احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 30 ثور 1396 - ۲۹ ثور ۱۳۹۶
دو روز پیش، یک سرباز نفوذی در ولایتِ ننگرهار، پنج سربازِ نیروهای افغانستان را مورد حمله قرار داد و از بین بُرد. او بعد از مسموم کردنِ هماتاقیهایش، آنها را به قتل رساند و خود به ساحۀ زیر نفوذِ طالبان گریخت. البته بارها اتفاق افتاده که نفوذیهای دشمن بهسانِ مارهای آستین توانستهاند نهادهای امنیتی را نیش بزنند، اما هرگز این اتفاقها پند و تجربهیی را برای مسوولانِ حکومت بهبار نیاورده است.
نحوۀ استخدام نیرو، اصلیترین زمینه برای ورود افراد نفوذی به صفوفِ نیروهای امنیتی است. حمله به قطعۀ رجال برجسته، شفاخانۀ چهارصد بستر و قول اردوی شاهین با استفاده از خلاهایِ فراوان در شیوۀ استخدام و متعاقباً حضورِ افراد نفوذی ممکن شد. اما جدا از این حملات، ما شاهدِ حملۀ ناگهانیِ سربازانِ خودی نیز بر همقطارانشان بر اثرِ شستوشویِ مغزی توسط دشمن بودهایم.
واسطهبازیها، امتیازدهیهایِ بیمعنا به گروههایی که نمیتوان به آنها اعتماد کرد و شامل کردنِ افراد آنان در نهادهای امنیتی، از جمله خلاهاییست که نفوذیها از آن استفاده میبرند. در این کشور اما هیچ قاعدهیی برای پُر کردنِ خلاهای امنیتی وجود ندارد. وقتی یک نفوذیِ دشمن بهراحتی بتواند اسلحۀ کافی را برای کشتارِ داکتران و کارمندانِ شفاخانۀ نظامی، در گوشهیی از شفاخانه انبار کند، انتظار اینکه حوادثی مانندِ ۴۰۰بستر رخ ندهند، منطقی نمینماید. ساختن یک سیستمِ مرکزی امنیتی در پایگاههای نظامی و تن دادن به اصولِ اصلحِ امنیتی، کاری ساده اما بسیار مهم است. اما سوال اساسی این است که چرا تاهنوز چین ساختار و الزامی بهوجود نیامده است؟
همواره وجود روابطِ آلوده در دستگاههای امنیتی، زمینهسازِ گریز از مقرراتِ امنیتی و حضور افراد نفوذی شده و همچنین توجه حکومت به رعایتِ بهاصطلاح «ترکیب قومیِ اردو و پولیس ملی» نیز کارِ نیروهای نفوذی را آسان کرده است.
تا هنوز هیچکس به جُرمِ اینکه سربازِ معرفیشده از آدرسِ او مرتکبِ قتلِ همقطارانش شده، مورد بازخواست قرار نگرفته و یا شاید چنین اتفاقی بسیار نادر بوده است. اکنون به جای اینکه حکومت از این اتفاقها تجربه بگیرد، دیده میشود که بازهم فرصت را برای جابهجاییِ هزاران فردِ مربوط به حزب اسلامیِ آقای حکمتیار در ارتش و دیگر نهادهای امنیتی مساعد میکند که خود میتواند نگرانیِ فراوان خلق کند. این درست است که آقای حکمتیار به صفِ صلح پیوسته و باید به تعهداتی که با او شده، رسیدهگی شود؛ اما این به معنای آن نباید باشد که با عجله و بدون ایجادِ فیلترهای لازم، هزاران فرد با کارنامۀ مشکوک از آدرسِ این حزب وارد نهادهای امنیتی شوند و کارِ دولت را یکسره سازند.
درحالیکه آقای حکمتیار به هیچ تعهدی عمل نکرده است، چرا دولت شتابِ یکطرفه در اجرای امتیازاتِ حزب اسلامی دارد؟
از سوی دیگر، وقتی گروههای مسلحِ مخالفِ دولت میبینند که ارتش و حکومتِ افغانستان خلاها و رخنههای فراوانی برای نفوذ دارند، میتوانند افراد فراوانی را به نام حزب اسلامی وارد ساختار امنیتی بسازند. چنانکه در گذشته هم افراد زیادی به نام حزب اسلامی وارد ارتش و دیگر نهادهای امنیتی شدند و هیچ تحقیقِ جامعی هم دربارۀ پیشینۀ آنها صورت نگرفت.
عقلانیت حکم میکند پس از اینهمه حادثۀ تلخ و ضربه خوردنهای بزرگ مانند حادثۀ قول اردوی شاهین، متوجه باشیم که دیگر هیچ زمینه و بهانهیی برای نفوذِ دشمن به صفوفِ امنیتی ایجاد نکنیم. برنامههایی مانند صلح با حزب اسلامی حکمتیار و یا طالبان، نباید بصیرتِ سیاسی و امنیتیِ ما را سلب کند. دولت مسوولیت دارد جنگوصلح را در چهارچوبهای عقلانی دنبال کند و باید رهبری دولت حوادثِ تلخ و خونبارِ ماههایِ اخیر را به فراموشی نسپارد و برای جلوگیری از تکرارِ آنها، بر مکانیسمی ظریف و هوشمند در استخدامِ منسوبانِ امنیتی و ادامۀ صلح در جادۀ خیر و فلاحِ همهگانی همت ورزد.
Comments are closed.