احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:فضلالرحمن فاضل - ۱۸ ثور ۱۳۹۶
بخش سوم
۲- الواردات فی سر التجلیات
رسالۀ دوم “الواردات فی سر التجلیات” نام دارد. از مقدمۀ آن برمىآید که درسهای سید جمالالدین افغانی را شیخ محمد عبده جمعآوری نموده است و نسخهنویسی به نام ابراهیم بن علیاللقانی مصری که خود را مجاور جامعالازهر خوانده است: در ماه صفر ۱۲۹۱ قمری (مارچ- اپریل ۱۸۷۴م) آن را به قلم خویش نگاشته است.
ابراهیم اللقانی یک تن از شاگردان باوفای سید جمالالدین است و سید زمانی که از “پورت سعید” مصر، در دسمبر ۱۸۸۲م به لندن مىرود، در نامهیی به شیخ محمده عبده، او را میستاید و حتا نامِ او را قبل از نام سعد زغلول (رهبر آیندۀ مصر در ۱۹۱۹ م) ذکر مىکند.
شیخ محمد عبده در مقدمۀ این رساله، از دوران مشغولیت به طلب دانش سخن میزند و از مسایلی یادآوری مىکند که هرگاه از کسی در مورد میپرسیده است، برایش مىگفتند:
“أن الاشتغال بها حرام” یعنی مشغول شدن به آن حرام است و یا مىگفتند: “قد نهی عنها علماء الکلام”؛ یعنی دانشمندان علم کلام، از آن نهی نمودهاند.
۳- القضاء القدر
رسالۀ قضا و قدر که در جریدۀ العروهالوثقی، در پاریس نشر شده و بار دیگر به گونۀ رسالۀ مستقل در قاهره به چاپ رسیده است.
۴- فلسفه التربیه و فلسفه الصناعه
فلسفۀ تربیت و فلسفۀ صناعت که در سال ۱۸۷۹ میلادی، در جریدۀ “مصر” چاپ اسکندریه نشر شده است. این جریده، بیانگر افکار سید جمالالدین و همفکرانِ او بود.
۵- العلم و تأثیر فی الاراده و الاختیار
علم و اثر آن بر اراده و اختیار، در حقیقت پاسخی است بر پرسشی که یکتن از شاگردان سید جمالالدین در جریدۀ “الوقائع” در سپتمبر سال ۱۸۸۱ م مطرح نموده است و در آن جریده، پاسخ سیدجمال به نشر رسیده است، اما بدون اینکه از سید جمالالدین نام برده شود، نگاشته شده است که “هذه المقاله لأحد المفکرین المشتغلین با لعلوم العقلیه”: این مقاله به قلم یک تن از مفکران مشغول به علوم عقلی، نگاشته شده است.۱
شاید انگیزۀ عدم درج نام سید در آن مقاله، این باشد که دو سال قبل از آن تاریخ، از مصر تبعید گردیده بود و سردبیر جریدۀ “الوقائع” نمىتوانست نبشتۀ سید جمالالدین را به نامِ وی به چاپ برساند. ولی نشر آن مقاله، با وجود تبعید رسمی سید جمالالدین از مصر، این نکته را بهخوبی روشن میسازد که سید در هر جایی که مىبود، ارتباطاتش را با ارادتمندان و شاگردانش در مصر حفظ کرده بود و حتا به پرسشهای آنان، پاسخ هم ارایه مىداشت.
۶- الرد علی الدهریین
رسالۀ ششم یا آخرین رسالۀ این بخش “الرد علی الدهریین” نام دارد که در معرفی آن گفته شده است که تألیف سید جمالالدین حسینی افغانی است و توسط شیخ محمد عبده، به همکاری ابوتراب عارف افندی، به زبان فارسی ترجمه گردیده است.
