گزارشگر:دوشنبه 23 حوت 1395 - ۲۲ حوت ۱۳۹۵
وضعیت امنیتیِ کشور به گونهیی به وخامت گراییده که بهسادهگی نمیتوان راهحلی برای آن سراغ کرد. گروههای تکفیری و جنایتپیشه چنان بیرحمانه دست به حملاتِ انتحاری میزنند که سایۀ نگرانی را بر کُلِ کشور گسترانده است. با این حال، دولت هنوز گزینههای مشخص و پیشگیرانه را کاملاً از دست نداده است. آنچه که قانونگذارانِ امریکایی در روز شنبه مطرح کردند، میتواند به عنوان یکی از موارد دلخوشکننده در جهت تأمین امنیت کشور باشد.
قانونگزاران امریکایی در یک نشستِ رسمی اعلام کردند که دولت پاکستان متحد استراتژیک قابل اعتماد برای امریکا بوده نمیتواند و با توجه به کارنامۀ این کشور، امریکا باید آن را در فهرستِ کشورهای حامی تروریسم قرار دهد و کمکهای مالیاش را به این کشور متوقف سازد.
اگر به بُعد بیرونی مشکلات امنیتی کشور توجه شود، نخسیتن نام و عاملِ بیثباتیهای امنیتی میتواند پاکستان به شمار رود. پاکستان با حمایت از گروههای تروریستی و تحت فشار قرار دادن دولت و مردم افغانستان، عملاً دشمنی خود را به صورتِ علنی نشان داده است. اگر آنچه را که قانونگذاران امریکایی مطرح کردهاند کاخ سفید عملی سازد، میتوان مطمین بود که به یکی از اصلیترین عوامل ناامنیهای کشور رسیده گی صورت گرفته است.
البته مشکل ناامنیهای کشور تنها بُعد بیرونی و خارجی ندارد و به همان میزان، باید به عوامل داخلی نیز توجه نشان داد. دولت وحدت ملی از زمان تأسیس تا به حال، گامی موفقیتآمیز در راستای تأمین امنیت و جلوگیری از حملاتِ تروریستان برنداشته است. آنچه که این دولت ظرف دو و نیم سال گذشته انجام داده، ناکافی و در برخی موارد بهشدت به زیانِ امنیت و ثباتِ کشور بوده است.
حالا آمدنِ امرالله صالح به عنوان وزیر دولت در امور اصلاحات در بخش امنیتی و رییس بورد عالی نظارت بر تعییناتِ افسرانِ ارشد دفاعی و امنیتی، این امیدواری را میتواند به وجود آورد که در ساختارهای امنیتی کشور تغییراتِ مثبتی رونما شود. حمله به شفاخانۀ چهارصد بستر اخیراً و حملاتِ مشابه آن در گذشته، همه نشان دادهاند که ساختارهای امنیتی و استخباراتیِ ما چقدر شکننده و نیازمند بازنگریهای جدی اند.
آقای صالح اگر بتواند در ساحۀ صلاحیتهایش به گونۀ دقیق عمل کند، انتظار برده میشود که کارآییِ ساختارهای امنیتی بهبود پیدا کند، آنهم زمانی که واقعاً بلندپایهگانِ قدرت دست از لجاجتبازیهای تیمی و قومیشان دست بردارند و به صلاح و خیرِ این کشور مسوولانه بیندیشند.
امنیت در افغانستان تا زمانی بهبود پیدا نمیکند که نگاه قومی و تیمی به ساختارهای امنیتی وجود داشته باشد. ساختارهای امنیتی نیازمند افراد متخصص، مجرب و مسوول است و نه کسانی که بهسادهگی میتوانند در خدمتِ هدفهای تروریستها قرار گیرند و یا به کشورهای بیگانه وابسته باشند. سالهاست که گزارشهای متعددی مبنی بر نفوذ افراطگرایان در ساختارهای امنیتی منتشر میشوند بدون آنکه واقعاً این گزارشها جدی گرفته شوند. حمله به شفاخانۀ چهارصد بستر نشان داد که این گزارشها چقدر صحت داشتهاند و بیتوجهی به آنها چه فاجعههای بزرگی را رقم میزند.
دولت افغانستان بازنگری در سیاستهای امنیتی را در اولویتِ کاریِ خود باید قرار دهد و بهزودی خانهتکانی در این ساختار را محقق سازد. واقعۀ حادثۀ شفاخانۀ چهارصد بستر هرچند در نوعِ خود کمپیشینه بود، ولی احتمال حملاتِ اینچنینی همچنان به قوتِ خود باقی است. تا زمانی که عوامل نفوذیِ تروریستها در داخل شناسایی نشوند، پیروزی در میدانهای جنگ غیرممکن خواهد بود.
چگونه گروههای تکفیری و تروریست توانستهاند که در ساختارهای امنیتی کشور نفوذ پیدا کنند؟!… بدون شک ضمن اینکه کشورهایی از آنها حمایت کرده، کسانی نیز در داخل وجود داشتهاند که زمینۀ ورودشان را به این ساختارها فراهم کردهاند.
از جانب دیگر، شورای ملی افغانستان نیز میتواند در راستای تأمین امنیت در کنار حکومت قرار گیرد. هرچند از پارلمان فعلی به دلایلِ مشخص انتظار زیادی برده نمیشود، ولی همین که نظارت قوۀ مققنه از عملکرد نهادهای امنیتی و در مجموع حکومت، مسوولانه و همهجانبه صورت گیرد، بدون شک اثراتِ آن تعیینکننده خواهد بود.
متأسفانه مشکل فعلی دولت وحدت ملی، پراکندهگی ساختاری و فکریِ آن است. در این دولت یک تن خود را از همه برتر میداند و در جایگاهی قرار گرفته است که همه چیز به او ختم میشود. این فرد متأسفانه از نظر کاری نیز در وضعیتی قرار ندارد که بتواند بر همه چیز نظارت کند و یا همه چیز را بداند. به گفتۀ بزرجمهر “همه چیز را همهگان دانند و همهگان هم تا هنوز از مادر زاده نشده اند”. در افغانستان اما مثل این است که آنهمه در وجود یکی زاده شده که خود را از همه داناتر میداند.
غیبگوی معبد دلفی، سقراط را داناترین انسان میدانست؛ چون به گفتۀ او سقراط کسی بود که به جهلِ خود علم داشت. ولی امروز در افغانستان، ما خلافِ آن را شاهد هستیم. اینجا یکی خود را از همه عالمتر میداند و حتا حاضر به گوش گرفتنِ حرفهای دیگران نیست.
با همۀ اینها در اینکه دولت افغانستان نیازمند برخورد جدی با ساختارهای امنیتیِ خود و بازنگری در سیاستها در این عرصه هست، هیچ جای شک وجود ندارد و تا زمانی که این روند با دیپلماسی قدرتمند در تعقیبِ سیاستهایی که در سطح جهان میتوانند به امنیتِ کشور کمک رسانند، همراه نشوند، وضعیت امنیتیِ کشور همچنان شکننده و آسیبپذیر باقی خواهد بود و ما هر روز شاهد دفنِ فرزندانِ این خاک خواهیم بود.
Comments are closed.