- ۲۳ ثور ۱۳۹۶
بخش دهم
روسها
۸ جدی ۱۳۵۸ خورشیدی، هنگامی که روسها به کمکِ دولتِ نوتأسیسِ افغانستان وارد کابل شدند، تلاش کردند این دولت را با کمکهای مادی و معنوی خود، سرِ پا نگهدارندـ که نشد.
کمکِ روسها در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، در مقایسه با همکاری جامعۀ جهانی با افغانستانِ ۲۰۰۲ ـ ۲۰۱۴، تا جایی صادقانه بود. روسها میخواستند طرفدارانِ خود در افغانستان را کمک کنند تا حاکمیتِ آنها در افغانستان قایم گردد.
روسها هرقدر سلاح و مهمات که به افغانستان آوردند، حداکثرِ آن در اختیارِ رژیم طرفدارش قرار گرفت و هیچگاه پس از خروج، تأسیساتِ خود را تخریب نکردند. درحالیکه امریکاییها و دیگر کشورهای عضو ناتو، تعدادی از وسایط زرهیِ خود را از افغانستان بیرون کردند، تعدادی دیگر را تحویل کشور پاکستان دادند و قسمتِ کوچکی از آن را به دولت افغانستان واگذار نمودند.
۲۷ سال قبل، روسها از افغانستان خارج شدند، اما هنوز هم وسایط زرهیِ تخریبشدۀ آنها که صدها تن وزن دارد، در افغانستان دیده میشود.
هنوز هم وسایل کاری مردم، بیل و کلندِ روسی است و تاهنوز سرای لیلامیفروشیِ مسما به سرای “بریژنف” (آخرین زمامدار کشور کمونیستی شوروی سابق) در کابل، مملو از وسایل کهنۀ روسی است.
در یک مقایسۀ کوتاه درمییابیم که با وجود نیتِ منفعتطلبانۀ قدرتهای جهانی راجع به افغانستان، روسها نسبت به امریکاییها و انگلیسها در مورد حکومتهای طرفدارِ خود از جمله افغانستان، صادقانهتر عمل کردهاند.
بیـرق
پنجم ثور سال ۱۳۵۸ خورشیدی، در مکتبِ ما بهخاطر تجلیل از هفت ثور، بیرقهای سهرنگ را نصب کرده بودند. من در قطار اول صنف، نزدیک کلکین قرار داشتم و شمالک چندینبار بیرق را به صورتم زد؛ بهشوخی بیرق را گرفته و به رویِ خود مالیدم.
هنوز دقایقی نگذشته بود که کارمندانِ سازمانِ اولیه به صنفِ ما آمدند و مرا ایستاد کرده و گفتند: تو ضد انقلاب استی که به نشان و بیرقِ دولت توهین میکنی!
بسیار وارخطا شده بودم. گفتم این تهمت است و من چنین کاری را نکردهام. شما اگر اثری از این اهانت یافتید، هر چه سرم بیاورید قبول دارم.
آنها بیرق سهرنگِ افغانستان را زیر و رو کردند، اما نشانی از آلودهگی نیافتند، ولی بازهم با تهدید و اخطار مرا متوجه عواقب خطرناکِ این عمل کردند.
نشست سیاسی
سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۲ خورشیدی، نشستهای سیاسی در منزلِ ما واقعِ خیرخانه برگزار میگردید. آنزمان جوان بودم و در این جلسات بهندرت شرکت میکردم.
روزی در یکی از این جلسات، نصرالله پرتو نادری، شاعر مطرح کشور، در مورد کارهای سیاسی چنین میگفت: برادرها، حرفهایی که شما در این شرایط اختناق میگویید، قبول کردنِ آن برای من بسیار سنگین است؛ زیرا دیگر خانوادۀ من تابِ رفتن پشتِ میلههای زندان را ندارد!
پرتو تازه از زندان پلچرخی رهایی یافته بود و در آن روزگار، تجمع افراد بهصورتِ مخفی و جلسات در خانهها ممنوع بود و مرتکبِ همچو حرکات نیز مورد تعقیب و مجازاتِ حکومت قرار میگرفت.
حکومت خلق و پرچم، جواسیسِ زیادی داشتند، آنها اکثریتِ اعمال شهروندانِ کابل و ولایاتِ زیر تسلطِ خود را کنترل میکردند.
حکومت کمونیستی با اندکترین اشتباه، مظنونین را شکنجه و محبوس میکرد. شمار زندانیانِ بیگناه و بدون جرم در پلچرخی، به هزارانهزار میرسید.
Comments are closed.