گزارشگر:احمد عمران - ۱۴ قوس ۱۳۹۱
دولت افغانستان در تلاش امضای موافقتنامه راهبردی با پاکستان، پیششرطهای خود را به این کشور سپرده است. مبارزه با تروریسم، کمک به روند صلح و همکاریهای اقتصادی، از جمله پیششرطهای وزارت خارجه کشور برای امضای این توافقنامه است. اگر این توافقنامه راهبردی میان دو کشور پاکستان و افغانستان نهایی شود و به امضا برسد، دومین توافقنامه افغانستان خواهد بود که با کشورهای نزدیک و همسایه به امضا میرسد. پیش از این، افغانستان در یک سفرِ رییسجمهوری به هندوستان، توافقنامه راهبردی با این کشور به امضا رساند؛ توافقنامهیی که واکنشهای پاکستان را هرچند به گونه پنهان، در پی داشت.
پاکستان از سالهای متمادی بدینسو نسبت به افزایش نفوذ هندوستان در افغانستان، نگرانیهایی را مطرح کرده است؛ نگرانیهایی که بیشتر از آنکه بنیاد عقلانی و سیاسی داشته باشد، ناشی از علایق هژمونیک و سلطهجویانه است. پاکستان به گونه غیرعقلانی در ده سال گذشته تلاش کرده است که همکاریهای هندوستان در بازسازیِ کشور را سد شود. مقامهای پاکستانی طی این سالها همواره تلاش داشتهاند که رهبران کشور را به اشکال مختلف متقاعد کنند که از حضور کشور هندوستان در مسایل افغانستان جلوگیری کنند. این پیامها گاه هشدارآمیز و گاه هم متکی بر روابط شخصی بوده است.
پاکستان بدون شک بر برخی گروههای مخالف، نفوذ سیاسی و نظامی داشته و از این نفوذ همواره استفاده برده است. حضور رهبران طالبان و حزب اسلامیِ شاخه حکمتیار در این کشور، زمینه را برای رهبران پاکستانی مساعد کرده که در قبال مسایل افغانستان همچنان دیدگاه تمامیتخواهانه را دنبال کنند؛ دیدگاهی که حداقل در دو دهه گذشته شکستِ آن به اثبات رسیده و دیگر نمیتوان به گونه یکجانبه، خواهان سلطه راندن بر کشورِ دیگری بود.
این دیدگاه نسبت به قضایای کشور سبب شد که به محض مطرح شدنِ امضای توافقنامه راهبردی با پاکستان، بسیاری از نهادهای مدنی و سیاسی در کشور، نسبت به این تصمیم واکنش نشان دهند و تهدیدهایی که ممکن است از این ناحیه متوجه استقلال و تمامیت ارضی افغانستان شود را گوشزد کنند. این نهادها همواره تأکید ورزیدهاند که دولت افغانستان نسبت به امضای توافقنامه راهبردی با پاکستان ـ کشوری که به صورت آشکار متهم به مداخله در امور افغانستان است ـ باید تمهیدات و جوانب احتیاط را از دست ندهد. موضوعی که حالا با پیششرطهای مطرح شده از سوی دولت افغانستان، میتواند به گونه نگرانکنندهیی افزایش یابد.
سه مسألهیی که دولت افغانستان به عنوان پیششرط برای امضای چنین توافقنامهیی به جانب پاکستان فرستاده است، به هیچ صورت نمیتواند بسنده تلقی شود. حداقل در ده سال گذشته خواستهای اصلی جامعه جهانی و افغانستان از پاکستان حول این سه محور تعریف شده است. مبارزه با تروریسم بحثی چنان کلاندامن است که نمیتوان مطمین بود که راهکارهای آن بر چه اصولی استوار میباشد و چهگونه میتواند دولت پاکستان با این پدیده مبارزه کند. چون به هر صورت، در بیش از ده سال گذشته پاکستان هرگز مدعی عدم مبارزه با تروریسم نشده است. مقامهای این کشور همواره ادعا کردهاند که در مبارزه با تروریسم در کنار جامعه جهانی قرار دارند و در این رابطه نیز از هیچگونه بذل مساعی دریغ نخواهند کرد. ولی در عمل دیدیم که رهبر شبکه تروریستی القاعده در یک منطقه نظامی پاکستان در نزدیکی اسلامآباد پایتخت این کشور، در امن و امان زندهگی میکرد و چه بسا که به سازماندهی نیروهایش مشغول بود.
مساله دوم همکاری در روند گفتوگوهای صلح است که در پیششرطهای دولت افغانستان برای امضای توافقنامه راهبردی به جانب پاکستان ارایه شده است. این موضوع نیز، موضوعی نیست که بتوان بر آن نظارت آنچنانی داشت؛ زیرا درخواستهای دولت افغانستان و شورای عالی صلح برای برقراری رابطه با مخالفان مسلح تا به حال به نتیجه خاصی منجر نشده است. پاکستان حتا حاضر نشد به سفر هیأت شورای عالی صلح به این کشور احترام بگذارد و افرادی از طالبان را که در زندانهای این کشور بهسر میبرند، بر اثر تقاضای هیأت شورای عالی صلح از بند رها کند. وقتی پاکستان حاضر نیست کوچکترین گامِ حسن نیت در بهتر شدنِ روابط دو کشور را بردارد، چهگونه میتوان مطمین بود که پس از امضای توافقنامه راهبردی، این کشور به وعدههایش عمل خواهد کرد.
فراموش نکینم که دولت پاکستان اینگونه وعدهخلافیها را در حل معضل افغانستان از حالا انجام نمیدهد. این کشور در زمان زمامداری داکتر نجیب، با توافقهای موسوم به ژنیو، هرگز صادقانه برخورد نکرد و دولت تحت فشار وقتِ افغانستان همهروزه شکایات خود را به شورای امنیت سازمان ملل میفرستاد. هرچند این بحث حالا چندان محکمهپسند به نظر نمیرسد، ولی از منظر دیپلماتیک میتواند قابل تأمل و بررسی باشد.
موضوع سومی که به عنوان پیششرط امضای توافقنامه راهبردی به جانب پاکستان فرستاده شده، تقاضای همکاریهای تجارتی و اقتصادی و بهویژه اجرای موافقتنامه ترانزیت میان دو کشور است. این مورد نیز در طول سالهای اخیر از سوی پاکستان به حالت تعطیل قرار گرفته و این کشور تلاش کرده است با ایجاد نقاط فشار اقتصادی، به تمکین بیشتر جانب افغانستان از سیاستهای خود موفق شود. این مورد بهدلیل نفوذ سیاسی این کشور در بخشهایی از ساختار دولتی افغانستان، هر از گاهی خود را نشان داده است. پس باید به این نتیجه رسید که پیششرطهای ارایه شده برای امضای توافقنامه راهبری با پاکستان، به گونه دقیق از صافیِ منطقِ دیپلماتیک نگذشته و شکافهای زیادی دارد که بدون شک با امضای این توافقنامه، این کاستیها خود را بیشتر نشان خواهند داد.
Comments are closed.