“الرد علی الدهریین” با پیشگفتار کوتاه شیخ محمد عبده آغاز مییابد که در متن چنین آمده است: “مقدمه الاستاذ الامام محمد عبده”. باید یادآور شد که به شیخ محمد عبده، شاگردان و هوادارانش لقب “الاستاذ الامام” را داده اند و در مصر هرگاه “الاستاذ الامام” گفته شود، هدف شیخ محمد عبده است. شاید این لقب را برای نخستین بار، شیخ محمد رشید رضا ( ۱۸۶۵-۱۹۳۵م)، شاگرد رشید شیخ محمد عبده بهکار برده باشد و بعداً فراگیر شده و نویسندهگان و خطبای بعدی به تبعیت از شیخ محمد رشید رضا تا کنون، همین لقب را با لقب حکومتیاش یعنی “مفتی الدیار المصریه” در مورد آن شاگرد رشید سید جمالالدین افغانی بهکار مىبرند.
شیخ محمد عبده در مقدمهاش بر این رساله، به سفر سید جمالالدین به هند و برخورد انگلیس با ساکنان هند اشاره دارد و بعداً مىنگارد که مولوی محمد واصل مدرس علوم ریاضی در مدرسۀ “اعزه”، حیدرآباد دکن، در مورد نیچریه و نیچریان، از سید پرسشی نموده بود که سید جمالالدین، در پاسخ او همین رساله را نگاشت.
شیخ محمد عبده، اضافه مىکند: برتری این موضوع مرا واداشت که آن را از زبان اصلیاش به زبان عربی ترجمه نمایم که این کار به همکاری عارف افندی افغانی، خادم مؤلف به پایۀ اکمال رسد و ما این رساله را که با نامۀ مولوی محمد واصل شروع مىشود، آغاز مىکنیم. ۲
بخش سوم:
الرسائل والمقالات
بخش سومِ این جلد “الرسائل والمقالات” نام دارد که شامل ۲۱ مقاله است و نمونههای برخی از آن مقالات، از منابع اصلیِ آن عکسبرداری شده و در آخر این بخش، درج گردیده است.
ترجمۀ عنوانهای آن مقالات که همه به زبان عربی است، چنین است:
علت حقیقی سعادت انسان
مهدویت و مهدی سودانی
در آینده به مسلمانان چه پیش خواهد آمد؟
حکومت استبدادی
انسانهای آزادی که آزادی را میکشند
بابیت
دایرهالمعارف
خطابهیی در اسکندیه
سیاست انگلیس در کشورهای شرقی
– انگیزههای جنگ در مصر
– حق و باطل یا نتایج سیاست انگلیس در مصر
– جوانان اسکندریه
– گفتوگو میان انسان و گربه
– سودهای وفاق و زیانهای شقاق
– انگلیس در هند و مصر
– مسألۀ هند
– شرق و شرقیان
– تکبر
– بخشی از مناظرۀ خیالی
– پاسخ به رینان (فرانسوی)
– اسلام و دانش
بخش چهارم:
بخش چهارم با پنجم این مجموعه در یک مجلد آمده است. بر روی جلد، تنها نام سید جمالالدین الحسینی الافغانی درج گردیده است و در صفحات داخل بخش چهارم آن، عبارت “به اشتراک دیگران” اضافه شده و شامل مقالات مندرج در «ضیاء الخافقین» است.
ضیاءالخافقین
ضیاءالخافقین (روشنایی خاور و باختر) که استاد خسروشاهی آن را استمرار مبارزه با استبداد خوانده است و شمارههای اول تا پنجم، سال نخست نشراتی آن را در بر مىگیرد. ضیاءالخافقین در سال ۱۸۹۲ در لندن، به چاپ رسیده است.
