گزارشگر:هارون مجیدی/ دو شنبه 7 حمل 1396 - ۰۶ حمل ۱۳۹۶
۹۳ سال رسانه و قانون، پژوهش تازهیی است از بانو منیژه باختری که از نشانی انتشارات سعید به نشر رسیده و سیر فراز و فرود رسانهها در افغانستان را به بررسی گرفته است.
این کتاب در ۵۱۲ برگ به نشر رسیده و در فصلهای جداگانه نزدیک به یک سده تپ و تلاش رسانهها و رسانهگران و حکومتهای افغانستان در پیوند به رسانه و قوانین رسانهیی را به واکاوی گرفته است.
بانو باختری این پژوهش را با گفتهیی از بیهقی آغاز کرده که گفته است: و در تاریخی که میکنم سخنی نرانم که آن به تعصبی و تزیدی کشد و خوانندهگان این تصنیف گویند شرم باد این پیر را.
این کتاب حال و احوال سیاسی، کنش و فعالیت رسانهها و قانون از زمان امانالله خان تا دورۀ حکومتداری حامدکرزی را به بررسی گرفته است که بانو باختری در این پژوهش از روش کتابخانهیی و میدانی استفاده برده است.
بانو باختری در یادداشتی نوشته است: در سال ۱۳۸۴ به این صرافت افتادم که تمام قوانینی را که در عرصۀ مطبوعات و رسانهها در افغانستان تا آن روز توشیح شده بودند، به گونۀ مقایسهیی بررسی کنم؛ به این منظور به جمعآوری قوانین و اسناد آغاز کردم. در آن روزگار دریافت متون قوانین دشوار و وقتگیر بود. بارها به کتابخانههای عامه و دانشگاه کابل رفتم و با ورقزدن دهها کتاب و روزنامه اسناد مورد نیاز خود را گرد آوردم؛ اما فرصت نبشتن و پژوهش به دلایل مصروفیتم در کارهای اداری، فراهم نگردید. مسوولیتهای کاریام در مرکز تعاون افغانستان و تدریس در دانشگاه کابل و پس از آن هم، پیوستن به وزارت خارجۀ افغانستان، تا اوایل سال ۱۳۹۴، مانع به فرجام رساندن این مأمول شد.
او در ادامۀ این یادداشت یادآورده شده است: هنگامی که میخواستم کارم را دوباره آغاز کنم، متوجه شدم که کار در حوزۀ رسانهها به گونۀ چشمگیر سامان گرفته است؛ قوانین بارها منتشر شده و در منابع گونهگون از جمله در وبسایتها قابل دسترس اند و کارشناسانی هم روی این سوژه کار کرده و دهها کتاب و مقاله در این زمینه به نشر رسیدهاند. به این دلیل تصمیم گرفتم تا بیشتر به متن تاریخی که قوانین بر بستر آن شکل گرفتهاند، بپردازم و با توجه به این متن، به پژوهش گسترش رسانهها و آموزش رسمی و دینامیک ایجادشده میان این دو، سیر تحولات حقوقی در فضای فرهنگی-سیاسی افغانستان و چگونهگی پیشرفت این روند از نظامهای بسته و توتالیتر به سوی تکثر و دموکراسی، بپردازم و زمینههایی را که در آنها آزادی بیان و آزادی رسانهها شکل گرفتهاند، تعریف کنم. به بیان دیگر، در این کتاب، تلاش من بر این بوده تا بیشتر خط توسعۀ رسانهها و قوانین رسانهیی و تغییرات اجتماعی و فرهنگی را از نخستین قانون اساسی افغانستان (۱۳۰۱) و نخستین نظامنامۀ مطبوعات افغانستان (۱۳۰۳) در دوران شاه امانالله خان تا تصویب قوانین آزادیگرا در عصر حکومت حامد کرزی تشریح کرده به گونههایی سیر تحول رسانهها، نظام آموزش و پرورش و تطور قانونهای مرتبط به حوزۀ رسانهیی را در کنار هم بگذارم.
بانو منیژه باختری همچنان نگاشته است: کار من بدون شک تاریخنویسی نیست و نه سر چنین کاری را داشتهام؛ با این هم، تلاش ورزیدهام تا مهمترین رویدادهای هر دوره را به گونهیی که یک تصویر عمومی نسبت به وضعیت رسانهیی و فرهنگی آن دوره ارایه کنند، برگزینم به همین دلیل، در این کتاب رویدادهای زیادی درج نشده و مسایل گونهگون به ویژه در حوزههای اقتصاد، سیاست خارجی، دیپلوماسی رسانهیی و تأثیرات عوامل بینالمللی بر رویدادهای داخلی بررسی نشدهاند. در عوض مؤلفههای آموزش و فرهنگ و شاخصههای سیاسیی که در مصادره و یا توسعۀ رسانهها و سیاست فرهنگی سهم داشتهاند، مورد توجه قرار گرفتهاند. افزون بر آن، پالیسیهای رسمی دولتها، سنجش هویت رسانهها از جامعۀ پیشمدرن افغانستان تا هویت آنها در عصر حاضر، ارتباطات مشارکتی و کار شعوری خبرنگاران و کنشگران رسانهیی و سیر پیشرفت حقوقی رسانهها بررسی شدهاند.
منیژه باختری فرزند استاد واصف باختری در سال ۱۳۵۰ خورشیدی، در شهر کابل دیده به هستی آشنا کرد و آموزشهای آغازین و دانشگاهی خود را در همین شهر به پایان رسانده است. او سالهای درازی به عنوان استاد در دانشگاه کابل مصروف بوده و در سالهای پسین مأموریتهای دیپلماتیک در وزارت خارجه نیز داشته است.
منیژه باختری در کنار کارهای پژوهشی، در بخش نوشتن داستان و نقد داستان نیز کارهای انجام و نقدهای او با نام «شهرنوش» در روزنامۀ ماندگار و نشریات دیگر به چاپ رسیدهاند.
Comments are closed.