامی پرشکوه است، فقه حنفی آن را پرشکوه ساخته است. همۀ مجتهدان، ثلث یکی بر سومِ نظریات فقه احناف را ندارند. ما اگر بخواهیم مشکل ما را از مدرسه و مکتب و دیو سیاست حل کنیم، چاره‌یی جز مراجعه به فقه حنفی نداریم.”
آقای منصور اظهار داشت که هدفِ رفتن به سوی جدال مذهبی را دنبال نمی‌کنند، بلکه مکلفیت خود می‌دانند تا آنچه را به‌نام مذهب پذیرفته‌اند را خوب بدانند، هضم کنند و ویژه‌گی‌ها و محاسن آن را به مردم و نسل‌های امروز و بعدی آن را انتقال دهند.
در سویی دیگر، عبدالمالک ضیایی، رییس پیشین مساجد در وزرات حج و اوقاف در این سمینار در پیوند به «اندیشه‌های کلامی امام اعظم ابوحنیفه» صحبت کرد و بیان داشت که امام ابوحنیفه در عبادت و ریاضت خودش بسیار سخت‌گیرانه و پُر مشقت عمل کرده است، اما روش فقهی و کلامی امام برای رهروانِ مذهبش سخت‌گیرانه نیست و برعکس، اندیشۀ کلامی ایشان در مقایسه با مکاتب کلامی آسان و معتدل است.
آقای ضیایی در ادامۀ سخنانش اظهار داشت که امام ابوحنیفه در مورد خداشناسی سخت‌گیرانه عمل نکرده و طوری که حکمای الهی و متکلمین موشگافانه بیشتر بر مبنای شناخت امور عامه و موضوعات پیچیدۀ منطقی است، عمل کرده‌اند.
به باور این عالم دین، مکتب اجتهادی امام در مقایسه با سایر فقهی و کلامی دیگر، در هر بخشی از با اصول و ضوابط غنی دارد محتاطانه عملکرده است. به گفتۀ او، استنباط علمی امام بر مبنای قرآن کریم، سنت نبی اکرم (ص) و فرموده‌های اصحاب ایشان تدوین یافته و در برخی مسایل، اجتهاد بالرأی نیز داشته‌اند.
رییس پیشین مساجد در وزارت حج و اوقاف، دیدگاه امام ابوحنیفه را در زمینۀ «ایمان» چنین بیان کرد: ” خداوند محل ایمان را در آیات قران «قلب» عنوان کرده و امام با استناد به این آیات می‌گوید، اگر تصدیق ایمان در قلب محور عمدۀ باشد، در هر حالت ایمان صفت لاینفک انسان می‌شود. بنابراین، کسی که به اجبار به خواندن کلمۀ کفر شود، کافر نمی‌شود، در صورتی که قلبش مطمین به ایمان باشد.
آقای ضیایی با اشاره به این‌که صفات ذاتی خداوند ازلی، ابدی و قایم به ذات است و بربنیاد، قرآن و حدیث همه ثابت و صفات کمال خداوند شمرده می‌شوند، خاطرنشان ساخت: اما ابوحنیفه در اثبات صفات ذاتی و وجودی خداوند، راه میانه بین افراط و تفریط را پیموده و مانند متکلمین معتزله و جهم بن صفوان، از وجود صفات انکار نورزیده است و هم‌چنان صفات را عین ذات و یا غیر ذات تلقی نکرده و فرموده است که صفات خدا نه عین ذات و نه غیر ذات است.
هم‌زمان با این، مولوی کمال‌الدین حامد، یکی دیگر از پژوهش‌گران مسایل دینی که در پیوند به «اصول فقه احناف» صحبت می‌کرد، بر این باور است که اصول فقهی امام ابوحنیفه واقعیت‌گراترین اصول یک مکتب فقهی شناخته می‌شود.
