احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 15 حمل 1396 - ۱۴ حمل ۱۳۹۶
وقتی یک نهاد از دید اصلیترین کارگزارانِ آن غیرموثر خوانده میشود، چه تأکید و نیازی به استمرار حیات و فعالیتِ آن میتواند وجود داشته باشد؟
نهادها زمانی به حیاتِ خود میتوانند ادامه دهند که موثریتِ آنها در عرصۀ کاریشان تثیبت شده باشد. شورای عالی صلح که هفت سال پیش در زمان حکومتداری حامد کرزی رییس جمهوری پیشین تأسیس شد، حالا با سوالِ بود و نبودش مواجه است. بهتازهگی شاهزاده شاهد یکی از مقامهای این نهاد اعلام کرد که شورای صلح از آغاز تأسیس تا به حال، دستاورد خاصی در تحکیم صلح نداشته و حتا به هدر دادن امکانات نیز متهم است. از سوی دیگر، کشورهای کمکدهنده به شورای عالیِ صلح نیز از امتناعِ خود در پرداخت وجوه مالی این شورا خبر دادهاند.
شورای عالی صلح که در سال ۱۳۸۹ با اهدافِ نسبتاً بلندپروازانۀ حامد کرزی و امریکا ایجاد شد، طی این سالها با امکاناتِ مالیِ سرسامآور از کمکهای کشورهای غربی، مصارفِ خود را تأمین میکرد. مصارف مالی شورای عالی صلح در این سالها به صورتِ عجیبی غیرعادلانه و بیرون از هرگونه محاسبه و سنجشِ منطقی بوده است. بر اساس برخی گزارشها، حقوق ماهوار اعضای این شورا به ۵۳۰ هزار دالر میرسید که بلندترین حقوق، حدود بیستهزار دالر بوده است.
در کنار حقوق ماهوار اعضا، این شورا مصارفِ دیگری نیز داشته که هنوز رقم دقیقِ آن مشخص نیست. شورای صلح مصارفِ گزافی را در راه زمینهسازی گفتوگو با مخالفان مسلح هزینه کرده که هیچ پیامدی نیز در پی نداشته است. پولهای کلانی از سوی این شورا به گروهها و افرادی پرداخت شده که بهاصطلاح از صفوفِ مخالفانِ مسلح بیرون شده و به روند صلح پیوستهاند. اما تا هنوز هیچ معلوم نیست که این افراد واقعاً جزوِ مخالفان مسلحِ دولت بوده اند و یا در نتیجۀ زدوبندها میان برخی اعضای شورای عالی صلح زیر این نام به روند صلح پیوستهاند؛ درحالیکه هدف اصلی، بیرون کردن امکانات و حیفومیل آنها بوده است.
طی شش ـ هفت سالِ گذشته اگر شورای صلح موفق میشد که برخی گروههای داخلیِ موجود را نیز به روند صلح بکشاند، امروز ابعاد جنگ و خشونت اینهمه گسترده و فراگیر نمیبود. با گذشت هر سال افغانستان نه تنها در جهت تأمین صلح موفقیتِ چندانی نداشته، که حتا همان وضعیت چند سال پیش را نیز ندارد و هر سال وضعیت امنیتی کشور بیشتر از پیش به وخامت گراییده است. از چند گروه مسلح در چند سال گذشته، حالا چندین گروهِ دیگر ساخته شده که در کنار هم در برابرِ دولت و نیروهای کمککننده به افغانستان میجنگند. اگر به صورتی واقعبینانه به اوضاع و احوال کشور نگاه شود، هیچ روزنۀ امیـدی برای ادامۀ کار شورای صلح نمیتوان پیدا کرد. وقتی این نهاد با اینهمه مصارفِ گزاف به جای صلح به خانههای مردم افغانستان جنگ هدیه داده، چه دلیلی برای استمرار حیاتِ آن میتواند وجود داشته باشد؟
چندی پیش که خبر قطع کمکهای جهانی به شورای صلح اعلام شد، گمان میرفت که دولت دیگر به این نتیجه رسیده است که دروازۀ شـورای صلح به دلیل عدم کارآیی باید بسته شود و به اصطلاح “عدمش به ز وجود”. اما حالا ریاست جمهوری اعلام کرده که اعضای شورای صلح هیچ نگران نباشند؛ زیرا دولت در جستوجوی منابع مالی دیگر برای این شوراست و اگر هیچ منبع بیرونی برای مصارف “عزیزان”ِ شورای عالی صلح یافت نشود، حکومت افغانستان به تنهایی مصارفِ آن را تأمین میکند!
این اظهارنظرِ اعتمادبهنفسانۀ حکومت درحالی صورت میگیرد که چند میلیون مأمور، کارمند و معلمِ این کشور در بدترین شرایط و با کمترین حقوقِ بخور و نمیر زندهگی میکنند. در کنار آن، باید به لشکر بیکاران اشاره کرد که هر روز ابعاد تازهتری به خود میگیرد و حالا تنها شامل افرادی نمیشود که به صورتِ روزمزد کار میکردند، بل کسانی را در بر میگیرد که از دانشگاههای کشور سند فراغت گرفته اند ولی به دلیل نبود کار در خانههایشان به سر میبرند و یا در حال مهاجرت از کشور اند. چه دلیلی میتواند وجود داشته باشد که دولتمردان کشور هنوز متقاعد نشدهاند که به حیات شورای صلح پایان دهند؟
وقتی آقای کرزی در زمان حکومتداریاش این شورا را اساس گذاشت، بیشتر از آن که بخواهد به صلح و گفتوگو با مخالفان از این طریق نزدیک شود، میخواست که موضعگیریها و برنامههای سیاسیاش را از این راه به اجرا درآورد. تقلیل دادن گروه طالبان به “برادران ناراضی” فقط میتوانست در موجودیتِ شورای صلح موجه به نظر برسد و بس.
از جانب دیگر، شورای صلح برای آقای کرزی نوعی باج دادن به برخی افراد با نفوذ و شخصیتهای جهادی نیز بود. او میخواست با مشغول کردن این افراد زیر یک چتر بدون دستاورد، نشان دهد که هیچ اقدامی دور از چشم رهبرانِ کشور صورت نمیدهد.
آقای غنی نیز تقریباً همین سیاست را در وجود شورای صلح دنبال میکند. او نیز میداند که شورای صلح محلی از اعراب در گفتوگوها و مذاکرات با مخالفان نداشته و نخواهد داشت؛ ولی میشود که از آن برای مصرف داخلی و بستن دهنِ منتقدان و باج دادن به برخیها استفاده کرد.
مذاکرات با حزب اسلامی عملاً نشان داد که گفتوگو با مخالفان از کدام مجاری هدایت و رهبری میشود.
Comments are closed.