شمارۀ نخست ضیاءالخافقین، روز شنبه اول فبروی سال ۱۸۹۲ میلادی به چاپ رسیده است، و در آن شماره، مقالات به زبانهای عربی و انگلیسی یکجا به نشر سیده و همچنان ترجمۀ خلاصۀ مقالات انگلیسی نیز چاپ شده است؛ اما در همان شمارۀ نخست در اعلانی که در صفحۀ آخر به چاپ رسیده است، به خوانندهگان اشعار داشته است که: ادارۀ ضیاءالخافقین تصمیم گرفته است تا بخش عربی جریده را از بخش انگلیسی آن جدا کند. بنابراین در آینده، بخش عربی ضیاءالخافقین در ۱۶ صفحه، تقدیم خوانندهگان خواهد شد و ترجمۀ خلاصۀ همۀ آنچه در بخش انگلیسی جریده به نشر میرسد، در بخش عربی نیز خواهد آمد؛ از همینرو سر از شمارۀ دوم بالای کلیشۀ ضیاءالخافقین این عبارت جلب توجه مىکند: Eastern and western Review و از اعلانات آن برمىآید که یک شرکت انگلیسی به نام «گلبرت و ریونگتن» ۳ مستقر در لندن، به نشر آن همت گماشته است و در اعلاناتش خوانندهگانش را مخاطب قرار داده مىگوید: شرکت آماده است حروف ریخته شدۀ سربی را به زبانهای عربی، فارسی، هندی و سایر زبانها در اختیار متقاضیان قرار داده و به تمام زبانهای شرقی مىتواند هر نوع کتاب را آماده کند و وسایل چاپ را تهیه سازد.
همچنان در شمارۀ آخر ضیاءالخافقین برخی مقالات به زبانهای اردو و ترکی نیز به چاپ رسیده است. به گونۀ مثال مىتوان از مقالۀ «ادبیات عثمانی» به زبان ترکی و مقالهیی به زبان اردو تحت عنوان «سلطان محمد دوم اور قسطنطنیه کی فتح» و همچنان از مقالۀ «سیاحتنامۀ اصمعی» به زبان ترکی یادآور شد.
ضیاءالخافقین نیز بهسان العروهالوثقی زیاد دوام نداشته است. شمارهء دوم آن در مارچ ۱۸۹۲ م و شمارۀ سوم آن در اپریل ۱۸۹۲ و شمارۀچهارم و پنجم آن بعد از دو و نیم ماه تأخیر، یکجا و در روز جمعه ۱۵ جولای ۱۸۹۲ به چاپ رسیده است که گمان غالب این است از آن به بعد، دیگر ادامه نداشته و سید جمالالدین هم بعد از آن، به دعوت سلطان عثمانی رهسپار استانبول گردیده است.
خط نشراتی ضیاءالخافقین
طوری که یادآوری شد، ضیاءالخافقین نشریهیی بود که یک شرکت انگلیسی در لندن آن را اساس گذاشته و نخستین مقالۀ آن که تحت عنوان «ضیاءالخافقین» به نشر رسیده است و در حقیقت خط مشی نشراتی جریده را بیان مىدارد، چنین آغاز مییابد: «إن للشرق علی الغرب دیونا، کان أولاه إیاها أیام کان الشرق مشکاه لمصباح العلم و معرضا تعرض فیه العقول بضائعها و کان الغرب مظروفا فی لیل الجهالات و خندق الضلالات…» ۴یعنی غرب بدهکار شرق است، نخستین این بدهکاری از روزگاری است که شرق روزنهیی بود برای چراغ روش دانش و نمایشگاهی که خردمندان، فراوردههای عقلی خویش را به نمایش میگذاشتند. در آن دوران، غرب اسیر شبهای تاریکِ نادانی بود و خندق گمراهی.
جریده بعد از این یادآور مىشود که اکنون علم در دست غرب قرار دارد و غربیان بهوسیلۀ علم، به گنجینههای هرچیز دست یافتهاند و دروازههای ثروت را گشوده اند؛ بنابراین بر غرب است تا بدهیهایش به شرق را بپردازد.
در همین مقاله، «لندن» مرکز جهان متمدن و طلوعگاه خورشید آزادی وصف شده است که گردنهای زیادی را از قید بندهگی و بردهگی رهایی بخشیده و امن و امان را نشر و پخش کرده است. اگر غرب نمىبود، شرق حیثیتِ باغ وحشی را داشت که در آن درندهگان بر ناتوانان یورش مىبردند. بنابراین، انگلیسها در یک دست مشعل آزادی و در دستِ دیگر داس انتقام، در سراسر گسترۀ خاکی به سیر پرداختند تا آنهمه ناروایی ها را ریشهکن سازند.