آقای حامد هم‌چنان اذعان داشت که ویژه‌گی‌های اعتدال، عدم تفکفیر، تسهیل در قانون‌گزاری، ناظر بر جریان مرسوم زنده‌گی، توجه ویژه به کرامت، حقوق و آزادی‌های فردی و قابل تعامل با دیگران، این مکتب حقوقی-فقهی را در تمدن اسلامی برجسته کرده است.
او گفت: “اصول فقه حنفی در اولی‌بودنِ قرآن و سنت به عنوان منابع اصلی با دیگران اتفاق نظر دارند و آنچه آن را تمایز می‌دهد، نوع قرائت از منابع نقلی و علاوه‌کردن چند اصل دیگر ذیل فهرست منابع احکام و قوانین می‌باشد.”
این عالم دین باور دارد که پرداختن امام ابوحنیفه و در کل فقهای حنفی به بررسی روش استخراج و اولویت‌بندی منابع احکام فقهی موجب گردید که منابع جدیدی در پایان فهرست منابع اصلی و مورد اتفاق علاوه گردد و به این شکل، فقه حنفی اصول فقهی «ویژۀ» خود را به نمایش بگذارد.
در عین حال، قاضی نذیر احمد حنفی، عالم دین و نمایندۀ مردم در مجلس نماینده‌گان روی «جایگاه حدیث نزد امام ابوحنیفه صحبت کرد و گفت، امام ابوحنیفه که نخستین شخصیت مدون کنندۀ فقه در اصول و ابواب در امت اسلامی‌اند، برای استنباط، قرآن کریم، بعد سنت رسول‌الله و به همین سلسله، اجماع و قیاس را ملاک عمل قرار داده و با جمعی از ائمۀ مجتهد، مفسر، محدث، نحوی، لغوی، عابد مخلص، مقری، و عالم به علم رجال فقه را تدوین کردند.
به گفتۀ آقای حنفی، جایگاه امام ابوحنیفه از زنده‌گی علمی تا دورۀ اجتهادشان تا امروز، بین اقشار امت اسلامی در ابعاد مختلف، زنده‌گی زهد، تقوا، عبادت، ثبات و استقامت تجارت و کسب حلال و سیاست و در عین حال، بنیان‌گذار، فقه مدون ابواب همه علوم اسلامی و بشری: اخلاق، اقتصاد، قضأ و عدالت سیاست‌مداری: سیاست داخلی و خارجی و یک جمله برای تمام ضروریات فردی و اجتماعی در همه شئون زنده‌گی ملی و بین‌المللی: ابواب عبادی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، بهداشتی و سیاست داخلی شرایط امامت کبری، خلافت اسلامی و موجبات عزلش و غیره را تدوین کردند، روشن و نمودار است.
امام ابوحنیفه نامش نعمان بن ثابت، بن زوتا بن مرزبان (۸۰-۱۵۰ هجری قمری/۶۹۹-۷۶۷م) فقیه و متکلم نام‌دار و پایه‌گذار مذهب حنفی از مذاهب چهارگانهٔ اهل سنت است. اهل سنت او را «امام اعظم» و «سراج الائمه» لقب داده‌اند.
پیروان امام ابوحنیفه را حنفی می‌نامند. ابوحنیفه از حماد بن ابی سلیمان و از ابراهیم نخعی و علقمه به قیس شاگرد عبدالله بن مسعود، علم فقه و حدیث را اخذ و تلقی کرد. امام شافعی و امام مالک به کمالات او معترف بوده‌اند.
بیشتر منابع، اصلیت او را تاجیک و از کابل می‌دانند. می‌گویند جد او از موالی و ایرانی (ایران بزرگ تاریخی) بود. او در سال ۸۰ هجری قمری در شهر کوفه متولد شد. ابوحنیفه علاوه بر فقیه‌بودن، در زمان خود بازرگان موفقی نیز بود. او در نزد اهل سنت یکی از بزرگ‌ترین فقها به شمار می‌رود.
گفتنی است که اکثر مردمان افغانستان پیرو مذهب حنفی هستند و در قانون اساسی کشور نیز در کنار مذهب جعفری، مذهب حنفی به صورت رسمی تأیید شده است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.