- ۲۰ ثور ۱۳۹۶
در چند روز اخیر، شماری از شخصیتهای فعالِ مدنی در کشور ترور شدهاند. اسدالله کوهزادـ معاونِ حزب کنگرۀ ملی، عبدالغفور پیـروزـ نویسنده و عالمِ دین در قندهار، مولوی عبدالرحیم شاه حنفی مشهور به شاهآغاـ رییس شورای علمای پروان، همه از جمله فعالانِ مدنییی اند که در چند روزِ اخیر توسط افرادِ ناشناس به شهادت رسیدهاند. پیشتر از این ترورها، رییس سکتوریِ ولایت بغلان و یک عضو شورای ولایتیِ این ولایت نیز کشته شده بودند. این شخصیتها که همه به گونۀ مرموز ترور شدهاند، فعالیتی جز روشنگری و اشاعۀ فکر و اندیشۀ سالم نداشتهاند و کشته شدنِ آنها منطقاً از هدف قرار گرفتنِ فعالان مدنی و اندیشهورزان حکایت میکند.
به نظر میرسد که سال پیشِ رو سالِ خوبی برای فعالانِ مدنی (علمای دین، روشنفکران و فعالانِ سیاسی و رسانهیی) نخواهد بود و این وضعیت، همین اکنون نگرانیهایی را برای کُلِ کشور و مردم خلق کرده است.
کشته شدنِ افراد مشخص در روز روشن و آنهم در دربِ خانههایشان، به معنای شکلگیریِ یک برنامۀ منظم برای ترورِ شخصیتهای فعالیست که میتوانند در راسـتای خردورزی و بارور کردنِ اندیشهها در جامعه موثر واقع شوند و این درست نقطۀ مقابلِ افراطیگری و تحجرِ کسانیست که میخواهند با اشاعۀ فرهنگِ نفرت و خشونت، به تجارتِ مرگ ادامه دهند.
اما حالا این مسوولیتِ دولت است که باید عاملانِ این حملات را شناسایی و بازداشت کند. زیرا افزایشِ ترورها در کشور، بسـتر را برای اختناق و خفقان مساعد میسازد و صفحۀ گفتوگو و نقدِ سازنده در جامعه را چنان میبنـدد که هیچکس جز تروریستان یارایِ ابرازِ وجود و اعلامِ رای نداشته باشد.
کشته شدنِ مردمانِ نظامی و غیرنظامی در حملاتِ نظامیِ طالبان و یا هر گروه دیگر، یک بحثِ جداگانه است؛ اما اینکه مردم به دلیلِ فکرِ متفاوت، حرفِ متفاوت و یا داشتنِ فعالیتِ روشنگرانه، گلچین شوند و سپس مورد هدفِ حلقاتی که دقیقاً مشخص نیست از کجا خط میگیرند قرار گیرند، معنای کودتا علیه آزادیِ فکر و اندیشه را میدهد و بهشدت فضای وحشت و سانسور را بر رسانهها، مطبوعات و منابر حاکم میسازد.
به نظر نمیرسد که ترورهای یاد شده با توجه به رویه و رویکردی که اشخاصِ قربانی در زندهگیِ فردی و اجتماعیشان پیشه کرده بودند، کارِ گروههایی مثلِ طالبان باشد. افراد و شخصیتهای ترور شده، هیچکدام گرایشِ نظامی و سختافزارانه نداشتهاند که بهراحتی توسط طالب و یا گروههایِ تروریستیِ تجرید شده از جامعۀ سیاسی، قابل شناسایی و رصد باشند. از اینرو یک گمانۀ قوی این است که حلقاتِ نامرئیِ استخباراتی و یا هم ستون پنجمِ دشمن که با گذشتِ هر روز فعالتر شدهاند، دست به طرحی تازه برای از میان برداشتنِ کسانی زدهاند که افکار و اندیشههایِ متفاوت به نفعِ دین، سرزمین و صلحوسلم دارند و در جهتِ مخالفِ تیکهدارانِ قومی و منافقانِ استخباراتی حرکت میکنند.
بنابرین در کنار اینکه دولت باید در این مورد رسالت و مسوولیتش را انجام دهد و مشخص سازد که این ترورها دقیقاً کارِ چه کسانیست و ریشههای آن از کجا آب میخورد؛ باید نهادها و فعالینِ مدنی از جمله علمای دینی، سیاسیون، نهـادهای ملی و اجتماعی، در برابرِ این ترورها که تازه آغاز شده است، قرار بگیرند. مسلماً اگر در برابرِ این روندِ خطرناکِ آغازشده مقابله و ایستادهگیِ جدی و آگاهانه صورت نگیرد، کودتایی بدفرجام علیه فرهنگِ آزادی اندیشه، روشنگری و همۀ دستاوردهای نسبی و نیکِ ۱۶ سالِ اخیر در افغانستان رُخ خواهد داد و آنچه در پایان بهجا خواهد ماند، جامعهیی تهی از مدنیت و سرشار از بربریت خواهد بود!
Comments are closed.