لطیف نظری: روند مردم‌سالاری در افغانستان محدود شده است

- ۱۳ ثور ۱۳۹۶

اشاره: مسوولان نهاد آجندای ملی به تاریخ دوشنبه، چهارم ثور نشستی را زیر نام «فراخوان ملی به مردم افغانستان» در هوتل انترکانتیننتل برگزار کرد. در این نشست صدها تن از نخبه‌گان، پژوهشگران، استاد دانشگاه، نماینده‌گان مردم در پارلمان و شهروندان اشتراک کرده بودند.
اعضای آجندای ملی ضمن نشر متن مکمل فراخوان ملی به مردم افغانستان در این نشست به سخنرانی نیز پرداختند و اوضاع جاری کشور را به بررسی گرفته و از نیاز MANDEGARمرحلۀ جدید آجندای ملی صحبت کردند. در این شمارۀ روزنامۀ ماندگار متن مکمل سخنرانی استاد لطیف نظری را می‌خوانید.
سر آغاز سخن به‌نام و یاد خدا باد که برترین آغاز است. مهم‌ترین پرشسی که در شرایط کنونی مطرح است، این است که افغانستان چگونه می‌تواند روند گذار به سوی مردم‌سالاری را طی کند؟ افغانستان چگونه می‌‌تواند شالوده شکنی داشته باشد از گرایش و قدرت مطلقه و فرایندهای اقتدارگرا و تمامیت‌خواه؟
روح و جوهر گفتمان آجندای ملی در پاسخ به همین پرسش مورد توجه و دقت نظر قرار گرفته است. اگر ما به نگاه اکادمیک گفتمان آجندای ملی را تحت نظر قرار دهیم، سه متغیر در این طرح‌وارۀ ملی مورد توجه قرار می‌گیرد.
۱- پرشس اصلی یا متغیر مستقیم. متغیر مستقیم این است که چگونه می‌توان ساختار سیاسی افغانستان را به فرایند مردم‌سالاری استوار کرد.
۲- متغیر میانه، متغیر میانه این است که تهدیدهای خارجی و داخلی که در افغانستان شکل گرفته است، ستیزش‌های و کنش‌گران سیاسی افغانستان و گسست‌های سیاسی در درون جامعه افغانستان فراهم است. واقعیت این است که افغانستان در شرایط کنونی سرشار از سامانه‌های نیرومند افراط‌‌‌گرایی، سیاسی و هویتی است. سپهر حقوق شهروندی و مدارای سیاسی، میان کنش‌گران سیاسی افغانستان و اصحاب قدرت مشاهده پذیر نیست. بنابراین، در سطح داخلی افغانستان حادثۀ بحران‌های جدید و جدال‌های دیرینه و تاریخی است که بار دیگر افغانستان را در معرض آسیب‌پذیری جدی قرار می‌دهد. در سطح بیرونی هم چالش‌های منطقه‌یی و فرا منطقه‌یی در افغانستان جریان دارد.
بنابراین، متغیر مستقیم ما میزان رعایت روند مردم‌سالاری درساختار نظام سیاسی افغانستان می‌باشد. متغیر میانه وجود تهدیدات خارجی و داخلی است که همچنان مشهود است.
۳- متغیر وابسطۀ ما در واقع افزایش و ارتقای میزان امنیت ملی افغانستان می‌باشد که در حال حاضر به شدت پر چالش، پر منازعه و شکننده است.
طرح واره‌یی را که گفتمان آجندای ملی مطرح می‌کند. دقیقاَ می‌تواند به این فرضیه استوار باشد که به هر میزانی که نظام سیاسی مبتنی به فرایند مردم‌سالاری باشد، ضریب امنیت ملی افغانستان ارتقا پیدا می‌کند.
اگر امروزه امنیت ملی افغانستان با مخاطرات جدی روبه‌رو است. به این دلیل است که روند مردم‌سالاری در افغانستان محدود شده است. ما نتوانستیم که از یک جامعه توتالیتر و ایستا به یک جامعه دموکراتیک و مردم‌سالار گذار موفقیت‌آمیز داشته باشیم. حتا بحث دموکراسی نیمه پای افغانستان عقیم شده و بار دیگر افغانستان در گرداب توتالیتریسم قرار گرفته است.
روح و جوهر گفتمان آجندای ملی مبتنی به حاکمیت قانون، روند مشارکت ملی، عدالت‌خواهی، اجماع ملی و فرایندهای می‌باشد که هیچ کسی فکر نمی‌کند که در درون نظام در حاشیه قرارگرفته است. به همین دلیل است که در نظام‌های مردم‌سالار و دموکراتیک مولفه‌ها و پارامترهای مورد توجه قرار می‌گیرد که در حال حاضر پارادایم آجندای ملی این گزینه‌ها را مورد توجه قرار داده است. مرور کلی بر این پارادایم چند نکته را برای ما باز گویی می‌کند:
۱ – حاکمیت قانون که در حال حاضر افغانستان سخت به آن نیاز مند است.
۲ – شفافیت که نظام سیاسی ما از عدم شفافیت رنج می‌برد که هم پژوهشگران سیاسی و بین‌المللی بالای آن تأکید کرده‌اند و هم اصحاب فکر و اندیشه در داخل افغانستان به عنوان یک نقطۀ آسیب زا این را مورد کنکاش قرار داده‌اند.
۳ – پاسخ‌گویی و مسوولیت‌پذیری که متاسفانه در نظام سیاسی ما به میزان حد اقلی وجود دارد.
۴ – کارایی و اثر بخشی، وقتی یک مسوول نمی‌نواند کارایی داشته باشد. باید جای خود را به یک نخبه واگذار کند. اما در نظام سیاسی ما اصلاَ چنین فرایند اخلاقی و وجدانی شکل نگرفته است.
۵ – مشارکت جویی، پرشس‌های زیاد در رابطه به روند مشارکت در ساختار نظام سیاسی افغانستان مشاهده پذیر است و جدال‌های تاریخی و دیرینه دارد در حال سر بر آوردن است. بناَ پاسخ قانع کننده به این پرسش‌ها از سوی نظام سیاسی و اصحاب قدرت ارایه نشده است.
۶ – اجماع محوری، اجندای ملی دقیقاَ همین نقطه را مورد توجه و دقت نظر قرار داده است و دال گفتمان آجندای ملی این است که تمام نخبه‌گان و کنش‌گران سیاسی ‌افغانستان در ساختار قدرت حضور داشته باشند. آخرین دایرۀ عدالت‌جویی است، لذا بسیار از جنبش‌های که در حال شکل‌گیری است به‌خاطر این است که عدالت جویی در ساختار نظام سیاسی افغانستان مورد توجه قرار نگرفته است.
گفتمان آجندای ملی به عنوان یک پارادایم می‌تواند این پارامترها را در درون خود داشته باشد. به همین دلیل این پارادایم می‌تواند در شرایط کنونی طرح مناسب برای نجات افغانستان از روندهای پر دامنه و پر ستیزش فعلی ارزیابی شود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.