احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۳ حمل ۱۳۹۶
روز گذشته، رسانهها گزارش دادند که اسدالله عمرخیل والی کندز گفته است که به شماری از خانوادههای طالبان، پول اکرامیۀ نیروهای امنیتی را پرداخته است. آقای عمرخیل توضیح داده که ورثۀ ۵۰ – ۶۰ نفر از کشتهشدههایِ طالبان نزد او آمدهاند و پولِ شهیدان را از وی گرفتهاند. او در توجیه این عملِ خود گفته است: «دامن دولت کلان است.»
اما آیا واقعاً با همین یک جمله میتوان زشتیِ این اقدام را پوشاند و بر آتشِ خشمِ مردمی که هر روز جوانانِ برومندشان را در میدانهای جنگ با طالبان از دست میدهند، آبِ سرد پاشید؟ والی کندز این حاتمبخشی را از کجا میکنـد؟ اصلاً او از کدام “دامنِ کلان” گپ میزند؟ همان دامنِ کلانی که بدنهای کسانی امثالِ او را فربه ساخته و بر بدنهای نحیفِ سربازان ترحم روا نمیدارد؟ آیا آقای عمرخیل، عزیزی از عزیزانش را در نبرد با طالبان از دست داده تا بفهمد اکرامِ قاتلان و آدمکشان یعنی چه، و چه درد و رنجِ بزرگی را بر دلهای خانوادههایِ داغدار از طالبان مینشاند؟
اکرامیۀ هر نیروی دولتی، پس از آنکه شهید میشود، یکصدهزار افغانی است؛ پولی که علاوه بر اینکه تکافویِ مراسم ختم و فاتحۀ یک شهید را نمیکند، دسترسی به آن نیز برای بسیاریها چیزی شبیه گذشتن از هفت خوانِ رستم است. بسیار اتفاق افتاده که خانوادههای شهدا در در پیچوخمِ اداراتِ افغانستان و کاغدبازیهای رایج در آن، یا از دریافتِ اکرامیه محروم شدهاند و یا ناچار شدهاند بخشی از آن را به مأموران دولتی یا کمیشنکاران و دلالان به عنوان تحفه و دستمزد وعده بدهند تا باقیِ آن را زنده بسازند. اما اینکه خانوادههای طالبان ـ کسانی که دستشان به خونِ نیروهای امنیتی رنگین است ـ بهراحتی از این پول مستفید میشوند، نه از دامنِ کلانِ دولت، بلکه از دامنِ فاسد و چرکینِ دولتداریِ موجود ناشی میشود؛ همان دامنی که از سیاستهای پلیدِ قومیـ استخباراتیـ مافیایی رنگ گرفته و هر روز درد و اندوهی بزرگتر خلق میکند.
والی کندز فقط مهرهیی از این زنجیرۀ ظالمِ فساد و طالبپروری است. چشمۀ این ستمِ بزرگ و تکریمِ قاتلانِ مردم افغانستان را باید در ارکانِ عالیِ دولت و حکومت از جمله ارگ جستوجو کرد. چشمهیی که از جوششِ آن، طالبها و تروریستان در هوتلهای مجللِ و مفرحِ پایتخت، پذیرایی و جیبشان پُرِ پول میشود اما در عوض، اسلحۀ سربازان پولیس و اردوی ملیِ ما در دلِ داغِ سنگرها خالی از گلوله و شکمشان تهی از غذا میشود.
اقدامِ آقای عمرخیل را باید در موازاتِ داعیۀ برادرخواندهگی با طالبان، حیفومیلِ پولهای خیراتیِ جامعۀ جهانی در نهاد ناکارۀ شورای عالی صلح، آزادی زندانیان طالبان و حزب اسلامی و طالبدوستیِ آقایان کرزی و اشرفغنی تفسیر و تأویل کرد. اینها همه پارههایِ منطقیِ روایتِ طالبنوازیِ دولت و خوارداشتِ سربازان و مدافعان و قهرمانانِ راستینِ کشور است. در نتیجۀ چنین روایتیست که حتا برای آزادیِ یک زندانیِ قاتل و آدمکشِ طالب، رییس حکومتِ وحدت ملی دست به فرمان و امضا میشود اما برای نجاتِ دهها و صدها سربازِ اسیر و یا مانده در محاصرۀ طالبان هیچ قدمی برداشته نمیشود.
در دورانِ آقای کرزی و اکنون در دورۀ آقای غنی، ما بهوضوح دیدهایم و میبینیم که قدر و قیمتِ طالبان و کشتهشدهگان و اسرایِ آنها بسیار بیشتر از قدر و قیمتِ نیروهای امنیتی، شهدا و جانبازانشان در نظرِ حکومت بوده است. به همین منوال، قدر و قیمتِ بازماندهگانِ طالب و رنج و سوگواریِ آنها عظیمتر و ارجمندتر از مصیبت و درماندهگیِ بازماندهگانِ شهدایِ نیروهای امنیتی است. دامنِ کلانِ دولت یعنی این، و والی کندز در چنین دامنی پرورده شده است!
بهرغمِ این دردمندیها و نااُمیدیها، به آقای غنی به عنوان رییسِ دولتِ موجود توصیه میکنیم که این «دامنِ کلان» و این «ظلمِ بیکران» را با منقضیساختنِ «روایتِ طالبدوستی و دشمننوازیِ دولت» برچیند و طرحی نو برای صلح و ثبات در افغانستان متکی بر «روایتِ مردمدوستی و تکریمِ سربازانِ راستینِ کشور» بریزد.
Comments are closed.