- ۱۷ قوس ۱۳۹۱
حمله به جانِ رییس عمومیِ امنیت ملی، یک بار دیگر نشان داد که رییسجمهور و همراهانش مسیرِ اشتباهی را در پیش گرفتهاند؛ مسیری که تا کنون غیر از قربانی دادن، چیز دیگری را به دنبال نداشته است.
بعد از ظهر روز پنجشنبه، گماشتۀ طالبان ـ و علیالظاهر پیامآورِ صلح ـ که گفته میشود با اسدالله خالد رییس امنیت ملی قرار ملاقات داشته، وارد مهمانخانۀ ریاست امنیت ملی میشود و به قصد ترورِ آقای خالد خود را منفجر میسازد که خوشبختانه به هدفش نایل نمیگردد.
اکنون پرسش این است که حمله به جان مهمترین مقام امنیتی کشور، چه تأثیری روی گفتوگوهای صلح خواهد داشت؟
بهرغم آنکه تا کنون طالبان هیچ سر تسلیمی فرود نیاوردهاند و پیوسته از دشمنی و جهاد علیه دولت افغانستان حرف زدهاند، هیچ تغییری در سیاستهای ارگ ریاستجمهوری دیده نشده و کماکان خوشبینیها پیرامون گفتوگوهای صلح وجود داشته است. بیتردید که سوءقصد به جان رییس امنیت ملی نیز برخاسته از همین موضع خشنِ طالبان است تا نشان داده باشند که هرگز راه صلح را در پیش نخواهند گرفت. اما به نظر میرسد که دولت افغانستان بازهم راه قبلیاش را ادامه خواهد داد.
این عدمِ تغییر در سیاستِ حکومت، از دو قرینه قابل پیشبینیست: یکی آنکه سال گذشته نیز طالبان عینِ حرکت را در برابر رییس پیشین شورای عالی صلح استاد برهانالدین ربانی انجام دادند و او را به شهادت رساندند، و دیگری کشتار هر روزۀ غیرنظامیان از سوی طالبان؛ اما هر دو موردِ یاد شده سرِ سوزنی هم تغییر در موضع حکومت افغانستان به میان نیاوردهاند.
آنچه تأسفبرانگیز میباشد، همین موضوع است که چرا بهرغم اینهمه کشتار و حمامِ خون بهراه انداختنهای طالبان، حکومت از روند بینتیجۀ گفتوگوهای صلح دست نمیکشد؟
طالبان نه تنها مسوولیتِ حمله به جان رییس امنیت ملی را بهدوش گرفتهاند، که حملات قبل بر آن را نیز پذیرفتهاند. به نظر میرسد که طالبان از این حرکتشان دو هدف را دنبال میکنند: یکی آنکه پاسخی در خور برای چراغ سبز نشان دادنهای آقای کرزی داده باشند تا بیشتر از این ماجرای صلح را دنبال نکند؛ و دیگری، پاسخ دادن به اتهاماتی که پاکستانیها به آقای خالد میبندند. این اتهام، همانا طرحِ حملاتی بر جان فرماندهانِ طالبان در پاکستان است که روزنامههای پاکستانی این مسأله را به استخبارات افغانستان و شخص آقای خالد نسبت میدهند.
اما این حمله، پیام مهمتر و بزرگتری هم داشت و آن اینکه: هیچ فردی از حملاتِ طالبان در امان نیست و اگر آن گروه بخواهد، هر مقامی را میتواند از میان بردارد. احتمالاً جزییات این حمله، واضحتر نشان خواهد داد که حکومت برعلاوۀ شخص آقای کرزی، بسیار ضعیف و آسیبپذیر است، و حکومتی چنین، نباید دم از مذاکرات صلح با طالبان بزند.
بسیاریها بر این باور اند که این حرکت طالبان، عملاً گفتوگوهای صلح را زیر پرسش قرار داده، چنانکه با شهادت استاد ربانی موضوع گفتوگوهای صلح منتفی شده بود. حتا یکی از اعضای شورای عالی صلح گفته است وقتی که پیامآورِ صلح انتحاری باشد، بیتردید که برنامه صلح خدشهدار میگردد. اما حکومت خطر را جدی نگرفته و با اصرار سعی دارد چنین حملاتی را بیارتباط با مذاکرات صلح نشان دهد.
گمان میرود که در سوءقصد به جان رییس امنیت ملی، «آی.اس.آی» نیز دخالت داشته باشد؛ چون تجربه نشان داده که چنین حملاتی بدون کمک استخبارات پاکستان صورت گرفته نمیتوانند، چنانکه نظیرِ این برنامه را «آی.اس.آی» در ترور استاد ربانی اجرا کرد. اما آقای کرزی و همراهانش هنوز هم به پاکستان خوشامد میکنند و بیتردید که این خوشبینیها و خوشامدها، فاجعههای زیادی را بهبار خواهند نشاند.
با این اوصاف، توصیه و پیشنهاد میشود که حکومت و شورای عالی صلح، پروسه گفتوگوهای صلح با طالبان را مورد ارزیابی و بازنگریِ بنیادین قرار دهند و در این راستا، به تعاریف دقیق و روشنی از «صلح»، «طالبان» و «نقش میانجیگرانه پاکستان» دست یابند تا در سایه آن بتوانند به یک فیصله خردمحورانه و کارساز دست یابند.
Comments are closed.