گزارشگر:دوشنبه 30 حوت 1395 - ۲۹ حوت ۱۳۹۵
سالهاست که با نزدیک شدن نوروز، این جشن طبیعت، صدای مخالفت از منابر بلند میشود و این مخالفتها تأثیرش را روی روح و روانِ مردم نسبت به این پدیده گذاشته و میگذارد. اگرچه خوشبختانه امسال صدای مخالفت کمتر بود و مخالفان زیادی، به موافقانِ نوروز تبدیل شدهاند؛ اما با آنهم از آنجا که فردا نوروز است و اولِ سالِ ۱۳۹۶ خورشیدی؛ لازم است که روی دلایلِ دشمنی با نوروز مکثِ کوتاهی داشته باشیم.
در افغانستان صدای مخالفت با نوروز در دورانِ طالبان بلند شد؛ کسانی که برای از بین بردنِ همۀ داشتههای فرهنگی و غنای تاریخیِ این سرزمین کمر بسته بودند، در کنار از بین بردنِ آثار باستانی ما، به دشمنی و تخریبِ فرهنگیمان در قالبِ دشمنی با «نوروز» پرداختند. اما منابع و مصادرِ مخالفت با نوروز، همه فقهای کمفهمی بودند که به جز جهانِ عرب، همۀ دنیا را کافر میپنداشتند. بهتدریج، مخالفت با نوزوز تا جایی پیش رفت که حتا در برخی کتابها به پیامبر (ص) تهمت بستند که گویا ایشان این روز را بد گفته و حرامش خوانده است. درحالیکه نقد و بررسیِ یک حدیثِ ارتباط داده شده به نوروز، ثابت کرده است که آن حدیث هیچ ربطی به این جشن فرهنگی ندارد و در ضمن، نامعتبر هم خوانده میشود.
اغلبِ دلایلِ مخالفت با نوروز، جنبۀ سیاسی و فرهنگی دارند، اما بهدلیل کمسواد بودنِ جامعه، همیشه با ابزار دین بر نوروز تاختهاند. معمولاً ملاهایی که در پاکستان درس خواندهاند و از تاریخِ نوروز آگاهی ندارند و از قرآن و حدیث نیز بهرهیی اندک بردهاند، در برابر نوروز قرار میگیرند؛ اما وقتی پای تحقیق و تفحص در مسأله دراز میشود، این موضعِ آنها نادرست از آب درمیآید.
در گذشته اما در افغانستان، این علمای دینی بودند که در گرامیداشت از نوروز در صفِ نخست قرار میگرفتند. این عالمان که شمِ شاعرانه هم داشتند، نوروزنامههای منظوم مینوشتند و کودکانِ خُردسال را به خواندنِ آنها تشویق میکردند. آنان مراجعِ بزرگی در دورانِ خودشان بودند که با آگاهی از تاریخ خراسان و دین اسلام، به پیشواز نوروزِ باستان میرفتند و سخنرانیهای پُرشوری میکردند.
اکنون مخالفت با نوروز، از ظهورِ طالبان در کشور ریشه گرفته و پس از آن تاریخ تا امروز، فتواهای فراوانی علیه این جشنِ فرهنگی صادر شده؛ فتواهایی که بهنحوی توسط نهادهای مرتبط با آیاسآی نوشته شده و میشود. البته در کنار این، نگاه قبیلهییِ حاکم بر مسالۀ قدرت نیز بر آتشِ دشمنی با نوروز دمیده و میدمد. دستگاه قدرت بر اساسِ علایق تباری خود، سیاستِ فرهنگیِ یکجانبه و تبعیضگرایانهیی را تعقیب میکند که نوروز و بخش بزرگی از فرهنگ و تمدن سرزمینمان، در آن قربانی محسوب میشود.
هرچه است اینکه: مخالفت با نوروز، هیچ دلیلِ عقلی و شرعی ندارد و همۀ مخالفانِ این جشن طبیعی و فرهنگی، یا در بیشۀ جهل غنودهاند و یا از سوراخِ سیاست نان میخورند. این حالت سبب شده که مخالفان از مرکبِ عناد پایین نشوند و بر ستیز با نوروز همچنان ادامه دهند. مسلماً عالمنماها نمیدانند که اگر مخالفتی با نوروز از جانب نبی کریم (ص) صورت میگرفت، خلافتهای عباسی و اموی هیچکدام از این روز گرامیداشت نمیکردند و حداقل عالمان و دانشمندانِ حدیث در آنزمان یکبار بحث تحریم را مطرح میکردندـ حال آنکه بزرگترین علمای جهان اسلام نیز در مدحِ نوروز سخنها گفتهاند. و اما آنانی که بر اساسِ علایق تباری ـ سیاسی نسبت به نوروز بیمهر یا عقدهمند اند، نمیدانند که نوروز، جشنی چندملیتی و حتا جهانیست که هویت و فرهنگِ افغانستان و بخشی از فرهنگِ جهانی را بازمیتاباند.
واضح است آنانی که خودشان را در افتخاراتِ بزرگِ فرهنگیِ این حوزۀ تمدنیِ بزرگ شامل نمیدانند، میخواهند دین را ابزاری بسازند که بهواسطۀ آن، فرهنگ و سنتهای پسندیدۀ ما را که امروز جهان خریدارِ آن شده است، از بین ببرند و باید علمای دینی ما، پیشتر از همه، متوجه این امر و این فتنه باشند.
Comments are closed.