گزارشگر:احمـد عمران/ یک شنبه 7 جوزا 1396 the_time('j F Y');?>
کاندولیزا رایس، وزیر پیشینِ خارجۀ امریکا گفته است که کشورش قصد ایجاد دولتهای دموکراتیک در افغانستان و عراق را نداشته است. به گفتۀ او، اولویتِ امریکا در این کشورها مبارزه با تروریسم بوده است.
این سخنِ خانم رایس در سالهای پسین به شکلی مأیوسکننده واقعیتِ خود را در تجربۀ دو کشورِ افغانستان و عراق نشان داده است. افغانستان و عراق نه تنها با مشکل تروریسم و افراطگرایی دستوپنجه نرم میکنند، بل با دولتهای فاسدی سروکار پیدا کردهاند که عملاً در تضاد با منافعِ مردمِ خود قرار میگیرند. امریکا البته آنگونه که خانم رایس میگوید، در پی ایجاد نظامهای دموکراتیک در این کشورها نبوده، ولی کلاً نیز نمیخواسته که رژیمی استبدادی و ایدیولوژیک را در این کشورها جانشین رژیمهای قبلی بسازد.
تجربۀ افغانستان نشان میدهد که امریکا به دنبال سقوط رژیم طالبان، در پی ایجاد نظامی نزدیک به ارزشهای خود بوده است. این کشور میلیاردها دالر را در این راه هزینه کرد و به ایجاد نهادها و بناهای دموکراتیک اقدام ورزید. با پولهای جامعۀ جهانی بود که افغانستان موفق شد به کشـوری دارای انتخابات، قانون اساسی مدرن، ساختارهای مدنی، آزادی بیان و رسانه و اقتصادِ مبتنی بر بازار آزاد دست پیدا کند. همینها در عـراق نیز به گونهیی عملی شدند.
اما آنچه که در سخن خانم رایس وجود دارد، گونههای صوری از نظامهای دموکراتیک نیست، بل تعمیق مناسباتِ دموکراتیک در این کشورهاست. امریکا تا آنجا برای تغییر نظامها در این کشورها توجه نشان داده است که بتوانند منافعِ این کشور را تأمین کنند. اگر به دنبال حادثۀ یازده سپتمبر، امریکا فقط میخواست که به انتقامگیری از شبکۀ القاعده و بنلادن بپردازد، شاید هزینههای کمتری را متقبل میشد، ولی بدون شک به آن منافع کلانی که برایش تعریف کرده بود، دست پیدا نمیکرد.
ملازمۀ مبارزه با تروریسم در آن سالها، تغییر نظامهای استبدادی در این کشـورها بود. همانگونه که وقتی میخواهید از یک سمتِ رودخانه به سمتِ دیگرِ آن پا بگذارید، نیاز به ساختن پُل دارید، کشورهایی مثل امریکا نیز برای تأمین منافعِ خود در کشورهای دیگر نیاز دارند که رژیمهایشان را با ارزشهای خود تا حدودی نزدیک سازند. این از عوارضِ چنین اقدامهایی میتواند باشد.
البته این نکته را هم فراموش نکنیم که دموکراسی تنها ارزشی امریکایی و یا غربی نیست که فقط به دردِ همان کشورها و جوامع بخورد. دموکراسی به عنوان ارزشی انسانی، محصول تفکر و اندیشـۀ آزاد است؛ اندیشهیی که میخواهد همۀ انسانها برابر و به دور از سلطه و استبداد، زندهگی سیاسیشان را رقم زنند.
اگر بخواهیم مقایسه کنیم، میتوانیم به حضور سربازان شوروی سابق در افغانستان اشاره داشته باشیم. این کشور نیز برای تأمین منافعِ خود از رژیمِ بر سرِ اقتداری که نزدیکیهای صوری و فکری با آن داشت، حمایت کرد. شوروی میخواست منافعِ خود را در منطقه تأمین کند و به همین دلیل نیاز به رژیمی داشت که بیشترین نزدیکی را با خودش داشته باشد.
رژیم پس از کودتای ثور، از چنین ویژهگییی برخوردار بود و پای شوروی سابق را به افغانستان کشاند. شورویها نیز میتوانستند با هزینههای کمتری برای منافعشان کار کنند، اما هزینههای کمتر، آنها را از رسیدن به کُلِ منافعِ کلانی که برای خود تعریف میکردند، باز میداشت. در چنین معادلهیی چندان تفاوتی میان امریکا و شوروی سابق وجود ندارد. ولی تفاوتِ کلان آنجا به وجود میآید که مردم افغانستان خواهان ایجاد نظامی شبیه به نظام شـوروی سابق در کشور خود نبودند. آنها از سالها دور به اینسو برای ایجاد نظام دموکراتیک مبارزه کرده اند و در برههیی از تاریخِ خود تجربۀ آن را نیز داشته اند. مثلاً وقتی به سخنان شهید احمدشاه مسعود قهرمان ملیِ کشور در پیش از پیروزی مجاهدین نگاه میکنیم، به درستی متوجه میشویم که او از یک نظام دموکراتیک برای افغانسـتان سخن گفته است؛ نظامی که مردم به خواستِ خود بتوانند حاکمانشان را انتخاب کنند.
شهید مسـعود در یکی از مصاحبههایش با یکی از رسانههای غربی میگوید: من هیچ جایگاهی در آیندۀ سیاسی افغانستان برای خود انتخاب نکرده ام. من میخواهم برای مردم افغانستان این فرصت به وجود آید که آنها بر سرنوشت سیاسیِ خود حاکم شوند و از طریق انتخابات آزاد به کسانی رای دهند که آنها را شایستۀ حکومتداری میدانند.
این سخنان نشان میدهد که رویکرد افرادی چون آمرصاحبِ شهید به مسالۀ حاکمیت در افغانستان، برخاسته از حقِ حاکمیتِ مردم بر سرنوشتشان بوده است. این خواستِ مهم و تاریخی، متأسفانه وقتی پس از سقوط رژیم طالبان در نوساناتِ منافع مختلفِ کشورهایی که داعیۀ مبارزه با تروریسم را در سر داشتند به گونۀ ابتر و ناقص عملی شد؛ نظام سیاسی مبتنی بر آرای مردم، به نظامی از نظرِ ظاهری شبیه به آن ولی در ماهیت نظامی قوممحور تقلیل یافت. دلیل آن نیز کاملاً روشن بود، دلیلِ آن همان چیزی است که حالا خانم رایس از آن سخن میگوید.
امریکا در پی منافع خود، منافع مردم افغانستان را قربانی کرد و نظامی را به وجود آورد که شباهتِ زیادی با رویاهایشان دارد ولی در ماهیت هیچ سنخیتی با آن ندارد. نظام دموکراتیک افغانستان، نظامی قوممحور است که به مثابۀ همان پُلی عمل میکنـد که میتواند امریکا را برای رسیدن به آن سمتِ رودخانه یاری رسـاند.
Comments are closed.