ارتباط سید جمالالدین افغانی با ضیاءالخافقین
جریدۀ ضیاءالخافقین، به نام سید جمالالدین گره خورده است و حتا شمار زیادی از نویسندهگان بهخصوص در افغانستان، سید جمالالدین را مؤسس و بهسان عروه الوثقی، مدیر مسوولِ آن دانسته اند. اما استوار بر دلایلی که من بعد از مطالعۀ کامل نشریهء ضیاءالخافقین، به آن دست یافتهام، سید جمالالدین را مدیر مسوول آن جریده نمىدانم و حتا برخی از مقالات آن جریده، در تقابل با افکار سید جمالالدین قرار دارد. ولی باور دارم که سید، بعد از اخراج اهانتبار از شاه عبدالعظیم تهران و تبعید به سوی عراق، کینۀ ناصرالدین شاه قاجار را در دل حمل میکرد و میخواست به هر نحوی که شده، از آن فرمانروای ستمگر انتقام گیرد. وی وقتی که به لندن رفت، ضیاءالخافقین را بهترین منبری یافت که میتوانست افکار خویش را از طریق آن، به جهانیان برساند. اگر چه مقارنِ ایام حضور سید جمالالدین در لندن، نشریۀ دیگری به نام «قانون» نیز چاپ مىشد که مدیریتِ آن را میرزا ملکم خان، سفیر معزول ایران در لندن، به دوش داشت و در رجب سال ۱۳۰۷ هجری قمری تأسیس یافته بود و به زبان فارسی نیز به نشر میرسید؛ اما سید بهخاطر اینکه جهان اسلام، از آنچه در ایران به وقوع میپیوست، آگاهی یابد، ترجیح داد که با نشریهیی همکاری کند که به زبان عربی و انگلیسی نشرات دارد؛ نه اینکه خود مدیر مسوولِ آن باشد.
طوری که N.R Keddie در صفحۀ ۳۶۹ اثرش (Sayyid Jalaml ad-Din A (Political Biography در مورد ضیاءالخافقین اشاره مىکند که سیدجمال مدیریتِ آن را برخلاف نظر بیوگرافینگاران سید، برعهده نداشته است؛ بلکه مدیریت آن، به دوشِ شخصی به نامِ Habib Anthonuy Salmone بوده و بازهم به گفتۀ خانم N.R Keddie موصوف از جمله عربهایی بوده که تابعیت انگلیسی داشته است.
هچنان در مقالهیی که در همین شمارۀ نخستِ ضیاءالخافقین تحت عنوان “الشرق و الغرب” به نشر رسیده، آمده است: “فقامت جماعه فی الأمه الإنجلیزیه بانشاء جریده باللغه العربیه والإنجلیزیه (ضیاءالخافقین) کی تکون ترجماناً امیناً یفی بهذا المقصد الاقصی.” ۵
با خواندن عبارات بالا، جای شک باقی نمىماند که ضیاءالخافقین جریدهیی بود آزاد، و صاحبامتیاز آن یک شرکت انگلیسی و طرفدار انگلیس و توجیهگرِ سیاستهای آن. اما سید جمالالدین افغانی از آن به عنوان وسیله و منبرِ پخشِ افکارش بهرهبرداری مىکرد.
۱ – رسائل فی الفلسفه والعرفان، صفحۀ ۱۰۹
۲ – رسائل فی الفلسفه والعرفان ، صفحۀ ۱۳۰
۳ ) Gilbrt and Rivington Limited
۴ ) الآثار الکامله، جلد چهارم بخش ضیاءالخافقین، ص ۶۷
۵ ) الآثار الکامله، جلد چهارم، بخش ضیاءالخافقین، ص ۷۰
Comments are closed.